طوفان کرونا در گروه مجاهدین

خیلی وقت‌ها ابعاد یک فاجعه، حادثه، واقعه تلخ یا هر اتفاق بد، آنقدر فراگیر و وسیع است که نمی‌توان حدودی برای پایانش تصور کرد. غم از دست دادن پدر یا مادر را تصور کنید؛ این داغ فقط سپردن یک جسم بی‌روح به خاک نیست. خیلی‌ها از دست دادن مادر را بزرگ‌ترین داغ زمانه می‌دانند و فراغ پدر را برابر با بزرگ‌ترین غم زمانه. اینها تنها نمونه‌ای از غم‌ها و مصیبت‌هایی است که اگر بیاید هیچ کس نمی‌داند تا چند سال با روح و روان داغداران خواهد ماند.

کرونا در کمپ اشرف 3

حالا ابعاد یک بمب اتمی یا شیمیایی را تصور کنید. آنها که زنده مانده‌اند، تا زنده‌اند با عوارض جسمی و تنفسی شیمیایی زندگی خواهند کرد. در یک بمب اتمی، به جز انفجار و کشتار عظیم، کسی نمی‌داند تا چند نسل بعد باید شاهد تولد کودکان ناقص الخلقه باشدیم.
ابعاد بیماری کرونا برای مجاهدین هم چیزی همانند همین بمب شیمیایی و اتمی یا داغ سنگین مرگ عزیزان است. می‌پرسید چگونه؟
آمدن کرونا خیلی برای مجاهدین ضرر و زیان داشت و گذر زمان نشان خواهد داد که چقدر هزینه برای این بیماری خواهند پرداخت.

کسادی جذب کمک
با آمدن کرونا به‌طور طبیعی آنها نمی‌توانند به بهانه کمک به زلزله، سیل یا افراد بی‌خانمان در کشور، این و آن را سر کیسه کنند، قاب عکس بردارند و در کوچه و خیابان به زعم خود از ظلم نظام ایران بگویند و از عابران و رهگذران بخواهند به مردم سیل و زلزله‌زده کمک کنند. اگر هم این بلاهت را ادامه بدهند، قطعا در این شرایط که بالاترین میزان بیماری و مرگ و میر، بیکاری و گرسنگی در اروپا وجود دارد، دل و دماغی برای اروپایی‌ها نیست که به نام کمک به مردم ایران، به این فرقه تروریست کمک کنند. خلاصه آنکه آنها نمی‌توانند میتینگ‌های خیریه برگزار کنند و پول به جیب بزنند. بنابراین باید دست به دعا شوند که شر کرونا کم شود تا کاسبی آنها دوباره رونق بگیرد. طبعا در این شرایط بطور طبیعی سیاست کشورهایی که به این فرقه کمک می‌کنند نیز بیشتر معطوف اوضاع داخلی‌شان می‌شود. آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی دولت‌های اروپایی و به ویژه رژیم سعودی نیز چه کم و چه زیاد با این بیماری درگیر هستند، بنابراین عاقلانه‌تر آن است که فعلا تمام تلاش و هم و غم خود را معطوف نجات مردم کشور خود کنند تا به فرقه‌ای ورشکسته رسیدگی کنند. این مسئله وقتی برای آنها بیشتر اهمیت پیدا می‌کنند که در این وانفسای کرونا، اگر باد به گوش رسانه‌های این کشورها برساند که کمک‌های آنها به مجاهدین همچنان برقرار است یا حتی بوی افزایش کمک‌ها به گوش می‌رسد، باید دولت‌های مذکور را بازنده بزرگ در مقابل مردم خود دانست.

رویگردانی سیاسیون از مجاهدین
روی دیگر سکه بدبختی کرونا که نصیب مجاهدین شده است بی‌تمایلی سران برخی دولت‌ها، برخی چهره‌های سیاسی، ورشکستگان سیاسی و نمایندگان فلان پارلمان و بهمان مجلس اروپایی، آمریکایی یا عربی به این فرقه است. برای فرقه‌ای که روی این اظهار تمایلات برای مصرف داخلی خود در میان پیرمرد و پیرزنان کمپ‌اش در آلبانی حساب ویژه‌ای باز کرده، سخت است روز و هفته‌ای بگذرد و از این مجیزگویی‌های مادی خبری نباشد. تنها دلخوشی همسر سرکرده مجاهدین همین اظهار نظرها و تأییدهاست و فعلا هم که در این قسمت بازار به واسطه حضور کرونا، کاسبی مجاهدین کساد است.

