آقای رجوی بعد از سی سال از سی خرداد چه کاری انجام شده؟

در سی خرداد سال 60 سازمان در داخل ایران با فرمان مسعود رجوی مبارزه مسلحانه را علنا شروع کرد اگر چه بعدا عملیات های انجام شده در آن مقطع را که در آن مردم عادی آسیب دیده بود از ترس به عهد نمی گرفت اما از همان روز ترور و عملیات های کور را علیه مردم ایران شروع کردند. در خارج با تشکیل شورای ملی مقاومت وآغاز انقلاب نوین بر علیه مردم ایران را رجوی اعلام و یک جهبه ای ضد ایرانی در خارجه طراحی وتوسط بعضی از گروه های ضد ایرانی عربی و غربی حمایت مالی وتسلیحاتی شد.
الان این گروه تمام اعضای اصلی خود را که یک زمان در شورا فعال بودند از دست داد.آخرین آن خانم هشترودی بود و در تشکیلات این گروه هم که آن زمان نیرو و پایگاه نسبی مردمی به خاطر بعضی از نفرات شورایی داشت را هم امروز از دست داده وحتی خانواده نیروهای خود الان از این گروه حمایت نمی کنند.آقای رجوی هم در سال 63 بعد از جدایی از همسر خود و با ازدواج مجدد با همسر هم گروهی خود با وارد کردن یک تئوری جدید راه فرقه ها را در پیش گرفت واین راه به خاطر آتش بس ایران وعراق سرعت بیش تر به خود گرفت طوری که امروز به عنوان یک گروه سیاسی شناخته نمی شود بلکه بعنوان فرقه در زبان ها جاری است وحتی خانواده های همان نفرات در زنجیر امروز از تمام دنیا خواستار کمک برای رهایی عزیزان خود از این فرقه هستند واین را می توانید از نامه های نوشته خانواده ها هم ببینید.
اما الان باید از رجوی ونایب رئیس آن از مریم سوال کرد بعد از سی سال که از سال 60 می گذرد و سی سال هم مدت زمان کمی نسیت چرا در این سی سال بجز خیانت و جنایت چیز دیگری در پرونده شما وجود ندارد؟ در سال 60 از انقلاب نوپای ایران سواستفاده کردید تا بتوانید انقلاب دیگری بوجود بیاورید،آن هم در شرایطی که در جبهه غرب کشور با همسایه متجاوزدر حال جنگ بود و دولت نمی دانست که با کدام دشمن بجنگد و شما در سال 60 با توطئه های خود که به آن هم افتخار می کنید رئیس جمهور وقت آن زمان را با خود به فرانسه بردید تا ضربه ای به انقلاب ایران باشد اما چرا به آینده آن فکر نکردید و دیدید که چطور آن به اصطلاح اتحاد ایجاد شده در طول مدت زمان کم از هم پاشیده شد. آقای رجوی می دانم که شما به چراها پاسخ نمی دهید، چراکه اگر پاسخ می دادید امروز در این وضعیت نبودید که با یک پرونده پر از جنایت روبرو هستید که حتی آن لابی ها که از شما حمایت می کردند امروز نمی توانند از شما حمایت کنند و تاریخ مصرف شما تمام شده است، می دانید علت چیست و چرا؟
من در اینجا نمی خواهم بگویم روزی که به کمپ اشرف وارد شدم نمی دانستم که شما چطور گروهی هستید، این را فهمیده بودم ولی یک چیز در من وجود داشت که باعث شد به اشرف بیایم و آن را هم شما از من سلب نمودید که هرگز به خاطر آن شما را نمی بخشم و امروز که رها هستم و مناسبات شورایی و نیروها را دیدم و از نزدیک شاهد بودم و سرفصل های خیانت بار شما را نسبت به ملت ایران را هم شاهد بودم، در چند جمله می خواهم بگویم که پرونده خیانت و جنایات شما چه است؟
1- کشتار مردم بی دفاع کشور خودتان به خاطر خبرسازی و تبلیغات شخصی.
2- خیانت به نیروهایی که واقعاً صادق بودند.
3- کشتار مردم کرد عراق و ایران.
4- مزدوری برای صدام برای ماندن در عراق.
5- ایجاد سد در برابر مردم ایران و تبلیغاتت منفی علیه مردم ایران در خارجه.
6- کشتار نیروهای فریب خورده در عملیات های مختلف تا برای خود تبلیغات درست کنید و 19 فروردین هم آخرین دسته از آنها بودند.
7- ایجاد زندان در عراق به نیروهای خود برای طولانی کردن عمر خود.
اما چرا آن اتحاد امروز نیست و چه چیز باعث شد اتحادی که در سال 60 در شورای ملی مقاومت با نفراتی همچون بنی صدر، حزب دموکرات کردستان، حاج سید جوادی،متین دفتری، خانم هشترودی وغیره…. دیگر وجود نداشته باشد، آقای رجوی و یا آقایان جیره بگیر رجوی که هنوز به رجوی وابسته اید، آیا از خود سوال نموده اید که آن اتحاد چه شد؟
بلی ماهیت شما را همان موقع آنها فهمیدند و جداشدند، چرا در این30 سال به این فکر نکردید و همیشه آنها را مقصر دانستید و خودتان را عاری از هر اشتباهی، بلی اشتباهات شما آنقدر بود که باعث شد از جامعه دور شوید و به یک نیروی جدا از جامعه تبدیل شوید و امروز هم طوری شده که در جامعه اساساً از نام شما به جز خیانت و جنایت چیز دیگری باقی نمانده است.
آقای رجوی انقلاب ایران بعد از 33 سال امروز در منطقه رو به گسترش است و مردم منطقه از آن انقلاب سرمشق گرفته اند، اما از انقلاب شما که در آن روزها با اتحاد شورای ملی تشکیل دادید و می گفتید در آینده نه چندان دور این انقلاب جمهوری اسلامی را سرنگون خواهد کرد و از هم خواهد پاشید. انقلاب ما پا برجا خواهد ماند، فقط چند نیروی فریب خورده اسیر و قلدرانی مثل تو و مریم باقی مانده و انقلاب اسلامی ایران سرلوحه تمام انقلابها شده و انقلاب نوین شما سرافکنده و مغموم و از هم پاشیده شده و به پایان عمر خود رسیده است، علت چه بود؟ آیا به این فکر کردید و یا اینکه دوری از مریم نمی گذارد چشم و گوش شما به اینها باز شود. چرا هنوز به واقعیت های بوجود آمده چشم بسته اید و نگاه نمی کنید واقعیت خارج از ذهن من و شماست، صدای انقلاب منطقه را بعد از نماز جمعه می شنوی یا اینکه صدای خرد شدن لابی های اسرائیلی و نوکران آمریکا نمی گذارند آن صدا را بشنوی. خوب فکر کن بعدازسی سال فریب نفرات و گروگان گیری از مردم ایران، چه چیز عایدت شده به جز لعن و نفرین مردم؟ بیا واقعیت را بازگو کن که در این سی سال شما نه تنها به دیگران حتی به نیروهای خود هم رحم نکردی و همیشه شعار سرنگونی رژیم را دادی و آخر سر این شعار به سرنگونی خودت منجر شد چرا؟! بلی این چنین شده که بعداز سه دهه به پایان عمر خود با کارهای انجام شده که حتی نمیشود بعضی ها را آورد تمام شوید.
سعید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا