11 سپتامبر، مجاهدین خلق و تاکتیک انعطاف

در اینکه وقایع 11 سپتامبر نقش تعیین کننده ای در تغییر رفتارهای تروریستی مجاهدین داشته داشته نباید تردید کرد. ابعاد واقعه از یک سو و اجماع جهانی از سوی دیگر مجاهدین را ناگزیر کرد ولو به صورت مقطعی و صوری ظاهرا مدعی تغییر رفتار شوند. متعاقب وقایع 11 سپتامبر و حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام، مجاهدین عملا تنها متحد استراتژیک خود را نیز از دست دادند. این متحد علاوه بر در اختیار گذاشتن خاک عراق به مجاهدین، در سایه تامین هزینه های مالی و لجستیکی و جاسوسی و… به یک عامل تعیین کننده برای مجاهدین خلق تبدیل شده بود. در واقع همه استراتژی سرنگونی مجاهدین بر روی قابلیت های بالقوه خاک عراق و همچنین حمایت های همه جانبه صدام بنا شده بود. سقوط صدام به منزله حذف امکانی بود که اساس و موجودیت استراتژیک سازمان را رقم میزد. از سوی دیگر هر روز ابعاد و دامنه مبارزه با تروریسم در سطح بین المللی وارد مراحل حساس تری می شد. در چنین موقعیتی ساده ترین گزینه برای مجاهدین قرار گرفتن در فاز تازه ای بود که ضمن دور شدن از کانون توجه جهانی، راهکارهای تازه ای را به تناسب تازه ترین آرایش جهانی در مقابل ایران تجربه و موقعیت موجهی برای خود دست و پا کنند. مجاهدین اما بخوبی دریافته بودند که قرار گرفتن در این مدار تازه بدون حامی و به اصطلاح صاحب خانه تازه نیز امکان پذیر نیست. بعلاوه اینکه این صاحب خانه تازه کماکان مولفه هایی را یدک می کشید که در راس آن تنش با ایران و قابلیت استفاده ابزاری از مجاهدین را نیز با خود همراه داشت.

مشکل این خط ابزاری اما در این بود که آمریکایی ها پیشتر سازمان مجاهدین را درلیست گروه های تروریستی وزارت امور خارجه خود قرار داده بودند. بنابراین شرط هر گونه توفیق برای مجاهدین و برای جلب توجه و حمایت صاحب خانه تازه، القاء این معنی بود که مجاهدین دست از رفتارهای تروریستی خود کشیده اند و در جستجوی راه حل های دمکراتیک هستند. طرح راه حل جبهه همبستگی و متعاقب آن راه حل سوم در همین راستا قابل ارزیابی و محاسبه است. این راه کارها بیش از هر چیز مولود از دست دادن امکانات بالقوه و بالفعل مجاهدین برای ادامه مشی مسلحانه و تروریستی بود تا متقاعد شدن محتوایی و استراتژیک به راه کارهای سیاسی. مورد استناد قرار دادن مستمر ادعای رای دادگاه بدوی اتحادیه اروپا مبنی بر اینکه مجاهدین از ژوئیه سال 2001 مرتکب اقدامات تروریستی نشده اند به مجاهدین خلق این امکان را داد تا تلاش همه جانبه ای را برای جلب حمایت صاحب خانه تازه دنبال نمایند. با این حال هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا کمترین انعطافی نسبت به این ادعاها از خود نشان نداده اند. آمریکایی ها در تازه ترین موضع گیری خود علیه مجاهدین خلق اتهامات فرقه ای را نیز ضمیمه جرائم تروریستی مجاهدین نمودند و به این ترتیب عملا درک محتوایی و پراگماتیستی خود از ادعاهای صوری تغییر موضع مجاهدین را مورد تاکید قرار دادند.

این ادعاها در شرایطی دنبال می شد که مجاهدین کماکان اصرار داشتند مواضع انفعالی و سکوت معنی دار خود را در قبال عملیات 11 سپتامبر سازمان القاعده به عنوان شاخص تعیین تکلیف با تروریسم جهانی ادامه دهند. اگر چه همین ادعاهای صوری نیز برای جامعه جهانی می تواند به منزله نوعی انعطاف از جانب سازمان های تروریستی مورد التفات و استناد قرار گیرد، اما سبک و سیاق و رفتارهای مجاهدین عملا این امکان را نیز از آنها سلب کرده است. بعلاوه اینکه مجاهدین آنگونه که در بیانیه گذشته وزارت امور خارجه مورد تاکید قرار گرفته هیچ نشانه و دلیلی که بتواند بر تغییر رفتار و ماهیت تروریستی مجاهدین تاکید داشته باشد، نیافته اند. تاکید وزارت امور خارجه آمریکا بر ابقاء نام سازمان در لیست تروریستی آنها بر این معنی تاکید دارد که آمریکایی ها به خوبی بر جنبه های پایدار و ایدئولوژیکی مجاهدین در ادامه مشی تروریستی و مسلحانه تاکید دارند. شاید مجاهدین در میان گروه های موجود در لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا تنها سازمانی باشند که به جد و بطور بینادی مورد مطالعه قرار گرفته و بخوبی دریافته اند که هر گونه تغییر فرضی در استراتژی مجاهدین الزاما و قبل از آن مستلزم تغییر در اندیشه و سمت و سوی ایدئولوژیکی آنها است. آنها دریافته اند که اساسا موجودیت و موضوعیت مجاهدین به استناد تمامی منابع ایدئولوژیکی و سیاسی و… بر تقابل جبری و دینامیکی با امپریالیسم و شاخص مادی و عینی آن یعنی آمریکا پایه ریزی شده است.