راهروهایی بدون حضور مجاهدین
یکی دیگر از ابزارهای ابراز وجود مجاهدین، پلاس شدن نمایندگان این فرقه در پارلمان‌های اروپایی بود؛ پارلمان‌هایی که در یکی از اتاق‌های خود با حضور چند نماینده تطمیع شده، پذیرای مجاهدین بودند تا امکان چند عکس یادگاری برای تهیه چند خط خبر جهت رسانه‌های مجاهدین فراهم شود. اما درهای پارلمان‌های اروپایی بسته است و کاسبی مجاهدین در این بخش نیز به شدت کساد است.

لغو دوره گردی‌های مریم رجوی
یکی از فانتزی‌هایی که همسر سرکرده مجاهدین به شدت به آن وابسته است و از انجام آن لذت می‌برد، نمایش شکوهی ساختگی در قالب سفر به برخی کشورهای اروپایی و دیدار با چند چهره دسته دوم سیاسی اروپایی است؛ نمایشی که با حضور تیم‌های اجاره‌ای تشریفات استقبال به همراه ماشینی اجاره‌ای آغاز می‌شود، مریم رجوی در خطی مستقیم با همراهی تعداد زیادی موتورسیکلت از راه می‌رسد و درِ خودرو را برایش باز می‌کنند و او در میان تشویق مستقبلین اجاره‌ای از خودرو پیاده می‌شود، برایشان دست تکان می‌دهد و میزبان او را به محل گفتگو دعوت می‌کند. (احتمالا او در تنهایی خود بارها فانتزی رئیس‌جمهوری بر ایران را تمرین کرده؛ در حالی که در توهماتش با لشکری از استقبال‌کنندگان رو به رو خواهد شد…!) حالا مدتی است که اگر حتی نیاز روحی و روانی او به شدت نیازمند برگزاری چنین شوی استقبالی باشد، اما امکان برگزاری این رقم شو وجود ندارد.

غیبت مجاهدین در ستون‌های اجاره‌ای نشریات
یکی دیگر از فانتزی‌های جاری و ساری مجاهدین، اجاره کردن ستون یا تطمیع گزارشگری برای تمجید از آنها در رسانه‌ای معروف است. اشتغالی که معمولا بسیار گران است و هر چقدر نشریه یا رسانه و تلویزیون یاد شده معتبرتر باشد، رقم پرداختی مجاهدین نیز باید سنگین‌تر باشد تا آنها باز هم نه در میان مردم ایران که در میان زهوار در رفته‌های اردوگاه مجاهدین بیشتر دیده شوند. با نگاهی به نشریات معتبر و رسانه‌های مطرح دنیا به خوبی متوجه می‌شویم که بعد از شیوع کرونا، بازار دلبری در این رسانه‌ها نیز خراب است و کساد… .
و بالاخره اینکه اگر اروپا که حالا با کرونا درگیر است، همچنان هم درگیر این بیماری و تلفاتش باشد، مجاهدین شاید حتی نتوانند نشست سالانه خود را طی چند ماه آینده برگزار کنند؛ نشستی که گران‌ترین اقدام مجاهدین و اصلی‌ترین شوی مریم رجوی برای خودنمایی است. نشستی که معمولا در ورزشگاه برگزار می شود؛ با انبوهی از انسان‌های اجاره‌ای از سراسر اروپا، افراد بیکار، بی‌خانمان‌ها، دانشجویان و… که اغلب با وعده پرداخت چند ده دلار پول، غذای گرم و گردش در شهر فراهم می‌شود. حالا همان بی‌خانمان‌ها هم از جانشان می‌ترسند و وعده کمک هم نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. به ویژه اینکه برای برگزاری این نشست سالانه خدم و حشم مجاهدین، از چند ماه قبل برنامه‌ریزی می‌کنند و تا همینجا هم کلی زمان و وقت را از دست داده‌اند.
بنابراین خوب، مشخص است که مریم رجوی در کنار مراقبت‌های ویژه‌ای که به سبب کهولت سنش از او می‌شود تا به کرونا مبتلا نشود، سرگیجه بسیاری از قطع و تعطیلی تمام و کمال برنامه‌های فرقه تحت امرش را دارد.
مهدی عسکری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا