بنام اشک مادر
همه اینها به خاطردیدن شما بود. به خاطردلتنگیهای مادربود. بخاطرگریه های شبانه ى خواهر بود.هروقت آلبوم راورق زدیم پرازخاطره بود.حالابا کوله باری ازخاطره چیزی جز اشک و آه و افسوس برایمان باقی نمانده است. ما امسال منتظرعیدی از شما عزیزان هستیم
از نوشتن نامه تا نیل به مقصود از پا نخواهم نشست
؟ آیا به ما هم فکر میکنى؟ حتما فکر میکنى. به آخرین بازمانده ها، به برادرانت که پیر شدند به فروزان که روى قلم دوشت بزرگ شده وحالا دوتا پسراش سربازن. به دخترا ونوه هاى من. به بچه هاى فرشاد ومهرناز ومینا که ازته دل دایى وعمو بهت میگن ولى هنوز ندیدنت. به خدا دل همه تنگه
نامه به رضا حسن زاده عضو اسیر رجوی در آلبانی
چرا به فکر افراد خانواده ات نیستی؟ دستکم به فکر مامان باش.. که میدانی چقدر زحمت برایت کشیده است. این درخواست عجیب و قریبی نیست که نتوانی انجام بدهی. یعنی رجویها همین یک تماس با خانواده را هم ازشما آنهم در کشور آلبانی سلب کرده اند!؟
دیدار نزدیک از خانواده بزرگوار و چشم انتظار اسماعیل پورحسن کویخی
خانواده ایشان خاصه مرتضی پورحسن ازاعضای فعال واکتیوانجمن نجات گیلان طی سالیان گذشته بمنظوررهایی عزیزشان ازهیچ کوششی دریغ نکردند وحتی برای دیدارو نجات دلبندشان ازچنگال رجوی به کرات با تقبل سختیهای فراوان به عراق ناامن مسافرت نمودند
ملاقات با خانواده ابراهیم کفایتی دردفترانجمن نجات گیلان
ابراهیم کفایتی اهل پایین رودپشت لنگرود ازجمله افرادی است که بواسطه رجویها اغفال شد ودرسال 1364 به اتفاق همسروفرزند خردسالش روانه ناکجاآباد عراق شد وشروع یک زندگی فرقه ای را ناگزیراستارت زد. این زوج اغفال شده وقتی به خودشان آمدند که رجویها زیرقولشان زدند وآنان را که درخواست شان اعزام به اروپا بود؛ درپایگاههای کاراجباری وقت عراق (سلیمانیه – کرکوک) ونهایتا اسارتگاه مضمحل شده اشرف به اسارت کشاند
دلنوشته ای برای عمویم دراسارت رجویها فقط بمنظور یک تماس تلفنی
اینجانب فهیمه وحیدی سپهر دلنوشته ای برای عمویم محمود وحیدی سپهر مینویسم و خواستار این هستم که بتوانم ارتباط تلفنی با وی داشته باشم،عموی عزیزم اکنون که این نامه را برایت مینویسم ۳۳ ساله هستم و سخت دلتنگ شما…. سالیان با یک عکس یادگاری که توبغل شما هستم با گریه وغصه روزگارمیگذارنم….
استمداد خانواده مرادخانی ازخانم عاصمه جهانگیر
در این مدت من و خانواده ام با وجود تلاش فراوان و 3 بار مسافرت به کشور نا امن عراق و حضور در مقابل کمپ اشرف موفق نشدیم حتى 1 ثانیه دیدار با ایشان داشته باشیم. ازشما مقام محترم که عهده دار رعایت قوانین حقوق بشر هستید عاجزانه تقاضا دارم ترتیبى اتخاذ نمایید تا ما خانواده هاى منتظر ملاقات یا حتى امکان نامه نگارى با برادرمان داشته باشیم
به سفره مجاهدین خوش آمدین!
مرحوم بداقبال واغفال شده دریک فایل صوتی وتصویری منتشره ؛ آشکارا به هنرفروشی خود اقراروافتخارکرد وگفت” هرگاه مهمان درمنزل مان داشتیم وکم هم نبودند من می گفتم به سفره مجاهدین خوش آمدید واینجا خانه مجاهدین است ومن ازخودم چیزی ندارم”.
چالشی بزرگ در مقر مریم قجر بعد از مرگ جابرزاده
متعاقب مرگ جابرزاده مصیبتی بزرگ وجانکاه مریم قجررا دربرگرفت وزودی عناصر بی هویت جیره ومواجب بگیرخود در شورای دست سازملی مقاومت را گردهم آورد تا راه و چاره ای بیندیشند!
نامه پدری منتظر و رنجور به خانم عاصمه جهانگیر
چرا باید پدر و مادری از فرزندش به مدت 30سال فقط وف قط جرمش دفاع از کشوروشرکت درجنگ بوده از دیدار فرزندش محروم باشد؟
جشن ملی ایرانیان و دروغهای فرقه رجوی
رجویها این دشمن دون وابله غافل ازاینکه نه تنها آرایشگران بل سایرصنوف ازهمنوعان عزیز وخون گرم میهن عزیزمان ایران با تمام امکانات داوطلبانه به راهپیمایان سرویس دهی میکردند وازاین امرانسانی وانقلابی لذت میبردند.
تبریک به آقای منصور شعبانی عضو جداشده از تشکیلات سیاه رجوی
به شکرانه خداوند منان بسیار شادمان و مفتخرم از جانب خود و به نمایندگی از خانواده های چشم انتظار گیلان ؛ ازدواج فرخنده و مبارک را به ایشان و همسر گل شان تبریک و تهنیت بگویم