نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۷
ناصر سید بابایی: بین آرش تو خودت که به خوبی می دانی و اشراف داری در مناسبات چه اتفاقات عجیب و غریبی بین بچه ها می افتاد. نفرات و کادرها وقتی که با همدیگر درگیر می شدند از تحولات جاری و سیاسی بیرون از اشرف غافل می شدند و چنان در لاک خود فرو می رفتند که گوئی اینها آدمهای سیاسی و یا دارای آرمان انقلابی نیستند
در باره عنوان سایت: چرا، یک نسل
استبداد و خفقان ناشی از آن ر ابطه نسل ما ؛ نسلی که در دهه پنجاه، بیست و سی ساله است را.با پیشینیانمان قطع کرد. در این انقطاع تاریخی ظاهرا حکومت برنده شده و هیچ نشان و دفتر و دستکی از نسل پیشین و تجربه و کار های آنان در دست ما نماند. جز به شمار بسیار نادر و در پستوی خانه ها و گاه خفته و یا پنهان شده در زیر خاک
مصاحبه سایت ایران قلم با آقای هادی شمس حائری – قسمت ششم
انتشار بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین در سال 54 است که رهبری آنوقت سازمان بدون در نظر گرفتن افکار عمومی و اثار و نتایج زیانبارتغییر ایدئولوژی از اسلام به مارکسیسم سازمان را از بام به زمین انداخت و متلاشی کرد و اعتماد مردم را هم خدشه دار نمود.
خاطرات روزانه یک مجاهـد خلق
همیشه فکر می کنم از دیگران برترم و بعد هم نتیجه می گیرم که بی دلیل نیست. • وقتی خواهر لیلا گفت چرا محفل می زنی؟ عصبانی شدم و فکر کردم مگر با پرتو حرف زدن محفل زدن است؟ اما واقعا فهمیدم که محفل زدن ؛ باعث طولانی شدن عمر رژیم می شود. • چند روز است به فکر پدر و مادرم فرورفته ام ؛ احتمالا تا حالا از دنیا رفته اند
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هفتم
از اینکه سازمان مرا در مسیری قرار داده بود که هر لحظه احساس می کردم از فرزند و شوهرم جدا می افتم و فاصله ها زیادتر می شد خیلی دلخور بودم تا اینکه در همین شرایط بهانه هایم را شروع کردم و گفتم با لادن عملیات نمی روم زیرا معمولا درگیری مفصلی با لادن داشتم و درگیری من و لادن همه روزه اتفاق می افتاد
اسیر بیدادگر – قسمت آخر
از آنجا که اعمال شکنجه های روحی و جسمی جهت کنترل نیروهای فرقه از نظر مسئولین این جریان امری عادی و طبیعی است و متأسفانه با اخباری که از گوشه و کنار به گوش میرسد همچنان اعمال شکنجه ها در فرقه ادامه دارد بنابراین بر هر انسان شریف و آزاده و طرفدار حقوق انسانها واجب است که به هر طریقی که میتواند به یاری اسیران فرقه رجوی بشتابد.
بازرگان خطاب به رجوی گفت: من زنم را دوست دارم
اما در عمل این هئیت اجرایی هیچ کاره بود و اینگونه توجیه می شد که این هیئت چنانچه از اسمش بر می آید مسئول اجرایی است و فرمان اجرا از سوی رهبری صادر می شود. به همین استناد هم مجاهدین در مقابل کسانی که ادعا می کردند عضو هئیت اجرایی بوده اند، وانمود می کردند که اساسا چنین نهادی در مجاهدین وجود خارجی ندارد.
یک نسل، یک تجربه، یک زندگی
طی سالهای 54ـ52 تحت مسئولیت زندهیاد مجاهد مجید شریفواقفی (عضو مرکزیت سازمان) و همراه با زندهیاد عبدالرضا منیری جاوید به فعالیت در”گروه الکترونیک” پرداختم. وظیفه گروه ما تهیه و ساخت دستگاههای شنود ساواک و دیگر ادارات رژیم نظیر نخستوزیری و دربار بود.
اسیر بیدادگر – قسمت چهاردهم
این نقطه از اردوگاه برای من یاد آور اوج شقاوت و بیدادگری رهبر و مسئولین فرقه بود. بنابراین هر موقع که صالح به سراغم می آمد میگفتم: شما که موافقت نکردید من از سازمان جدا شوم و قرار بر این شد که دوباره مرا به یگان خودم بر گردانید پس چی شد؟ چرا بر نمیگردیم؟
۱۱ سپتامبر، شادی تروریست ها در قرارگاه اشرف – قسمت ششم
کم کم نیت آقا مسعود رو می شد با قیافه ای ژست وار و دست به کمر رو به نیروها که بله عملکرد اسلام ارتجاعی را دیدید وای به روزی که اسلام انقلابی وارد میدان شود خانم رجوی نیز لحظه را غنیمت شمرده و از اهمیت رهبری عقیدتی می گفت و جالب اینکه مریم از ما می خواست برای مسعود یک چنین نیروهایی باشیم
چرا رجوی برای ایرانیان و پناهندگان مقیم خارج خط و نشان می کشد
دوم اینکه در چنین شرایطی اگر کسی قصد خروج داشت مسلما زن و فرزند و بستگان خودش را تحت تاثیر می گذاشت و آنها هم به همراه او می رفتند در چنین فضای رجوی برای جلوگیری از ریزش احتمالی نیرو بحث طلاق را مطرح کرد و در وحله اول همه زن و مردها را سه طلاقه کرد حتی برای ماهائیکه زن و فرزندانمان در داخل کشور بودند چنین مطرح می کردندکه شما هم باید زن و فرزندان خود را از ذهن بدور کنید و در واقع آنان را سه طلاقه کنید.
خاطرات مسعود بهشتی – قسمت اول
پس از چند ماه تصمیم گرفتیم که مراسم عقد را برگزار کنیم. از آن جا که رسم و رسوم ازدواج با توجه به فرهنگ مردم از تنوع و تفاوت برخوردار است، در شهر ما هم هر آن چه را که در بین مردم از رسومات ازدواج و عقد کنان بود به جا آوریم، پس از تهیه لوازم مورد نیاز جشن عقدکنان برپا شد و به خوبی و خوشی پایان یافت