مسعود رجوی انقلابی است یا جنایتکار؟

مدتی است زنده و یا مرده بودن مسعود رجوی از خاطره ام محو شده است. برچیده شدن اسارتگاه عقیدتی اشرف بحث روز است. مسئله ای به نام اشرف در وسط قرار دارد و دو گروه از دو طرف طنابی را به طرف خودشان میکشند تا پیروزی را از آن خود کنند. یک طرف مجاهدین هستند و دیگری دولت عراق، همراه با کسانیکه با هر نیتی در صدد نجات اعضای مجاهدین میباشند. بعضی ها از زاویه حقوق بشری وارد این قضیه شده اند و خانواده هائی هم هستند که حد اقل یکی از اعضایشان در آنجا اسیر است.

این جدال همچنان ادامه دارد. از شواهد و اخبار به نظر میرسد که طرف عراقی برنده این مجادله است زیرا که براساس حق حاکمیت در سرزمین خود حرف میزند و از آن دفاع میکند. در صحنه درگیری نیز حضور فیزیکی دارد. بالطبع بازنده مجاهدین میباشند که سر دیگر طناب را به اعضائی داده اند که مبتلا به خیانت و خباثت رهبران خود شده اند. دلشان هم نمیخواهد که در باطلاق اشرف غرق شوند. رهبرانشان یا فرار را برقرار ترجیح داده اند و از اروپا برای آنها هورا میکشند و یا مثل مسعود رجوی مخفی شده اند و از مخفیگاه دستور صادر میکنند. از مخفیگاه دستور صادر کردن و از کنار گود هورا کشیدن هم کاری است که هر ننه قمری میتواند انجام دهد ولی سودی ندارد.

پیرو نوشته های قبلیم هنوز بر این نظر هستم که رجوی مرده است. شاید هم آنطور که خود مجاهدین وانمود میکنند و بعضا شنیده میشود مخفی باشد. پس این سئوال پیش میآید که چرا مخفی شده؟

همین نکته است که مدتی است ذهنم را به خودش مشغول کرده است. نه اینکه برایم مهم باشد که چرا مسعود رجوی مخفی شده و یا مرده است، بلکه نمیتوانم نفس مخفی شدن انسانها را در این جهان بپذیرم. آنهم انسانهائی که لقب مبارز را یدک میکشند و نام رهبر بروی خود گذاشتند. پس باید دلیلی بر مخفی بودن مسعود رجوی میآفتم.

ابتدا همه جا بدنبال رهبران انقلابی دنیا رفتم و زندگینامه هایشان را خواندم. به رهبر و یا فرد مردم پسندی که مخفی شده باشد برنخوردم. اگر چنین موردی بوده است و آن فرد خودش را از دشمن پنهان کرده بوده حداقل در میان هوادارانش قرار داشته است. به دنبال کسانی رفتم که خودشان را هم از مردم و هم از هوادارانشان مخفی نمودند. سر نخ گم شده را یافتم. آنها جانیانی بودند که از فرصت و قدرت استفاده کرده و تا توانستند ظلم نمودند. لذا با مواجه شدن به قانون فرار را برقرار ترجیح داده و خود را در حفره و یا سوراخی پنهان کرده اند. پس مسعود رجوی باید در این طیف قرار داشته باشد.

من نه مجری قانون هستم که بتوانم یک جنایتکار را از سوراخ بیرون بیآورم و نه قاضی میباشم که به محکمه اش بکشم. اما در دادگاهی که رجوی را به محاکمه بکشد شرکت خواهم کرد و چند دلیل زیر از هزاران دلایل موجود را با مدرک کافی ارائه خواهم نمود. اینها مدارکی هستند که روزگاری خود رجوی به انجام آنها به خود میبالیده است و در دسترس میباشند:

1- جدا نمودن هشتصد کودک از والدینشان و فرستادن آنها به نقاط مختلف دنیا در پی سرنوشتی نا معلوم. به ندرت آنچه بر این اطفال بیگناه گذشته است شنیده شده که بسیار رغت بار است. اطفالی که تا زمان این جدائی از یک محیط بسته به نام پانسیون در کمپ مجاهدین به هیچ نقطعه ای از این جهان آشنائی نداشتند. در طول عمرشان فقط چند زن و مرد مجاهد را با لباس یونیفورم نظامی دیده بودند.

2- دادن دستور طلاق های اجباری درون فرقه ای و جدا کردن همسران از یکدیگر، محروم نمودن آنها از زندگی طبیعی و عدم داشتن تماس با دنیای بیرون از فرقه. بسیاری از این افراد که توانستند با مشقات زیاد نجات پیدا کنند به بیماری های روانی دچارند که حتی برای پزشکان درمانش نا شناخته است. کسانی که هنوز در روابط فرقه ای قرار دارند مثل مجسمه های بیروح مینشینند و یه حرفهای بی محتوای رهبرانشان گوش میدهند و از شنیدن این همه حرفهای تکراری احساس کوفتگی نموده و مثل معتادان چرت میزنند.

3- دستور ترورهای کور در شهرهای مختلف ایران که منجر به کشته شدن دوازده هزار شهروند ایرانی شده است.

4- هجوم بی وقفه از کشور عراق به داخل ایران در زمان جنگ ایران و عراق و دستگیر کردن و شکنجه نمودن سربازان ایرانی و تحویل آنها به صدام حسین.

5- دستور حمله به ایران پس از آتش بس بین ایران و عراق و کشتن پنجاه هزار ایرانی و کشته شدن یکهزار و دویست شصت مجاهد. این آماری است که بارها از زبان خود مسعود رجوی شنیدم و به انجام آن افتخار میکرد.

6- همدستی با صدام حسین و شرکت در قتل وعام اکراد و شیعه های عراقی.

7- دستور خود سوزی اعضاء برای نجات مریم عضدانلو از زندان فرانسه.

8- تلاش برای در بند نگهداشتن افراد در کمپ عراق، مقاومت و سرکشی در برابر حکومت قانونی، عدم تبعیت از قوانین آن کشور، تهدید مجدد به کشتار و خودسوزی جمعی.

آیا وقتی که صدام حسین را فقط به جرم یک قلم از جنایاتش که همانا کشتن یکصد و بیست نفر کرد در شهرک دجیل بود از سوراخش بیرون کشیدند و اعدامش کردند وقت آن نرسیده است که مسعود رجوی را به جرم جنایات فوق الذکر از مخفیگاهش بیرون بکشند و به دست عدالت بسپارند؟

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا