آخر خط، در آلبانی

سازمان مجاهدین، در پی تحولات منطقه و فشار مستمر و روزافزون خانواده ها ، مبنی بر لزوم نجات فرزندان خویش از عراق آشوب زده، از عراق اخراج شد. رهبران سازمان در کنار این فشارهای بیرونی، با تن دادن به تمامی خواسته های آمریکائی ها! در یک توافق ننگین و وطن فروشانه با دولتمران وقت آمریکا ، به کشور فقیر آلبانی منتقل شده و رسما زیر حمایت دولت آمریکا قرار گرفتند!
از آنزمان تا کنون ، راه هرگونه ملاقات خانواده ها با فرزندان بسته نگه داشته شده است و علیرغم پی گیری های مداوم ، تا این لحظه این خواست بحق و قانونی ، نادیده انگاشته شده و سران سازمان هرگز جواب مستدل و منطقی در اینمورد ندادند و هر گونه تلاش خانواده ها برای ملاقات را به ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران نسبت دادند!

از طرفی در درون تشکیلات استبدادی مجاهدین، اعتراضات بطورخاص ، برای بیان علت غیبت مسعود رجوی و امنیتی جلوه دادن این قضیه ، هر روز بیشتر و بیشتر شده است !
سازمان طبق معمول ، به سرکوب داخلی ادامه داده و در مواردی کشته شدن مشکوک برخی اعضاء را طبیعی جلوه داده و اجازه هیچ بازدید و نظارتی را بر روند جاری مرگ و میرها و علل وقوع مرگ های مشکوک نداده است . حتی به خانواده های متوفی نیز ، اجازه ورود به آلبانی و تحویل گرفتن اجساد فرزندان شان داده نشده است . سازمان برای بستن هر منفذی تمام تلاش خود را کرده است و در این راستا اعضای سفارت ایران هم در امان نماندند و با شیوه های سکتاریستی و دیکتاتورمابانه، ترتیبات اخراج برخی از اعضای سفارت از آلبانی را فراهم نمودند!
با تمام فشارهای تشکیلاتی در درون مناسبات و بستن تمامی راههای خروج ، اما تا کنون بالغ بر 500-400 نفر از اعضای منتقد ، موفق به فرار و جدائی از اسارتگاه مخوف اشرف 3 در آلبانی شدند!
اینکه سازمان در مراحل آخرخط و حیات خفیف و خائنانه ی خود بسر می برد، هیچ شکی در آن نیست، اما طبق معمول سازمان برای فرار از بحران های فزاینده و داخلی خود، دست به صدور بحران زده و در مقاله ای با عنوان : ” گرد و خاکهای آخر خط ” نوشته است که :
واقعیت این است که در شیب نزولی حاکمیت ، تضادهای درونی هرم قدرت و غارت در برخورد با بن‌بستها و تنگناهای اقتصادی اجتماعی پیوسته تشدید می‌شود و هیچ راه برون‌ رفتی از آن متصور نیست به‌حرکت در آمدن محرومان و گرسنگان که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، در چشم انداز قرار دارد …”

براستی اعضای منتقد کنونی و گرفتار در سازمان ، آیا چیزی برای از دست دادن دارند؟

اعضائی که تمام امیدهای خود را از دست داده و عمر و جوانی خود را در بیراهه های رجوی تلف کردند، مترصد یک فرصت مناسب برای رفتن به کشورهای اروپائی و یک زندگی عادی هستند.
مشکلات در ایران وجود دارد، در هر کشوری وجود دارد، امروز مردم ایران به برخی تبعیض ها و گرانی های غیرمعمول معترض هستند. امروز اقتصاد ایران درگیر برخی بحران های خاص است ، اما مردم طبق معمول اعتراض دارند و تلاش برای تغییر وضعیت اقتصادی یک اقدام معمول و اجتماعی است. اما آیا معنای این اعتراضات ، مشروعیت گرفتن یک سازمان فرقه ای است ؟ سازمان مجاهدین کجای این هرم اعتراضات قرار دارد؟
مریم رجوی ، خود را می خواهد در کدام قسمت این اعتراضات بگنجاند؟
مردم ایران چندین بار در سرفصل ها، جواب سازمان را دادند، مردم به صراحت اعلام کردند که ایران جائی برای این وطن فروشان ندارد، از نظر مردم ایران ، این سازمان در زباله دانی تاریخ ایران ، بعنوان یک سازمان با پیشینه ی انقلابی ، اما استحالهیافته به یک فرقه ی خطرناک و وطن فروش ، قرار داشته و تا ابد احدی از مردم، سراغی از این سازمان نخواهد گرفت، چه برسد که این سازمان بفکر در دست گرفتن قدرت در ایران باشد!
اکثریت مردم درایران امروز ، بنوعی از فقر موجود در اقتصاد ، صدمه دیدند و شرایط سختی را تحمل می کنند، تحریم های ظالمانه ، یکی از علل اصلی این فقر می باشد، فساد اقتصادی در بعضی ازجاها نیز از علل دیگر آنست ، اما با در نظر گرفتن تمام این کمبودها، هرگز شرف خود را از دست نداده و تن به شرایطی ندادند که منجر به سوءاستفاده ی امثال سازمان مجاهدین ها ، بگردد.
شرایط در ایران ، با رونق تولید و حمایت از تولیدات ملی ، دگرگون خواهد شد. مردم دردمند ایران امید دارند که شرایط موجود حاصل از تحریم های ظالمانه را به فرصت های گوناگون برای سازندگی تبدیل کرده و هرگز اجازه نخواهند داد ، وجبی از این خاک ، زیر سم های وطن فروشان رجوی ، به گرد راه آنان تبدیل شود…
فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا