ما با سازمان مجاهدین کاری نداریم!

ما با سازمان مجاهدین کاری نداریم!


ایران‎دیدبان
کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده، وابسته به جناحی که در آشتی ناپذیری دربارۀ ایران، افراطی‎ترین دیدگاه‎های دولت‎مردان امریکا را طی 27 سال گذشته نمایندگی می‎کنند، روز گذشته در آستانۀ سفر به کشورهای عربی خاورمیانه اعلام کرد:
« امریکا مجاهدین خلق را یک سازمان‌ تروریستی می‎داند. این سازمان دست به اقدام‌های وحشتناک و خونین از جمله کشتن چند تن از شهروندان امریکا زده است. بنابراین ما با سازمان مجاهدین کاری نداریم. »
پیش از این نیز رایس در پاسخ به ریموند تانتر، مدافع بی قید و شرط مجاهدین و عضو فعال لابی این گروه در امریکا، که درخواست تجدیدنظر دربارۀ وضعیت این گروه را داشت، بر این واقعیت که آنها یک گروه تروریستی می‎باشند، پای فشرد.
به یاد داریم که همین خانم رایس در برابر اظهارات کسانی که پس از سقوط صدام، خواب استفاده از مجاهدین را می‎دیدند، قاطعانه اعلام کرد که: « استفاده از تروریست‎ها، نه، نه، نه ».
علاوه بر این، مجاهدین طی ده سال گذشته بارها و بارها درخواست استیناف خود را در این رابطه در دادگاه‎های امریکا مطرح نموده ‎اند که هر بار نیز، با تکیه بر مستندات و مدارک فراوان، موقعیت آنان به‎عنوان یک گروه تروریستی، بیش از پیش تثبیت شده است.
لابی‎گری مجاهدین در این رابطه که لحظه‎ای از کار متوقف نمی‎شود نیز همواره پاسخ منفی گرفته است…
سؤال این است که چرا با این همه دست ردی که از سوی امریکا بر سینۀ مجاهدین خورده و می‎خورد، باز هم همچنان جلب نظر امریکا تبدیل به استراتژی این گروه شده است. حمایتی که بدون آن حتی نمی‎توانند قدم از قدم بردارند و عدم حمایت را به مثابه پایی که بر گلویشان فشرده شده و راه تنفس‎شان را بند می‎آورد، تصویر می‎کنند؟
سؤال مهم‎تر این است که چرا امریکا با تمام دشمنی‎ هایی که با ایران دارد، از این گروه رسماً حمایت نمی‎کند و آن را همچنان در زمرۀ گروه‎های تروریستی به‎ حساب می‎آورد؟
پاسخ به هر دو سؤال را باید در واقعیت آشکار و غیرقابل انکاری ریشه‎یابی کرد که پافشاری هر دو سوی این موضوع بر مواضع‎شان را نیز روشن می‎سازد و آن این‎که:
مجاهدین فاقد هرگونه پایگاه مردمی بوده، بلکه مورد تنفر قاطبۀ مردم ایران میباشند. از این گذشته، قدرت تأثیرگذاری بر مناسبات سیاسی ایران را نیز ندارند.
گر چه مجاهدین همواره شعارهای وارونه ‎ای در این رابطه سر می‎دهند، لیکن نیاز حیاتی گروه تروریستی مجاهدین برای خارج شدن از لیست گروه‎های تروریستی، تا آنجا که به ‎طور کامل فعالیت تشکیلاتی آنان را تحقق چنین امری ساخته است، بزرگ‎ترین مؤید این واقعیت است.
از سوی دیگر برای امریکا نیز این واقعیت، بدیهی و مبرهن است و اگر سر سوزنی احتمال می‎داد که آنها کسانی هستند که حداقل مانند کنتراها برای سیاست‎هایش فایده خواهند داشت، آنها را به استخدام خود در می‎آورد.
اکنون که مواضع ایالات متحده، قاطعانه علیه آنان است و بر خلاف کشورهای اروپایی (البته آن هم پیش از این) انگ مماشات با ایران بر سیاست‎هایش کارگر نمی‎افتد، بر فرض محال که تمامی تلاش‎های شبانه‎ روزی بقایای رجوی که با تمام ظرفیت‎های موجود این تشکیلات و حمایت نمایندگان کمپانی‎های اسلحه‎ سازی انجام می‎پذیرد به نتیجه برسد و آنها از لیست گروه‎های تروریستی خارج شوند، باز هم هیچ فایده ‎ای برای آنان و حامیان‎شان نخواهد داشت و هر کس که از آنها حمایت کند، باید مانند صدام به تیمارگری و مراقبت از آنان بپردازد تا آنها بندهای انقلاب ایدئولوژیک‎شان را دنبال کنند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا