
*شنبه 31 خرداد
در روز شنبه جمعاً 13 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
آیا رجوی در اتاق جنگ اسرائیل حضور دارد؟
… رجوی گفته: من در شروع سال هم گفتم امسال یعنی سال 1404 سالی است که بدون شک تصمیمات قطعی برای درهم کوبیدن ایران گرفته شده و ما هم وارد خطیرترین و حساس ترین فاز شده ایم .
رجوی کپی حرفهای نتانیاهو که از واژه درهم کوبیدن سر مار و لغاتی که مشابه هم است را بکار برده و گویی فرقه رجوی بخشی از این تصمیم و دارای وظایفی در همین تصمیم استراتژیک بوده است.
در جای دیگر رجوی با اشاره به کانون شورشی؛ عملکرد آنها را به کارهای ترور و انفجارهای نفوذی های پهپاد به دست اسرائیل در شهرهای ایران گره می زند و این طور وانمود می کند که آبشخور تصمیم گیری هر دو در یک ستاد بوده است.
… عملکرد امروز رجوی دقیقأ تکرار عملکرد سال های جنگ ایران و عراق در سالهای 65 و 66 جنگ شهرها و موشک باران شهرها توسط صدام است.
… این است چهره رجوی در هر سرفصل و مقطع تاریخی؛ اکنون هم درخدمت نتانیاهو و صهیونیزم!
اعتراف مجاهدین خلق: پراتیک کانونهای شورشی همگام با اسرائیل
… روزهای اخیر برای مجاهدین خلق تکرار روزهای جنگ ایران و عراق است. تکرار دوران هشت سالهای که از روزهای آغازینش تا حتی چند ماهی پس از پایانش (عملیات فروغ جاویدان)، مجاهدین خلق در رکاب صدام حسین به ملت خویش خیانت ورزیدند.
… پس از نزدیک به چهار دهه از آن دوران، در طول سالهای اخیر مجاهدین خلق همکاری اطلاعاتی و عملیاتی با اسرائیل را در حد اعلا انجام دادهاند. از ترور دانشمندان هستهای و مقامات نظامی ایران تا جاسوسی درباره سایتهای هستهای و نظامی، همگی در فهرست خدمات مجاهدین خلق به اسرائیل در سالهای گذشته است که روزنامه نگاران و پژوهشگران خارجی بارها بر آن صحه گذاشتهاند.
امروز در صحنه جنگ واقعی که اسرائیل به ایران تحمیل کرده است، سران مجاهدین خلق با افتخار از خشونت طلبیهای تازه خویش علیه وطن میگویند.
… آنها همواره شرایط را دنبال میکنند تا در لحظه گل آلود شدن آبها، ماهی خود را از آب بگیرند. اکنون که افکار عمومی جهان و حتی بیشتر مخالفان جمهوری اسلامی از حمله متجاوزانه اسرائیل به ایران انتقاد میکنند با هموطنان آسیب دیده و خانواده های قربانیان جنگ ابراز همدردی و همدلی میکنند، مجاهدین خلق هرگز نمیتوانند شادی خود از گل آلود شدن آبها را پنهان کنند. این روزها در قرارگاه اشرف 3 در آلبانی جشنهایی در جریان است.
روزنامه نگار آمریکایی: افول حتمی مجاهدین خلق
مایکل روبین روزنامه نگار آمریکایی منتقد جمهوری اسلامی و در عین حال مخالف سرسخت مجاهدین خلق، حملات اسرائیل به ایران و نقشه تغییر حکومت در ایران را موجب نابودی مجاهدین خلق میداند و می گوید:
… مجاهدین خلق همیشه مشکلساز بودهاند. این گروه مانند یک فرقه عمل میکند. برای مدرسه نرفتن فرزندانش به شدت بد نام است، چرا که در مدرسه ممکن است با سایر دانشآموزان جوامع خارجی قاطی شوند. فرمهای مالیاتی گروههای نیابتی آمریکایی آنها چندان منطقی نیست. با توجه به نحوه کانالیزه کردن کمکهای مالی مجاهدین خلق برای سیاستمداران آمریکایی، این موضوع مشکلساز است. این گروه هر وقت که مقامات آمریکایی را برای حمایت از خود ترغیب نمیکند، در حال شستشوی مغزی اعضای خود با تفکرات ضد آمریکایی است.
با این حال، مدتهاست که اصرار دارد محبوبترین جنبش ایران است. این گروه مکررا از این ادعا به عنوان وسیلهای برای مقابله یا بدنام کردن سایر گروههای مخالف استفاده میکند. 15 سال پیش که صحبت از برگزاری رفراندوم برای مردم ایران بود که تصمیم بگیرند حکومت فعلی را میخواهند یا خیر، به نظر میرسید که سران مجاهدین خلق بیشتر از آنکه به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی باشند، درگیر پسر شاه سابق هستند.
به طور سنتی، مجاهدین خلق ادعا کردهاند که آنقدر عمیق در رژیم نفوذ کردهاند که میتوانند اطلاعاتی را افشا کنند که هیچ گروه دیگری نمیتواند. اساساً، مجاهدین خلق میگفتند که آنها اصل ماجرا هستند و سایر مخالفان و مخالفان جمهوری اسلامی بیشتر حرف میزنند تا عمل…
*یکشنبه 1 تیر
10 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
ستون پنجم رژیم بعث، این بار ستون پنجم رژیم اسرائیل شد
… مریم رجوی در رابطه با تهاجم اسراییل به ایران موضعگیری نمی کند؟
او اکنون باز دم از خط سوم برای سرنگونی می زند در حالی که هیچ اعتقادی به آن ندارد. چرا در مورد تهاجم نظامی اسرائیل به ایران موضعگیری نمی کند؟ چیزی که از شواهد امر بر می آید و انجام کارهای خرابکارانه شان در داخل کشور نشان از تائید حمله نظامی اسرائیل به ایران دارد. طبق قانون هر کشوری این گونه عوامل به اتهام همکاری با دشمن باید به سزای اعمالشان برسند. آنها سعی می کنند با عدم موضعگیری و این شاخ و آن شاخ پریدن ها این گونه موجی که به راه افتاده را از سر بگذرانند. آنان در انجام این گونه شامورته بازی ها ید طولایی دارند از عدم موضعگیری علیه تروریست های داعشی تا حمله نظامی و کشتار مردم غزه توسط اسرائیل و اکنون هم خفه خون گرفتن علیه تهاجم اسرائیل به ایران همه این موارد نشان می دهد که رجوی از حمله اسرائیل به ایران راضی است .
اما رجوی جنایت کار این بار هم راه به جایی نخواهد برد و حمله نظامی اسرائیل به ایران خیلی از مرزها را مشخص کرد. چه انسانها و چه کشورهای دوست و بقیه خودشان را نشان دادند و رجوی در این میان باز ماهیت ضد ایرانی خود را نشان داد…
مجاهدین خلق و تکرار خیانت خرداد ماه
در خرداد ماه سال 1360 که انقلاب مردم ایران تازه به ثمر رسیده بود، مردم همه یک دل و یک صدا از شادی و خوشحالی حاصل انقلابشان سر از پا نمیشناختند. همه آحاد مردم از شهری و روستایی، کارگر و کشاورز تا فرهنگی و دانشگاهی با شرکت فعال خود در تلاش بودند تا در پیشبرد کشور سهیم باشند. برخی احزاب و سازمانها و گروههای انقلابی نیز در پی تدوین و انتخاب خط مشی خود بودند که با حاصل و دستاورد انقلابشان چه همکاری داشته باشند.
سازمان مجاهدین اما در این میان به دنبال جمع آوری سلاح بود و در آستانه ثبات و استقرار انقلاب اسلامی ایران در پی سهم خواهی بود، آنهم نه در حد قد و قواره خود بلکه با زیاده خواهی هایی که توان و ظرفیت آن را نداشت.
اما نهایتا درون مایه مجاهدین و ماهیت قدرت طلبی و کیش شخصیت مسعود رجوی موجب شد تا نه تنها همراه مردم و انقلاب نباشد بلکه رو در روی مردم بایستد و در 30 خرداد سال 60 نیروهای خود را به خیابانها ریخت و به روی مردم و انقلاب اسلحه کشیدند و تعداد زیادی از جوانان ایران را به خاک و خون کشیدند و متعاقبا در خیابانها به عملیات تروریستی روی آوردند.
