سرانجام”کوه” ،”موش” زائید!”

سرانجام کوه ، موش زائید!

مریم خوشنویس/ 2005-03-08
زمانی که نام سازمان مجاهدین خلق در لیست تروریستی اتحادیه اروپا و امریکا وارد شد ؛ رجویها با اتکاء به حمایتهای همه جانبه ای که از طرف رژیم صدام به آنها می شد و در یک نشست عمومی از این واقعه بمثابه بدیهی ترین اتفاق در رویاروئی امپریالیسم با نیروهای انقلابی که در تاریخ مکررا به وقوع پیوسته است یاد کرده و صراحتا اعلام داشتند که این برچسب تروریستی بر ارداه سهمگین ارتش آزادیبخش و مقاومت ( مجاهدین ) هیچ خللی وارد نخواهد کرد و پشیزی ارزش ندارد!
در آن ایام که هرگز تصور سقوط صدام را نمی کردند با ریسمان بافی و پنجه کشیدن به صورت بقیه اپوزیسیون که بعنوان تروریست شناخته نشده بودند اینطور وانمود می کردند که همواره انقلابیون تاوان مجاهدتهای خود را در برابر بی صفتان ملی و شاه و شیخ ؛ با خون و آبروی خود می پردازند و بدین ترتیب قرارگیری در لیست تروریستی غربیها ( امپریالیسم ) را بمنزله افتخاری بزرگ برای حقانیت خود قلمداد و در راستای تنظیم مناسبات داخلی آنرا خرج می کردند ؛ تا اینکه رژیم صدام ساقط شد و مجاهدین بدون حامی در بیابانهای عراق جا ماندند ؛ در چنین شرایط بحرانی ، دو معضل اساسی خود نمائی میکرد ؛ اول اینکه تمامی سرمایه ای که در سبد ِ صدام چیده شده بود با رفتن او به هدر رفت ، که از سرمایه ای تعیین کننده بنام امید ی برای بودن میتوان نام برد ؛ ثانیا ؛ صدام بعدی باید از میان همین فاتحان خاک عراق انتخاب می شد ؛ ( یعنی همان امپریالیستهائی که بنا به ذاتشان نام انقلابیونی همچون مجاهدین را در لیست تروریستها گذاشته بودند! )
واقعیت آن بود که صدام ساقط و مجاهدین بر یتیم شدنشان شکی نداشتند ؛ تنها می ماند که چطور و چگونه از ســد ِ لیست تروریستی با کمترین هزینه بگذرند ، در این رابطه نیز دو مشکل اساسی وجود داشت ؛ اول اینکه تاریخ قهرمانانه!! خود را چگونه در برابر غربیها لجن مال کرده و هواداران را بر این مسیر نکبت بار راضی کنند ؟! ؛ ثانیا با چه دستمزدی و با چه اعتباری ؛ باستخدام صدام صفت دیگری درآیند ؟! ، تا بر ماندنشان حکم تائیدی بخورد!
اما گذار از این نقطه عطفها و سرفصل ها با تمسک به بندبازی و خصلتهای اپورتونیستی ، در مرام قبیله ای رجویها ؛ نه کم نظیر است و نه تکرار ناشدنی ؛ لذا هیچ وقعی بر گذشته و نگاههای آینده ندارند ، چون حــال ِ رو به استهزائی دارند و پـُـر واضح است که حا ل را فدای گذشته و آینده ؛ نخواهند کرد!
تئوری راه حل سوم!
عقب افتاده های فرقه مجاهدین برای اینکه مسیر وادادگی خود را شیک و مدره جلوه دهند و حرفی از سلاح و صدام نیاورند ، دکترین جدیدی موسوم به راه حل سوم را ارائه کردند! و آنرا مبنای اصلی حرکتهای خویش اعلام داشتند بدون اینکه حاضر شوند مکانیزم اجرائی آنرا ترسیم و تعریف نمایند ، راه حلی که به سیاست مماشات با رژیم پایان می داد و بظاهر به جنگ نظامی هم توصیه نمی کرد و ضامن نتیجه گرفتن از آن در حمایت غرب از مقاومت سازمان یافته( فرقه مجاهدین خلق ) بود ، بدون اینکه راهکارهای اجرائی آن مشخص شود و به سئوال اساسی در این رابطه مبنی بر اینکه چرا و به چه علت با داشتن چنین شرائطی در گذشته راهگشائی صورت نگرفت ؟ ، هیچگاه پاسخی داده نشد!
کوه ؛ موش زائید!
اما مریم رجوی در مصاحبه اخیر خود با روزنامه ایتالیائی لااستامپا و بنا بر اصرار خبرنگار این روزنامه مجبور شده ا ست تا بصورت مختصر راه حل سوم و مکانیزم اجرائی آن را تعریف نماید که با خواندن آن می توان بسهولت پی برد که چگونه کوه ؛ موش می زاید !!
روزنامه ايتاليايي لااستامپا- 9 اسفند 83 ( برگرفته از سایت مجاهدین ) :
سوال : عملا پيشنهاد عيني شما برای راه حلی که ارائه کرده اید چيست ؟
مریم رجوي : ما راه حل سومي را ارائه كرديم : رفراندومي تحت نظارت سازمان ملل متحد كه اجازه انتخاب را به مردم بدهد. نهايتا انتخابات آزاد و برگزاري يك مجلس موسسان جهت تدوين قانون اساسي. ما خواهان ايراني دمكراتيك و لائيك مي باشيم. ايراني كه در آن تمامي مذاهب و تمامي مليت ها داراي ارزشي متساوي و حقوق بشر براي همه تضمين شده باشد.
