نامه ای به محسن معصومی
آقای معصومی رجوی ابریست که هیچ وقت نمی بارد فقط آلودگی ایجاد می کند پایه و اصول رجوی بر دروغ و فریب سوار است شما هیچ جایگاه و پایگاهی در ایران ندارید و نمی توانید داشته باشید چرا؟ چون مردم ایران به رهبری و تشکیلاتش به عنوان خائن نگاه می کنند واقعا عجب رهبر مضحکی دارید جالب است مریم قجر را چند سال به عنوان رییس جمهور به خارجه فرستاده. رییس جمهور فسیل شده به احتمال زیاد هر روز جلوی آیینه می ایستد و ژست می گیرد و با خودش می گوید اگر روزی رییس جمهور شوم.
درد دل یک مادر!
فرزندان من در دام عنکبوتی گیر کرده اند، توان آن را ندارند خودشان را از دام عنکبوت آزاد کنند. محمد حسن و محمد رضا حسرت دیدار شما در دل من و پدرتان مانده است هر چه باشد من مادر شما هستم و یک مادر هیچ وقت نمی تواند فرزند خود را فراموش کند. پدرتان خیلی مشتاق دیدار شماست بعضی وقتها که به یاد شما می افتد اشک از چشمان او سرازیر می شود و با خود می گوید اگر فرزندانم پیش ما بودند الان عصای دست من بودند ولی الان برعکس شده بایستی حسرت دیدن آنها را بکشم. محمد حسن و محمد رضا من و پدرتان پیر شده ایم آرزویمان این بود که در ایام پیری شما در کنار ما باشید.
نامه ای به فرزندم حمید رضا نوری اسیر در کمپ لیبرتی
من و مادرت به گردن تو حق داریم هر چه فکرش را می کنم برای چی و برای چه هدفی زندگی خودت را متلاشی کردی به نتیجه ای نمی رسم که ذهن مرا قانع کند و مدام با مادرت در این فکر هستیم چگونه چندین سال در دام کسانی افتاده ای که فقط دارند به وسیله شما اهداف خودشان را پیش می برند و اجازه به تو نمی دهند یک تماس تلفنی و یا یک نامه برای ما ارسال کنی.
خطابم به رجوی و سرانش
آیا شما از انسانیت بویی برده اید و یا فکر می کنید که پدرم و امثال پدرم از زیر بوته بعمل آمده اند که خودتان را مالک آنها می دانید. چطور جرات می کنید که انسانها را به اسارت خودتان بگیرید و مثل برده از آنها کار بکشید و یا قربانی اهداف بی حاصل خود کنید. شما آنقدر از ما وحشت دارید که تا اسم ما (خانواده) می آید تمام ارکانتان بهم می ریزد و انواع برچسب ها که فقط لایق خودتان است را به ما می زنید. چون خوب می دانید که خانواده خاری است در گلوی شما
نامه فواد بصری به مریم نقدی اسیر در کمپ لیبرتی
تازگی پسرت مسعود موفق شده است که از آلبانی پناهندگی آمریکا را بگیرد و به آمریکا سفر کند. و اما شما تا کی می خواهید عمر خودتان را در لیبرتی فدای قدرت طلبی رجوی و دارودسته اش بکنید دنیا در زندان لیبرتی خلاصه نمی شود بیرون از مناسبات جهل و فریب رجوی زندگی شیرین است رجوی دیکتاتور زندگی غار نشینی برای شما در زندان لیبرتی درست کرده رجوی در فریبکاری و شیادی استاد است دست شیطان را از پشت بسته است واقعیت این است که رجوی به شما اجازه نمی دهد با واقعیت های بیرون از خودتان آشنا شوید چون به آن پشت پا می زنید.
