رهـا شــده
از سال 1979 تا سال 1989 ایشان برای جنبش مقاومت یعنی مجاهدین خلق درایران اطلاعات جمع آوری و جاسوسی می کرد. ایشان قطعه ای از یک پازل بود که نمی دانست وسعت و قدرت این پازل تا چه مقدار است چرا که اطلاعاتی که ایشان به روسای سازمان می داد می توانست در عملیات تروریستی که افراد غیرنظامی جان خود را از دست می دادند مورد استفاده قرار گیرد.
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت چهارم
بوی تعفنش همه جا را میگیرد چون راه حلی که رهبری سازمان برای رفع مشکلات جنسی افراد قرارگاه اشرف ارائه داد نه تنها منطقی و واقعبینانه نبود که کاملا نسخه غیر علمی و غیر تخصصی بود. آقا جان اصلا این بچه ها هنگام ورودشان به اشرف بیمار نبودند و یا مشکلات جنسی نداشتند همه آنها سالم و طبیعی بودند و این مسعود بود که با ابداعات آن چنانی شاهکار کرد و بیشتر افراد را در مناسبات سازمان مبدل کرد به یک منحرف جنسی و اخلاقی.
سالگرد باصطلاح فروغ جاویدان یا « دروغ جاویدان »
رجوی که روزی ارتش خود را چون حضرت محمد(ص) پیام آور صلح و رهائی برای مردم ایران می دانست و نام این عملیات را « فروغ جاویدان» گذاشت و تحلیل می کرد که در هر دو شق پیروزی و شکست عاشوراگونه، در سینه تاریخ مبارزات مردم ایران ثبت خواهیم شد. برای چندمین بار با فرار به قبای ارباب خودش، دروغی جاودانه را در تاریخ انقلاب ایران ثبت کرد که امروز با افشای اسناد انکار ناپذیر زمان جنگ عمق خیانت و مردم فروشی او برای ملت ایران و همه مردم دنیا روشن شد.
گفتگویی با یکی از افراد جدا شده از سازمان
بعد از رسیدن به عراق از مسئولین سراغ عمویم، که ما را اعزام کرد را گرفتم. جالب اینکه یکی از مسئولین و فرمانده هنگ آموزشی (اکبر موسوی) به من گفت عمویت در ترکیه بریده و حاضر نشده به عراق بیاید. من باورم نمی شد و یکه خوردم، چی شد که ما را فرستاد و خودش برید!! س: در چند عملیات سازمان شرکت داشتید؟
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت دوم
ساعت پنج و نیم صبح از خواب بیدارمان کردند (بیدار باش زدند) برای من خیلی سخت بود در این ساعت از صبح از خواب بر خیزم، چون عادت نکرده بودم. پس از اینکه کارهای انفرادی مان را انجام دادیم به کار جمعی پرداختیم که عبارت بود از تمیز کردن دستشویی ها، محوطه، جارو زدن آسایگاه و… سپس ما را به کلاس رزم انفرادی بردند.
اسیر بیدادگر – قسمت چهارم
نه خواهر من چشم و گوش بسته به این جا نیامده ام که بخواهم چشم و گوش بسته مطیع همه چیز و همه کس باشم. شما در سازمان فقط زور و اجبار را به رسمیت میشناسید.آیا غیر از این است؟من زیر بار حرف زور نمیرم……در مورد انقلاب ایدئولوژیک هم که من باتمامیت آن مخالف هستم. از نظر من این یک مبحث ساختگی است و هیچ ربطی به مبارزه با جمهوری اسلامی ندارد. من میدانم که هدف از این مباحث ایدئولوژیک مطیع مطلق و بی چون و چرا ساختن نیروها است در نتیجه از دیدگاه من ارزشی هم ندارد که در مورد آن بحث کنیم.
گزارش نشست اعضای بازگشتی انجمن نجات استان مازندران – قسمت اول
« یک شب متوجه شدیم تعدادی دوربین دید در شب پشت درب پایگاه جلال زاده بغداد، قراردارد و ما اطلاعی از آن نداشتیم که بعد از پیگیری متوجه شدیم که از کمکهای بی دریغ صاحبخانه است. » در ادامه مطرح کرده بود که در امر انتفاضه سال 1991(سرکوبی اکراد و شیعه شورشی عراقی توسط نیروهای سازمان) دولت عراق بیشتر از اینها به ما (رجوی) مدیون است.
خاطرات قلعه اشرف – قسمت ۱۲
تاثیرات منفی و ویرانگر نشست طلاق و سرکوب نیازهای طبیعی و انسانی هنگامیکه نشست طلاق شروع شد و در ادامه آن افراد مجبور شدند بنا به دستور رهبری سازمان همسران خود را طلاق دهند پیامدهای منفی آن بر افراد حاضر در قرارگاه خود را به رخ کشید زیرا رجوی و دیگر سران سازمان با سرکوب […]
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت اول
شب هنگام وقتی به مقر سازمان در بغداد رسیدیم مرا از همسرم «آرام» جدا کردند و ما را به اتاق های جداگانه بردند. برای مدتی تحت بازجویی قرار گرفتیم. حشمت از من بازجویی کرد. او گفت: در اینجا زندگانی نیست و ازدواج معنا ندارد و نمی توانی فرزند خود را در اینجا نگه داری. دستور تشکیلاتی است، او افزود شما دو گزینه داری یا باید پسرت سعید را به هواداران سازمان در اروپا و یا آمریکا بسپاری، یا اینکه به ایران بفرستیم
خاطرات قلعه اشرف – قسمت دوازدهم
در حالیکه آن مرد خلع رده تشکیلاتی شده بود و یک نفر معمولی به حساب می آمد و هیچ رده ای نداشت. بعد از مدتی دوباره فردی* به علت روابط نامشروع با زنی* که در همان گردان بود، هر دو به زندان قرارگاه اشرف منتقل می شوند و تا مدتهای مدیدی در زندان بسر می برند و بعد از دادن تعهد از زندان آزاد می شوند.
اسیر بیدادگر – قسمت سوم
چرا تو هرجا میرسی بر علیه سازمان حرف میزنی؟ تو بجای اینکه از مناسبات سازمان دفاع کنی و اگر کسی هم بر علیه سازمان حرفی زد بزنی تو دهنش، حالا خودت بر علیه سازمان حرف میزنی! دلیل این نوع رفتار تو چیست؟ چرا تو که همیشه مدافع سازمان بودی حالا بر علیه سازمان کار میکنی؟
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۱۴
سازمان از چه اهرمی برای فشار به نیروها استفاده می کرد؟ در اشرف به نیروهای معترض می گفتند تنها جایی که هستی اینجاست، بیرون از اینجا مرگ است و نابودی و اگر به ایران بروید کارتان ساخته است. چون بهشت موعود همین جاست و دنیای بیرون از اینجا شما را به نابودی می کشاند. ما تصورمان در رابطه با ایران اینگونه شکل گرفته بود.