پیام نوروزی رقیه شعبانی به برادرش محسن شعبانی
رقیه شعبانی، خواهر محسن شعبانی در پیامی تصویری فرا رسیدن سال 1404 را به برادرش تبریک گفت. خانواده شعبانی سالهاست از هر گونه تماس و یا دیدار با محسن شعبانی محروم هستندچرا که رهبران مجاهدین خلق ارتباط اعضا با خانواده هایشان را ممنوع اعلام کرده اند. رقیه شعبانی درخوسات داشت تا پیام تبریک نوروزی اش […]
دیدار اعضای انجمن نجات مازندران با برادر طاوس صراحتی
در روزهای آخر اسفندماه 1403، اعضای انجمن نجات استان مازندران با محمد حسین صراحتی برادر طاوس صراحتی در شهرستان بابل دیدار کردند. آقای صراحتی علیرغم بیماری به گرمی از اعضای انجمن استقبال نمود. طاوس صراحتی که در حال حاضر در کمپ مانز در آلبانی به سر می برد سالیان مدیدی است که در حصارهای ذهنی […]
نوروز بازیافته ام بعد از رهایی از جهنم رجوی
سال نو که فرا می رسد انسانها، بهار را با عطر شکوفه ها و با شادی و نشاطی مضاعف آغاز می کنند. فرا رسیدن سالی جدید را به هم تبریک می گویند و روزهای خوش و خاطرات ماندگاری در کنار هم ثبت می کنند. در درون مناسبات مجاهدین خلق اما، سال جور دیگری نو می […]
عید در کنار خانواده رنگ و بویی دیگر دارد
من نزدیک به هفت سال در مناسبات سازمان مجاهدین حضور داشتم و هر سالش عید و به خصوص لحظات تحویل سال برایم سخت و جانکاه بود. چرا که قبلا در لحظات تحویل سال در کنار خانواده بودم و خاطرات خوبی داشتم و مدام آن خاطرات را در ذهنم مرور می کردم. اما در لحظه تحویل […]
دیدار اعضای انجمن نجات مازندران با برادر عباس و محسن صدیقی
در آخرین روزهای زمستان 1403 اعضای انجمن نجات مازندران با ناصر صدیقی برادر عباس و محسن صدیقی از افراد گرفتار در فرقه مجاهدین خلق که در حال حاضر در کمپ مانز در آلبانی به سر می برند، در محل کار وی در شهر امیرکلا دیدار کردند. ناصر صدیقی که بسیار خوشرو بود، به گرمی از […]
آرزوی نوروزی رجوی ها که هیچ گاه محقق نشد
من به خوبی به یاد دارم در درون سازمان هیچ وقت من معنای واقعی تغییر سال را لمس نکردم چون در فلسفه عید و تغییر فصل باید همه موارد را در نظر گرفت. با پایان یافتن زمستان و آمدن بهار باید رویش و جوانی و شادابی همراه باشد. ولی من در مناسبات فرقه ای رجوی […]
عیدی که عید نبود
در ایام حضورم در سازمان مجاهدین خلق هیچ گاه، ایام نوروز و آغاز سال جدید، ما اعضای را خوشحال نمی کرد تازه غصه دار هم می شدیم. فشار کار و نشست ها در طول سال کم نبود، حالا با آمدن ایام نوروز این فشارها مضاعف می شد. بیگاری بود و بیگاری. از صبح تا پاسی […]
پروژه عید نوروز
وقتی عید نوروز فرا می رسد خاطرات سی سال گذشته در سازمان مجاهدین به ذهنم می آید. اسفندماه هایی که در بیگاری می گذشت. اسفندماه با بوی عید عجین نبود بلکه بوی فشار کاری زیاد و بیگاری را با خود به ارمغان می آورد. همیشه با دوستم در محفل های خودمانی مان میگفتیم کاش عیدی […]
دور همی اعضای انجمن نجات مازندران و ارزیابی عملکرد سال ۱۴۰۳
در هفته گذشته، اعضای نجات یافته عضو انجمن نجات مازندران دور هم جمع شدند تا به بررسی عملکرد سازمان مجاهدین خلق در سال گذشته بپردازند. ابتدا مسئول نشست در مورد اقدامات و وضعیت سازمان در سال 1403 نکاتی بیان کرد. ایشان توضیح داد که طی سال گذشته مریم رجوی از یک سو سعی داشت در […]
سرکوب بیشتر با ترفند ثبت نام مجدد در ارتش آزادیبخش – قسمت آخر
در قسمت قبل گفتم از صحبت های رجوی مشخص بود که آمار نفراتی که درخواست جدایی می دادند بسیار بالا بود و او از این بابت احساس نگرانی و خطر می کرد. او گفت “شما مردان همه چیز را ول کردید و حاصلش نیروهایی است که اعلام بریدگی می کنند.” و در ادامه طلبکار همه […]
آشنایی، وصل و رهایی از سازمان مجاهدین خلق – قسمت پایانی
در دو قسمت قبلی در مورد آشنایی با سازمان مجاهدین و رفتن به اشرف و مسائلی که در مناسبات جهنمی مجاهدین شاهدش بودم توضیح دادم و اکنون قصد دارم به مرحله سوم بپردازم. این مرحله برای من مهمتر از دو مرحله قبلی است چون معنی زندگی را فهم کردم و متوجه شدم چیزی که رجوی […]
عضویتم در سازمان رجوی – قسمت پایانی
در قسمت قبلی در مورد چگونگی وصل شدنم و عملیات هایی که حضور داشتم و درباره مسئله داریم بعد از جمع بندی مسعود رجوی از عملیات فروغ جاویدان مطالبی بیان کردم. علت مسئله داری من با سازمان ابتدا در مورد عدم اجازه تماس با خانواده ام مبنی بر اعلام سلامتی و اینکه من در کجا […]