نامه ای به دخترم شکوه قاسمی اسیر در کمپ لیبرتی
در دام کسانی افتاده ای که حتی به تو اجازه نمی دهند برای خودت تصمیم بگیری آنقدر شما را شستشوی مغزی داده اند عواطف در شما خشک شده است شما را تبدیل کرده اند به چوب خشک. خدا لعنت کند کسانی که شما را به اسارت گرفته اند و ما پدر و مادران را داغ دار کردند شما از زندانی هم بد تر هستید زندانی حق و حقوقی برای خودش دارد حق تماس دارد حق مرخصی دارد و… شما در دام کسانی افتاده اید که شما را از انسانیت بدور کرده اند و برای منافع خودشان فقط از شما سوء استفاده می کنند امیدوارم روزی این را فهم کنی که بهترین دوران زندگی خودت را برای هیچ و پوچ به باد دادی یک مقدار به خودت بیا و چشمانت را باز کن ببین در چه دامی خودت را اسیر کردی
چرا فرقه رجوی اینقدر دروغ می گوید
سایت های فرقه رجوی را چک می کردم خبری خواندم که خیلی خنده دار بود خبر این بود 4 میلیون و 754 هزار دلار هزینه درمانی ساکنان لیبرتی در سالهای 2013 و 2014 شده است ما قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دُم خروس را. واقعا فرقه رجوی و سرانش این همه خرج را برای اسیران لیبرتی کرده است پس این اطلاعیه هایی که چپ و راست بر روی سایتهای فرقه درج می شود که ما در محاصره پزشکی هستیم و یا دولت عراق مانع می شود که افراد را برای معالجه به بغداد ببریم پس این همه دلار کجا خرج شده و چرا افراد در لیبرتی بر اثر بیماری فوت می کنند فرقه رجوی جان انسانهایی که در لیبرتی هستند برای آنها مهم است
چرا خانواده ها فرقه رجوی را شکنجه می کنند!
خانواده ها خاری هستند در گلوی رجوی و سرانش. در واقع همین خانواده ها بودند که رجوی و سرانش را خار و ذلیل کردند و باعث شدن تعداد زیادی از افراد اسیر اقدام به فرار و به دنبال زندگی آزاد خود بروند و برای آینده خودشان تصمیم بگیرند رجوی و سرانش دشمن شماره یک خانواده ها به شمار می روند و خوب می دانند که خانواده ها باعث می شوند دیوار تشکیلات آنها فرو بریزد در این رابطه فرقه رجوی کتاب های من در آوردی زیادی در رابطه با خانواده ها به چاپ رساند
وقتی کفگیر به ته دیگ می خورد
نور مراد و فرد دیگری بنام عمو قُلی این دو بارها اعلام جدایی خود را به فرقه اعلام کرده بودند سران فرقه بطور جدا گانه برای آنها نشست برگزار می کردند به آنها گفته بودند اگر می خواهید از ما جدا شوید شما را به زندان ابوغریب منتقل می کنیم و می دانید در ابوغریب چه بلایی بر سرتان می آورند شما را زنده نمی گذارند از ترس مجددا به مناسبات فرقه رجوی بر می گشتند به آنها گفته بودند کسی در مناسبات با شما کاری ندارد در نشست های غسل و عملیات جاری هم شرکت نکنید
نامه ای از یک فرزند منتظر
به چه دلیل زن و بچه هایت را رها کردی و پیش کسانی رفتی که فقط برای قدرت طلبی خودشان چندین سال عمر شما را به تباهی کشیدند. بعد از چندین سال چکار کردید و کجا را گرفتید. هم خودت را از بین بردی و هم ما را در حسرت بی پدری گذاشتی هر چند که چهره ات یادم نیست با این وجود می توانم کارهای مربوط به آزادی شما را انجام دهم و من و تمام فامیل همچنان منتظر آمدنت هستیم از طرفی اهل فامیل هر موقع مرا می بینند سراغ شما را می گیرند و جویای احوال شما هستند. امیدوارم که هر چه زودتر به آغوش گرم خانواده برگردی و زندگی جدید و آزاد را شروع کنی به امید آن روز.
جلسه صمیمی با خانواده ها استان مرکزی اراک
مورخ 6/7/93 جلسه صمیمی با خانواده ها در دفتر انجمن نجات استان مرکزی برگزار شد. خانواده ها کم و بیش به وضعیت فرزندانشان در لیبرتی اشراف داشتند و خواستار این بودند که نخست وزیر جدید عراق آقای العبادی در رابطه با آزادی فرزندانشان آنها را یاری کند. در پایان جلسه خانواده ها بصورت جمعی اعلام کردند تا فرزندانمان را از چنگ فرقه رجوی آزاد نکنیم از پا نخواهیم نشست.
خاطره ای از پروژه زیر می نیمم شکنجه گر فرقه رجوی مهوش سپهری (نسرین)
هر کسی واقعی گزارش ننویسد معلوم می شود که رهبری را نفهمیده و می خواهد مناسبات ما را شخم بزند. که ما چنین فردی را تحمل نمی کنیم در واقع در نشست از حرفهای نسرین قفل کرده بودیم نمی دانستیم این کار برای چیست و چه مشکلی از مناسبات حل می کند به ما یک هفته زمان دادند که گزارشمان را تکمیل و تحویل دهیم.