پنجشنبه, ۴ دی , ۱۴۰۴
پیام تبریک نوروزی فاطمه رشیدی به پدرش مسیب رشیدی اسیر در فرقه رجوی 28 اسفند 1402

پیام تبریک نوروزی فاطمه رشیدی به پدرش مسیب رشیدی اسیر در فرقه رجوی

پدرم سلام پیشاپیش سال جدید و عید باستانی نوروز را به شما تبریک عرض می کنم و از خداوند برایت سلامتی و تندرستی آرزو می کنم . پدرجان من هیچوقت سعادت بودن با پدر در سر سفره هفت سین و سال نو را نداشتم و اکنون چهل سال و اندی است که می گذرد و […]

پیام نوروزی مادر مهدی حمیدفر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 28 اسفند 1402

پیام نوروزی مادر مهدی حمیدفر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

پسرم مهدی جان در آستانه فرا رسیدن نوروز 1403 برایت آرزوی سلامتی دارم . سال به سال من و بچه ها، خواهر و برادرانت کنار سفره هفت سین با عکس هایت لحظه تحویل سال را جشن می گیریم و برایت دعای تحویل سال قرائت می کنیم و از خداوند طلب رهایی و آزادیت در سال […]

پیام نوروزی خانواده های کرمانشاهی به عزیزانشان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 20 اسفند 1402

پیام نوروزی خانواده های کرمانشاهی به عزیزانشان در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

خانواده های کرمانشاهی عضو انجمن نجات که هر کدام عزیزی را در اسارات تشکیلات تشکیلات مجاهدین خلق دارند، در پیامی هلول سال 1403 و عید باستانی نوروز را پیشاپیش به عزیزان شان تبریک گفتند. در این پیام آمده است: عزیزان فرزندان ، پدران ومادران! شما که سال های سال است در فرقه ی بسته ایزوله […]

درخواست خانواده های کرمانشاهی انجمن نجات از مقامات آلبانی 17 بهمن 1402

درخواست خانواده های کرمانشاهی انجمن نجات از مقامات آلبانی

مسئولین و مقامات محترم کشور آلبانی احترامأ به استحضار می رساند این جانبان؛ خانواده هایی از کشور ایران، استان کرمانشاه، عزیزانمان در کمپ مجاهدین خلق در کشور شما گرفتار هستند. هر کدام از عزیزان ما که هم اکنون در کمپ موسوم به اشرف 3 در شهر مانز به سر می برند، چند ده سال است […]

چگونه گرفتار تشکیلات عنکبوتی مجاهدین خلق شدم – قسمت دوم 04 بهمن 1402

چگونه گرفتار تشکیلات عنکبوتی مجاهدین خلق شدم – قسمت دوم

در قسمت اول از نحوه اسارت خودم به دست نیروهای مجاهدین گفتم.آن‏ها همه نیروهای ما را جمع کردند و به آن سوی مرز بردند. هر کس را که توانستند، کشتند و سپس هر چند نفر را هم که توانستند با خودشان بردند. در این سازمان هیچ کس نمی‏توانست موضع اصلی و واقعی سازمان درباره هر […]

چگونه گرفتار تشکیلات عنکبوتی مجاهدین خلق شدم – قسمت اول 02 بهمن 1402

چگونه گرفتار تشکیلات عنکبوتی مجاهدین خلق شدم – قسمت اول

این جانب ش. اسماعیلی در سال 66 به خدمت سربازی رفتم، برای این که می‏خواستم در کنار سایر هم وطنانم در مقابل تجاوزی که به کشورمان شده بود، به دفاع برخیزم. در این میان مدام در ذهنم چالش داشتم. از طرفی در دلم نسبت به جنایات صدام کینه زیادی داشتم و از طرف دیگر دوست […]

رجوی و ظلم مضاعف به اسرای جنگ ایران و عراق 23 دی 1402

رجوی و ظلم مضاعف به اسرای جنگ ایران و عراق

جنگ در شهریور سال 1359 شروع شد. در همان روزهای اول تعدادی نظامی و غیر نظامی در مرزها اسیر ارتش عراق شدند و این روند اسیرگیری تا چند روز پس از قبول قطعنامه 598 در سال 1367 ادامه داشت. شرایط اسارت هر چند سخت و طاقت فرسا اما اسرا تا یک سال بعد از آتش […]

درخواست خانواده های کرمانشاهی اسرای مجاهدین خلق از کمیته صلیب سرخ جهانی 11 دی 1402

درخواست خانواده های کرمانشاهی اسرای مجاهدین خلق از کمیته صلیب سرخ جهانی

ریاست محترم کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی با سلام و احترام و آرزوی موفقیت در امر حقوق بشری که وظیفه و کار ذاتی آن مجمع هست. احتراما این جانبان اسامی مشروحه ذیل خانواده هایی هستیم از استان کرمانشاه ایران. هر کدام از ما در زمان جنگ ایران و عراق، عزیزی را در اسارت در […]

درخواست خواهر یحیی مراد پور از صلیب سرخ جهانی 09 دی 1402

درخواست خواهر یحیی مراد پور از صلیب سرخ جهانی

ریاست محترم صلیب سرخ جهانی با کمال احترام این جانب ناهید مرادپور از استان کرمانشاه ایران به استحضارتان می رساند برادرم به نام یحیی مرادپور، ابتدای جنگ ایران و عراق یعنی حدود 40 سال پیش به اسارت ارتش عراق درآمد و از طریق نمایندگی های همان کمیته بین المللی نامه های برادرم به دست ما […]

نامه خانواده عبدالکریم کریمی به صلیب سرخ جهانی 06 دی 1402

نامه خانواده عبدالکریم کریمی به صلیب سرخ جهانی

ریاست محترم کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی سلام، احترامأ ما خانواده کریمی از استان کرمانشاه شهرستان پاوه در ایران، خانواده فردی به نام عبدالکریم کریمی هستیم که حدود 37 سال پیش در جنگ عراق و ایران اسیر ارتش عراق شد و بعد از چند سال اسارت، او را به ارتش مجاهدین خلق بنام ارتش […]

نامه خانواده رشیدی به مصیب رشیدی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 20 آذر 1402

نامه خانواده رشیدی به مصیب رشیدی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

حضور پدر و پدر بزرگ عزیزمان مصیب رشیدی سلام بابا جان من دخترت و نوه هایت سالهاست که به امید آن هستیم تا روزی تو را در دیار و شهر خودمان در میان اعضای خانواده ببینیم و در کنارت زندگی کنیم و حس داشتن پدر و پدربزرگ را تجربه کنیم و لذت ببریم. پدرجان ما […]

نامه حیدرعلی خالوکاکایی به پسرش علیرضا خالوکاکایی اسیر در کمپ مجاهدین خلق 20 آذر 1402

نامه حیدرعلی خالوکاکایی به پسرش علیرضا خالوکاکایی اسیر در کمپ مجاهدین خلق

پسر عزیزم علیرضا جان سلام. پدرت هستم. خیلی دلم می خواست یک بار دیگر تو را در بغل بگیرم و این آرزویم برآورده شود. پسرم من دیگر خیلی خسته و پیر شدم و دیگر از لحاظ جسمی و سلامتی دچار مشکلات زیادی هستم و توان هیچ کاری را ندارم و اینک در این شرایط خیلی […]

blank
blank
blank