بنابراین اصرار مجاهدین در تثبیت خود در جبهه لیبرالیسم و در ابعاد عینی تر آن قرار گرفتن در شکاف های موجود میان آمریکا و ایران نه ناشی از انعطاف پذیری ایدئولوژیکی که محصول و برآیند فرصت طلبی و استفاده از موذیانه ترین تاکتیک های مارکسیستی است. با چنین تلقی و برداشت اصولی از جانب آمریکا و علیرغم عقب نشینی صوری مجاهدین از مواضع تروریستی، اما مجاهدین کماکان در انزوای ناشی از بسیج جهانی علیه موضوعیت تروریستی قرار دارند. عملیات تروریستی القاعده در مادرید و انگلستان نیز هیچ تغییری در موضع سکوت مجاهدین نسبت به القاعده ایجاد نکرد. در عوض مجاهدین برای پیشبرد شعار ضد تروریستی خود کماکان به متهم کردن جمهوری اسلامی به عنوان پدرخوانده تروریسم بسنده می کنند. آمریکایی ها و غربی ها بخوبی به این حقیقت واقف هستند که سازمان القاعده و مجاهدین اگر چه ممکن است در تلقی و برداشت هایشان از اسلام کمی متفاوت نشان بدهند، اما در این مهم هم تردیدی ندارند که مجاهدین نسبت به القاعده و در ضدیت با غرب و آمریکا و جهان سرمایه داری مواضعی اصولی تر و جزمی تر دارد. اگر القاعده زمانی و به ضرورت دفع خطر کمونیسم در جهان اسلام با آمریکا به تعامل و وحدت مقطعی دست یافت، مجاهدین اما در زمان حیات اردوگاه کمونیسم به دلیل اشتراکات ایدئولوژیک و سیاسی نقشی مشابه را برای اردوگاه سوسیالیسم بازی می کردند. این نقش اگر چه در مقایسه با القاعده کمتر محسوس و بیرونی بود، اما سمت و سوی ایدئولوژیکی و استراتژیکی آن کاملا محرز بود. به هر روی عملیات تروریستی 11 سپتامبر اگر چه با سکوت مجاهدین و عدم موضع گیری آنها در بیرون سازمان نشان از همسویی و وحدت استراتژیک مجاهدین و القاعده می داد، اما مجاهدین با احتساب شرایط تازه جهانی بخوبی دریافتند که الزاما باید برای دفع جریان رسانه ای و جهانی علیه تروریسم راهکارهای تازه ای را تجربه کنند. مجاهدینی که متعاقب وقایع 11 سپتامبر سر از پا نمی شناسند، به جای اتخاذ موضع صریح در قبال القاعده، تنها به انداختن توپ تروریسم به زمین هدف استراتژیک خود یعنی ایران و از سوی دیگر به ارائه راهکار رفراندم و راه حل سوم به مثابه تعیین تکلیف با استراتژی تروریستی خود بسنده می کنند.

غافل از اینکه اگر مجاهدین به زعم خود ملاک و میزان محقق شدن دمکراسی و ضدیت با تروریسم هستند، قبل از آن باید موضع خود را در قبال نمود عینی و به روز تروریسم یعنی سازمان القاعده روشن کنند. با این حال رویکرد فرصت طلبانه مجاهدین پس از وقایع 11 سپتامبر نه تنها سودی برای مجاهدین به همراه نداشت، که عملا دست مجاهدین را برای طرف های غربی خود و مشخصا وزارت امور خارجه و اتحادیه اروپا رو کرد. ابقاء نام سازمان در دو لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا و اتحادیه اروپا در سال 2007 بر درک و واقع بینی آنها از پدیده مجاهدین و رویکردهای اپورتونیستی آنها تاکید دارد.

بهار ایرانی، یازدهم سپتامبر 2007

http://www.mojahedin.ws/article/show.php?id=2395

لینک به متن انگلیسی:

http://iran-interlink.org/?mod=view&id=3151

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا