خوشا مرغی که در کنج قفس با یادِ صیّادش چنان خرسند بنشیند که پندارد آزادش … این بیت شعر تصویری گویا از نوعی اسارت خاص را ترسیم میکند؛ اسارتی که نه با زنجیر و زور، بلکه با وابستگی ذهنی و عاطفی شکل گرفته است. مرغ در قفس است، اما بهجای رهایی، به یاد صیاد دل […]
خوشا مرغی که در کنج قفس با یادِ صیّادش
چنان خرسند بنشیند که پندارد آزادش …
این بیت شعر تصویری گویا از نوعی اسارت خاص را ترسیم میکند؛ اسارتی که نه با زنجیر و زور، بلکه با وابستگی ذهنی و عاطفی شکل گرفته است. مرغ در قفس است، اما بهجای رهایی، به یاد صیاد دل خوش کرده و آنچنان آرام و خرسند مینماید که بیننده گمان میبرد آزاد است. این تصویر، تمثیلی دقیق از وضعیت انسانهایی است که در دام فرقههای ایدئولوژیک و تروریستی گرفتار میشوند..
اعتماد؛ نقطه آغاز اسارت
بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین، در آغاز با انگیزههایی چون عدالتخواهی، مبارزه یا آرمانطلبی جذب شدند. آنان به سرکرده و ساختار سازمان اعتماد کردند؛ اعتمادی که بهتدریج به اطاعت بیچونوچرا تبدیل شد. درست همانگونه که مرغِ شعر، صیاد را فراموش نکرده بلکه به یاد او دل بسته است، اعضای فرقه نیز به رهبر وابسته شدند؛ حتی زمانی که آزادیشان از آنان گرفته شد.
قفس نامرئی
در سازمانهای فرقهگرا، قفس همیشه دیوار و میله ندارد.
این قفس میتواند شامل موارد زیر باشد:
قطع ارتباط با خانواده
کنترل شدید اطلاعات
القای ترس از دنیای بیرون
سرکوب پرسش و تردید
در چنین شرایطی، فرد ممکن است ظاهراً راضی و حتی مدافع وضعیت خود باشد؛ همان “خرسند نشستن در قفس” که شعر به آن اشاره میکند.
رضایت ظاهری؛ نشانه آزادی نیست
بیت شعر هشدار میدهد که آرامش ظاهری، دلیل آزادی نیست. بسیاری از اسیران فرقهای، بهسبب فشار روانی و شستوشوی فکری، به وضعیتی میرسند که اسارت را طبیعی یا حتی مقدس میپندارند. این همان نقطهای است «میپندارد آزادش»، در حالی که آزادی واقعی از میان رفته است.
سرقت اراده و هویت
سازمان مجاهدین، همانند دیگر گروههای افراطی، تنها جسم افراد را محدود نکرد؛ بلکه اراده، هویت و استقلال فکری آنان را هدف قرار داد. وقتی فرد حق انتخاب، اندیشیدن و حتی دلتنگی برای خانواده را از دست میدهد، در حقیقت روح او به اسارت رفته است.
نتیجهگیری
بیت «خوشا مرغی که در کنج قفس…» تنها یک تصویر شاعرانه نیست؛ هشداری عمیق درباره خطری است که انسان را به اسارتی بیدرد اما ویرانگر میکشاند. سرنوشت اسیران سازمان مجاهدین نشان میدهد که اعتمادِ کورکورانه میتواند قفسی بسازد که زندانیِ آن، خود را آزاد بپندارد..
آزادی، پیش از هر چیز، آگاهی و استقلال اندیشه است؛ و بدون آن، حتی آرامترین قفس هم زندان است.
عباس جعفری رها شده از قفس رجوی