… در پی تهاجم وحشیانه رژیم غاصب اسرائیل به خاک کشورمان ایران ، با خیالهای خامی که اعوان و انصارشان برای سوءاستفاده و میوه چینی در این شرایط در سر می پرورانند، سازمان مجاهدین که از آن نام و القاب و سابقه اش که جز مزدور و خائنین وطن فروش بیش نمانده، بر اساس ماهیت خیانت پیشه اش در این شرایط که دشمن این آب و خاک و ایران و ایرانی با تها جمات پی درپی خود قصد دارد تا مردم ایران را به ستوه بیاورد و بین اقشار مختلف مردم شکاف ایجاد نماید، سازمان مجاهدین نیز به عنوان مزدوران یک بار مصرف به دعوت ارباب خود آمریکا و اسرائیل لبیک گفته و با کمک فریب خورده های داخلی که عمدتا از اتباع بیگانه هستند تلاش میکند تا از این نمد برای خود کلاهی بدوزد…
مجاهدین خلق؛ ارتجاع جاده صاف کن امپریالیسم و صهیونیسم
… امروز به وضوح مشخص است که رجوی و مجاهدین خلق به عنوان وطن فروشان حرفه ای جاده صاف کن صهیونیسم و امپریالیسم هستند. خود رجوی در پیامی که دستگاه تبلیغاتی مجاهدین خلق آن را منتسب به او معرفی کرده است اعتراف نمود که مجاهدین خلق 133 بار علیه برنامه صلح آمیز هسته ای ایران کنفرانس خبری برگزار کرده اند و در آنها علیه مراکز و تاسیسات هسته ای ایران جاسوسی نمودند یا با دادن اطلاعات غلط تلاش کردند راه اسرائیل و آمریکا را برای حمله به ایران باز کنند. جالب آن که تاریخ این پیام 22 خرداد 1404 یعنی یک روز قبل از حمله وحشیانه اسرائیل به ایران که در آن منجمله به کشتار زنان و کودکان و مردم غیر نظامی اقدام کرد می باشد. آخرین پرده نمایشنامه های مجاهدین خلق تحت عنوان کنفرانس نیز در تاریخ 20 خرداد 1404 یعنی سه روز قبل از حملات ددمنشانه اسرائیل به ایران اجرا شد.
… فراموش نکنیم که رجوی، مریم رجوی و مجاهدین خلق به عنوان یکی از مرتجع ترین و خائن ترین جریانات تاریخ ایران، جاده صاف کن اسرائیل و آمریکا برای این حملات بودند. حملاتی که به مال و جان ایرانیان ضربه می زند. به این ترتیب بار دیگر رجوی ها برای ارضای خوی قدرت پرستی خود و در آرزوی رسیدن به اوهام همیشگی شان، بار دیگر دست خود را به خون مردم آغشته کردند و طینت تروریست خود را اینگونه نمایان نمودند.
*دوشنبه 2 تیر
در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
مدیرعامل انجمن نجات؛ مهمان شبکه افق
افشاگری ابراهیم خدابنده درباره اقدامات سازمان مجاهدین خلق
ابراهیم خدابنده: … ما در انجمن نجات تلاش میکنیم برای نجات اعضایی که در سازمان گرفتار هستند. شعبهای در آلبانی داریم که برای کمک به افرادی که در کمپهای مجاهدین گرفتارند، فعالیت میکند. خانوادههای این افراد تلاش میکنند با آنها دیدار کنند، اما متأسفانه دولت آلبانی به دلیل حمایت از مجاهدین، این حق انسانی را از خانوادهها سلب کرده است. آنها حتی اجازه نامهنگاری یا ارتباط ساده را نمیدهند. حمایت آلبانی از یک نیروی خائن و مزدور آینده خوشی برای این کشور نخواهد داشت. درافتادن آلبانی با جمهوری اسلامی به نفع مجاهدین و رژیم صهیونیستی چیزی نیست که مردم آلبانی بخواهند. به دولتمردان آلبانی هشدار میدهم که راه درستی را در پیش نگرفتهاند.
حقوق بینالملل، سکوت غرب و پارادوکس مجاهدین خلق
… “دشمنِ دشمن من، دوست من است” … مجاهدین خلق با در نظر گرفتن رژیم ایران به عنوان دشمن خود، تصمیم گرفته است که آشکارا با اسرائیل همکاری کند – دولتی که در درگیری مستقیم با ایران است و هزاران غیرنظامی فلسطینی را در دهههای گذشته کشته است.
این عمل چیزی بیش از خیانت سیاسی است – انکار هرگونه احساس ملی و همکاری با نیرویی است که نه تنها ایران را تهدید میکند، بلکه به بیثبات کردن کل منطقه نیز کمک میکند. مجاهدین خلق دیگر اپوزیسیون نیستند. آنها به مزدوران ایدئولوژیکی تبدیل شدهاند که نماینده هیچکس نیستند جز منافع کسانی که خواهان تفرقه، ضعف و هرج و مرج در خاورمیانه هستند.
… در حالی که مجاهدین خلق از اشتیاق درگیری بزرگی که میتواند آنها را از طریق سرنگونی خشونتآمیز به قدرت برساند، دستهای خود را به هم میمالد، مردم ایران همچنان قربانی یک اپوزیسیون مرتبط با منافع خارجی هستند. متأسفانه، این اپوزیسیون هرگونه حق اخلاقی برای نمایندگی ملتی را که ادعا میکند نجات میدهد، از دست داده است…
تحلیل نقشآفرینی فرقه رجوی در سایه جنگطلبی و شکست مستمر
… امروز، با افزایش تنشها میان رژیم صهیونیستی، ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر شاهد حرکات موزیانه و فرصتطلبانه این فرقه هستیم. رسانههای مجاهدین با خوشحالی از هر خبر منفی در مورد ایران استقبال میکنند و رویای بازگشت به صحنه را در سر میپرورانند. گویی فراموش کردهاند که سرنوشت جنگطلبی پیشینشان چه بوده است. گویی فراموش کردهاند که همپیمانی با دشمنان ملت، حتی اگر قدرتمند باشند، هیچگاه برای خائنان سرانجام خوشی نداشته است.حقیقت آن است که تجربه نشان داده، فرقه تروریستی مجاهدین خلق هر بار که به امید قدرت، دست در دست دشمنان ملت ایران گذاشتهاند، نهتنها هیچ حاصلی برای خود نداشتهاند، بلکه ضربهای سهمگینتر از قبل متحمل شدهاند. آنها فراموش کردهاند که مردم ایران با همه گلایهها و مشکلات، هرگز به مزدوران و خیانتپیشگان پناه نمیبرند. شاید رجوی در توهمات خود هنوز هم بر تخت پادشاهی خیالیاش در ذهن سیر کند، اما واقعیت این است که او و فرقهاش، سالهاست از صحنه تاریخ حذف شدهاند و تنها در لحظات بحران، چون لاشخورهایی پیر، گرد رخدادها پرسه میزنند…
*سه شنبه 3 تیر
در این روز 12 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
سازمان مجاهدین خلق – بدنه ای که سر ندارد
… سر سازمان مجاهدین از بدنه در سال 2003 جدا شده است و عملا نیروهای سازمان بدون رهبری حیاتی ، نصفه و نیمه داشته اند. جدایی بین مسعود رجوی و نیروهایش پیامدهای مختلفی داشته و دارد که برخی از این پیامدها عبارتند از:
1. تضعیف سازمان: جدا شدن سر از بدنه ی سازمان منجر به کاهش قدرت و تاثیرگذاری این سازمان شده است، زیرا بخش مهمی از نیروی سازمان جدا شدند.
2. بروز ناآرامی و تنشهای داخلی: انسجام داخلی سازمان از بین رفت و ترک بخش عمده ای از اعضای سازمان، منجر به اختلافات و ناآرامیهای داخلی شد و جو سابق هرگز دیگر حکمفرما نشد.
3. تاثیر رسانهای و روانی: این جدائی سر از بدنه در سازمان ، پیامهایی منفی برای هواداران این گروه داشت و نیز در افکار عمومی تاثیرگذار بود.
4. تغییر در استراتژیها و فعالیتها: جدا شدن سر از بدنه ی سازمان، خطوط کلی سازمان را تغییر داد و اعتبار این گروه در سطح بین المللی کاهش چشمگیری یافت و فعالیت های سازمان روندی نزولی یافت.
اگرچه مسعود رجوی در سال 2003 ناپدید شد، اما تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق هنوز در این گروه باقی ماندهاند. دلایل این امر میتواند شامل موارد زیر باشد:
1. رویکردهای ایدئولوژیک: بسیاری از اعضا دراثر مغزشوئی های متمادی معتقدند که هدفهای سازمان و آیندهنگری در مسیرشان ارزش ادامه دادن دارد، حتی بعد از مرگ رهبرشان.
2. احساس وفاداری و اعتقاد به هدفها: بعضی اعضا احساس میکنند که ادامه مسیر و فعالیتهای سازمان برای رسیدن به اهداف سیاسی و اجتماعی اهمیت دارد.
3. محدودیتها و شرایط سازمانی: در اکثر موارد، اعضای سازمان در پی فشارهای داخلی، تهدیدهای امنیتی یا محدودیتهای بینالمللی، در سازمان باقی مانده اند و نتوانستند یا نخواستند سازمان را ترک کنند.
4. نگرانیهای شخصی و آینده: سران سازمان همواره تلاش کردند دنیای بیرون را سیاه و تاریک جلوه دهند، ترس از تبعات منفی یا آینده نا معلوم هم میتواند دلیل ماندن برخی اعضا باشد…
آغاز آتش بس؛ آغاز موج جدید ریزش نیرویی مجاهدین خلق
… از امروز بحث ” واو ” در سازمان شروع می شود، وا رفتن نیروها و زهوار دررفتگی نیروها آغاز می گردد. فرار نیروها، درخواست های جدایی، تقابلات شدید درون تشکیلاتی و سگ دعواهای مسئولین سازمان که همه ی تحلیل های آبکی شان ، توخالی از آب درآمد، وضعیتی جدید را در درون مناسبات رقم خواهد زد.
در این میان نقش انجمن نجات آلبانی پررنگ خواهد بود، امروز دیگر شرایط 12 روز پیش برقرار نیست، دوران برای سازمان مجاهدین عوض شده است و شرایط جدید، اوضاع جدیدتری را رقم خواهد زد، از امروز پیش بینی می گردد، نیروهای سازمان یکی پس از دیگری درخواست جدایی و خروج بدهند.
… تحولات روزهای آینده بیشتر نشان خواهد داد که دیگر نیروهای سازمان کشش حضور در مناسبات را نخواهند داشت، از امروز هر فعالیت انجمن نجات در آلبانی به ضرایب مثبت ضرب خواهد شد. هر آکسیون، هر میز کتاب، هر امر حقوق بشری، اثرات مضاعفی بر روند سرنگونی تشکیلات مجاهدین در آلبانی و در اشرف 3خواهد داشت.
30 خرداد 1360 آغازی بر وطن فروشی ناتمام رجوی ها
شباهت رویکرد رجوی در این روزهای تجاوز اسرائیل به خاک ایران زمین با روزهای 30 خرداد 1360 قابل تأمل است. در هر دو برهه وطن فروشی و خیانت به خلق ایران از سوی رجوی و گروهش به خوبی مشهود بوده و هست.
همان زمان خرداد 1360، رجوی هوادارانش را به خیابان ها ریخت تا با تظاهرات خشونت آمیز و جنگ مسلحانه به زعم خود، به کرسی قدرت دسترسی پیدا کند. مردم کوچه و بازار را به خاک و خون کشاندند و در نهایت هم مجبور شد زبونانه از کشور فرار کند.
در این تظاهرات حامیان مجاهدین ناگهان با موجی از خشونت مواجه شدند که مسعود رجوی فرمان آنرا صادر کرده بود، هدف به هم ریختن امنیت کشور بود، آن هم در موقعی که کشور درگیر یک جنگ ناخواسته از طرف عراق بود!
… به اخباری که این گروه از جنگ بین ایران و اسرائیل متجاوز منتشر میکند، گویی شبکه دوم تلویزیون اسرائیل شده است، ذره ای عرق وطن پرستی در وجود این فرد باقی نمانده است و در حالیکه اغلب انسان های آزاده در حال حمایت از مردم ایران هستند این گروه خودش را با متجاوزین همراه و همسو کرده است.
آیا این ادامه همان استراتژی وطن فروشانه نیست که در روز 30 خرداد استارتش زده شد؟
*چهارشنبه 4 تیر
در این روز مجموعاً 11 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
پیشرفت ملت ایران، کابوس رجوی هاست
تحریمهای گستردهای که طی سالها علیه مردم ایران اعمال شده است، بخش عمدهای از آن ناشی از فشارهای تبلیغاتی و اطلاعاتی گروه رجوی بوده است. این تحریمها نه تنها اقتصاد کشور را هدف قرار دادهاند بلکه زندگی روزمره مردم را نیز با مشکلات جدی مواجه کردهاند. همچنین، در طول بحرانهای مختلف منطقهای، حمایت رجوی از حملات نظامی علیه ایران، به ویژه در جنگ اخیر با اسرائیل، نشاندهنده عمق خیانت این گروه است.
مردمی که در سختترین شرایط تحریم و تهدید، ایستادگی کردهاند، بهخوبی میدانند که یکی از عوامل اصلی فشارها و مشکلات، همین فرقه رجوی است که با دستهای آلوده به خون هموطنان، به دشمنان ایران خدمت میکند.
علم هستهای ایران، نماد پیشرفت، استقلال و اقتدار ملی است و هیچ بهانهای نمیتواند آن را توجیهکننده تحریم و جنگ قرار دهد. اما متأسفانه گروهک رجوی با خیانتهای خود، این بهانهجوییها را دامن زده و باعث شده است که دشمنان ایران بهجای احترام به حق ملت ایران، به اقدامات خصمانه روی آورند…
نقش سازمان مجاهدین خلق در جنگ افروزی برعلیه ملت ایران
… مجاهدین خلق در طول دهههای گذشته با انجام ترورهای کور، بمبگذاری در اماکن عمومی و ترور مسئولین نظام جمهوری اسلامی، امنیت داخلی ایران را هدف قرار دادهاند. این اقدامات تروریستی باعث ایجاد فضای ناامنی و بیاعتمادی داخلی شدند و بهانهای برای افزایش فشارهای بینالمللی و تحریمها فراهم کردند.
… مجاهدین خلق با همکاری سرویسهای اطلاعاتی غربی و اسرائیل، اطلاعات نادرست و اغراقآمیز درباره برنامه هستهای ایران منتشر کرده و تلاش کرده است تا جامعه جهانی را نسبت به ایران بدبین سازد. این اقدامات تبلیغاتی و اطلاعاتی، زمینهساز تصویب تحریمهای سختگیرانه و فشارهای اقتصادی علیه مردم ایران شده است.
در سالهای اخیر، گروه رجوی با سازماندهی و تحریک آشوبها و اعتراضات خیابانی، تلاش کرده است تا فضای ناآرامی را در ایران افزایش دهد و از این طریق به دشمنان ایران کمک کند تا فشارهای سیاسی و اقتصادی را بیشتر کنند…
تحلیلی بر استقبال مریم رجوی از آتش بس و تکرار پیشنهاد گزینه سوم
در پی اعلام آتشبس میان ایران و اسرائیل، مریم رجوی رهبر بازمانده تشکیلات مجاهدین خلق، آتشبس را “گامی به جلو برای گزینه سوم” خواند.
به ادعای خودش، مریم رجوی از سال 2006 پیشنهاد “گزینه سوم” را ارائه داده است. این ادعا را بار دیگر هفته پیش در سالنی که در پارلمان اروپا با حضور چند نفر اجاره کرده بود، نیز تکرار کرد.
گزینه سوم به ادعای مجاهدین خلق تنها گزینه جایگزین برای مقابله با حکومت ایران است. دو گزینه دیگر چیزی است که مجاهدین از آن به عنوان “مماشات و حمله نظامی خارجی” یاد میکنند. مریم رجوی میگوید که مماشات یا همان مذاکره با جمهوری اسلامی تنها به قدرت این حکومت و به توسعه برنامه هستهای آن کمک کرده است. همچنین، مجاهدین ادعا میکنند که از مداخلات نظامی خارجی حمایت نمیکنند. آنها میگویند جنگ پاسخ “مشکل ایران” نیست.
بنا به تعریف مریم رجوی، گزینه سوم مجاهدین، شامل تغییر “دموکراتیک” توسط “مردم ” و “مقاومت” ایران میشود. واژه “مقاومت”به مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران اشاره دارد.
… هنگامی که مریم رجوی وعده میدهد که رویای خود برای ایران آینده را از طریق گزینه سوم محقق کند، در حال انکار واقعیت است. “مقاومت ایران” واقعیت ندارد. مشروعیت مجاهدین در میان افکار عمومی ایران واقعیت ندارد. مجاهدین خلق در کسب مشروعیت خود شکست خوردهاند و متعاقب آن گزینه سومی که مریم رجوی پیشنهاد میکند، از حیذ انتفاع خارج است.