****************
اگر قرار است این راه حل با رفراندمی تحت نظارت سازمان ملل متحد به سرانجامی برسد ؛ جا دارد از مریم رجوی و اصحاب پاکباخته ایشان سئوال گردد در چنین صورتی نقش ارتش آزادیبخش و مجاهدین و شورای وابسته به آن چیست ؟! ، و چه اصراری است که برای تحقق این را ه حل ؛ نام فرقه از لیست خارج شود ؟! و اگر به چنین روشی معتقد بودید ؛ چرا در زمان پدرخوانده دیکتاتور خود مبادرت به این نسخه پیچی نفرمودید ؟ و طی دو دهه جنگ مسلحانه را با تمسک به امکانات رژیم صدام ادامه دادید ؟ ؛ اساسا چه ارتباط منطقی بین عملیات تروریستی با انتخابات آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد وجود دارد ؟! ، شمائی که عنوان داشتید سیاست مماشات و حمله نظامی جواب نمی دهد و خواستار آن شدید که کار سرنگونی رژیم به فرقه سازمان یافته! شما سپرده شود ، پس چرا نظرتان را تغییر داده و پای سازمان ملل را بمیان آوردید ؟! ؛ آیا این بدین خاطر نیست که از قـفـل شدن کار نظامی و عدم پایگاه توده ایتان مطمئن شده اید ؟! یا اینکه ترس دارید که سخن از جنگ افروزی و جنگ طلبیتان بمیان آید و لـُـو بروید که چگونه در فرقه توتالیتر خود فکر می کنید و آنگاه و از این زاویه ، آسیب جدی بر فیگورهای حقوق بشریتان وارد گردد ؟!
با اینحال فرض کنید رژیم حاکم بر ایران به رفراندوم تحت نظر ملل متحد تن در دهد ؛ دو حالت رُخ میدهد ؛ یا اینکه مجددا مردم به همین رژیم رای می دهند و یا آنرا نفی می کنند ، رای اثباتی مردم ؛ راهکارهای همه اپوزیسیون صادق را قفل می کند و اگر نفی رژیم رقم بخورد ؛ بالطبع ادامه کار با همان سازمان ملل و نیروهای مترقی و آزادیخواهی خواهد بود که حداقل های سازمان ملل متحد را محترم شمرده و در مینیمم مناسبات خود به آن عمل کنند ؛ در این میان و در یک حداقل هم ؛ استراتژی مسلحانه فرقه نه مشروعیت می یابد و نه بعنوان راهگشا معرفی میگردد ، لذا مانور آمدن روی خروج از لیست تروریستها بعنوان شرط لازم و کافی برای تحقق راه حل سوم کاملا بی معنا است که اساسا هیچ ربطی با مکانیزم ارائه شده رجوی که ندارد، هیچ ؛ بلکه کاملا در تضاد است چون هر زمان که پای سازمان ملل و ابزارهای دمکراتیک و حقوق بشری بمیان آید ؛ قطعا ترور و خشونت و انفجار و خمپاره اندازی چه بعنوان تاکتیک و چه بعنوان استراتژی به امری مردود و قابل نکوهش درمی آید و هیچ عاقلی از روش تروریستها برای دستیابی به دمکراسی سود نمی گیرد.
در چنین حالتی است که جنگ طلبان مجاهد! ؛ رسوا شده و یاوه گوئیها و فیگورهای دمکراتیک آنها رنگ می بازد ، اگر نبود خبرنگار ایتالیایی که اصرار ورزد تا مریم رجوی چنین استفراغی بنمایند ، بی گمان خیال داشتند تا همچنان بر مرکب ِ خوش رنگ آزادیخواهی سوار مانده و گذشته و ماهیت خود را با رنگ و لعاب دمکراسی به فراموشی بسپارند و خود را بعنوان نیروهای مترقی در مبارزه دمکراتیک به معرض نمایش بگذارند.
از روزی که فرقه مجاهدین ؛ راه حل سوم را ارئه و آنرا بمثابه راهگشای تاریخی معرفی کرد ، کاملا واضح بود که با توسل به این فیگور اولا در پی خارج سازی نام سازمان از لیست تروریستهای اروپا و امریکا می باشند ، ثانیا با این ژست سیاسی مترصد آن بودند که عقبه و ماهیت ننگین خود را با لفاظی های دمکراتیک و ضد جنگ ، پوشش دهند و ثالثا نرخ خود را برای صدام صفت دیگری که قرار است به استخدام او درآیند ، بعنوان نظریه پرداز و صاحب دکترین در امور سیاسی ؛ بالا ببرند!
مریم رجوی و دستگاه هیپتونیز شده ایشان تصور می کردند در اروپا به مانند محیط بسته عراق قادر خواهند بود که سالیان سال زایمان های سیاسی خود را بتعویق اندازند و جوابگوی غلط کردنهای خودشان نباشند ؛ غافل از اینکه در محیط اروپا باید کمتر لاف زد چون مجبور به زایشهای سیاسی پی درپی خواهند بود و باعث لو رفتن آنها میشود که کوه بودن لافی بیش نبوده و نیست! ؛ باید اعتراف داشت که این بار زائیدن موش توسط مدعیانی که لاف کوه بودن می زدند ، طولانی نشد و این زایمان به یُـمن اصرار خبرنگار ایتالیایی زودتر از موعود صورت گرفت و همگان را از بدنیا آمدن موشی که دچار منگولیسم است با خبر نمود ؛ موشهائی که برای حمله نظامی بیگانه به خاک ایران روزشماری می کنند! 
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا