درباره کتاب زندگینامه عاطفه سبدانی

کتاب زندگینامه عاطفه سبدانی، بانوی سوئدی_ایرانی که سازمان مجاهدین خلق او را در مسیری سخت رها کرد، ماه گذشته در کشور سوئد و به زبان سوئدی منتشر شد. “دستهایم در دست خودم”، زندگینامه عاطفه سبدانی از جایی شروع می‌شود که او دختر پنج ساله‌ای است که بدون آنکه حق انتخاب داشته باشد در مسیر پر از رنج و فلاکت کودکان مجاهدین خلق قرار می‌گیرد. او در پنج سالگی به همراه صدها کودک مجاهد دیگر به دستور مسعود رجوی از عراق به کشورهای غربی قاچاق می‌شود و عواقب تلخ زندگی او و خانواده‌اش در ارتباط با فرقه رجوی، در سراسر کتاب به تصویر در می‌آید. انتشار این کتاب در کشور سوئد –جایی که کودکان مجاهد بسیاری قاچاق شدند– در سایت‌ها و موسسات بسیاری معرفی کتاب اعلام شد. یادداشت های متعددی درباره کتاب در این سایت‌ها و نشریات سوئدی درباره کتاب نوشته شد. متن زیر نظر یکی از کاربران است که در وبسایت bokrecensioner منتشر شده است:

شجاعانه و مهم (امتیاز 5 از 5)
روزی که این کتاب منتشر شد در عرض دوازده ساعت خواندمش زیرا زمین گذاشتن آن خیلی سخت بود. کتاب درباره پیامدهای عضویت والدین نویسنده در “مجاهدین خلق ایران” است. سازمانی که چندین دولت و سازمان بین المللی آن را به عنوان یک فرقه معرفی کرده‌اند.

به عنوان یک خواننده، بینش اندکی از فعالیت‌های عملیاتی مجاهدین در عراق و فرانسه به دست می آورید، اما نویسنده عمدتاً بر این تمرکز دارد که چگونه مجاهدین خانواده‌هایی را که اعضای سازمان هستند به دلایل استراتژیک از هم جدا می‌کنند. این امر به این دلیل است که کودکان مانند نویسنده و برادرانش در سنین پایین و تحت شرایط بسیار آسیب زا مجبور به جدایی از والدین خود می‌شوند و سپس به کشورهای غربی فرستاده می‌شوند که در آنجا خانواده‌های رضاعی که از اعضای مجاهدین هستند از این کودکان در ازای حمایت مالی کشورهای غربی مراقبت می‌کنند. این تا حدودی به منظور تأمین مالی فعالیت‌های مجاهدین است، همچنین برای آماده‌سازی کودکان برای نقش‌های آینده‌شان در سازمان از طریق چیزی که نمی‌توان آن را چیزی جز شستشوی مغزی سیاسی توصیف کرد. همچنین با این امید که روزی آنها به فعالیت‌های نظامی مجاهدین برای تصاحب جایگاه والدین خسته‌شان در سازمان برگردند. چه به عنوان سرباز رزمنده و چه به عنوان “شهید” برای اهداف تبلیغاتی.

نویسنده بر اساس تجربیات خودش، به شکلی بسیار متواضعانه و صمیمی به تصویر می کشد که بر سر همه این کودکانی که از مادر و پدرشان جدا شده اند چه گذشته است. به عنوان یک خواننده، نمی توان گرفتار صحنه‌های دلخراشی نشد که او از مادرش جدا می شود و به عنوان یک کودک پنج ساله مجبور می شود تنها در چند دقیقه بالغ شود.

همچنین نمی‌توان از بدبختی او و برادرانش با خانواده‌ای در سوئد، جایی که هر اتفاقی به سادگی رخ نمی‌دهد، دل‌آزرده نشد. آزار جسمی، روانی و جنسی به گونه‌ای به تصویر کشیده می‌شود که هیچ کس را بی نصیب نمی‌گذارد. توصیف‌ها آنقدر قوی، واقعی و دلخراش هستند که به عنوان یک خواننده فقط می‌خواهید دست خود را در کتاب بگذارید و بچه ها را از چنین شرایط ناگوار و ناعادلانه‌ای که تمام دوران کودکی آنها را فرا گرفته است، بیرون بکشید.

اما این تنها تراژدی نیست که به تصویر کشیده می‌شود. چیزی که کل کتاب را نیز فراگرفته، قدرت، عقل و عشق نویسنده است. عشق به برادران، به همسر و در نهایت، بیش از هر چیز به خود. چگونه بارها و بارها با وجود تمام اتفاقات آسیب زا، و حتی به عنوان یک کودک پنج ساله، او تصمیم گرفته است تا تمام راه را مبارزه کند. برای مقاومت و غلبه بر کسانی که به شدت به او صدمه می‌زنند. به این ترتیب، نویسنده برای کسانی که احساسات دشواری را که او سخاوتمندانه و شجاعانه در سراسر کتاب به اشتراک می‌گذارد، تجربه کرده‌اند، الهام بخش و امید بخش است.

من خواندن این کتاب را توصیه میکنم به هر کسی که جرات دارد با دید باز به تمام بخش‌ها و بازیگران یک نزاع نگاه کند و ببیند که چه عواقبی برای افرادی که شرکت در آن را انتخاب نکرده‌اند، دارد.

وبسایت سوئدی bokrecensioner – ترجمه انجمن نجات

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا