مجاهدین خلق فرقه هستند
مجاهدین خلق اعضای ناراضی خود را شکنجه می کنند، آنها اقدامات تروریستی داشته اند و به لحاظ اعتقادی مارکسیست اسلامی می باشند و دهه 1960 نیز قتلهایی را انجام داده اند و سال 1979 در گروگانگیری سفارت امریکا در ایران شرکت داشتند و زمانی که قدرت خود را از دست دادند به عراق تحت حاکمیت صدام پناه بردند تا توسط آن دیکتاتور حفاظت شوند.
قصه شهر رباط ها
رباط های انسان نمای درون پادگان اشرف وحتی پادگان مریم درقلب دمکراسی اروپا هرروزشان شبیه روزگذشته است. درساعت مشخصی که صبح بسیار زود است، ازخواب بیدار می شوند، درمکان و ساعت مشخصی غذا می خورند، کارهای تکراری ومشخصی انجام می دهند که می توانند درآب دادن به یک باغچه، یاتمیزکردن یک تانک نفربر باشد درساعت مشخصی خاموشی اعلام می شود و همه مجبور هستند به خواب روند…
خودسوزی در سازمان انقلابی، مترقی و دمکراتیک
ای کاش هیچ وقت شاهد این صحنه دلخراش نبودم شاهد لحظه های شعله گرفتنش تا مرگ دلخراش او فراموش نمی کنم غروب یکی از روزهای بهاری سال ۱۳۷۸ چند جوان وارد مرکز ما شدن بنام مرکز ۱۸ با شور ونشاط و هیجان زیاد از اینکه نسل بعد از خودم را می دیدم خوشحال ولی متناقض که بیچاره ها چند روز دیگر خواهیم دید وشما آن روی سکه را هم خواهید دید. مدتها گذشت یعنی تقریبا دو ماه که شروع شد واز آن به بعد محمد رضا بخت برگشته وزیبا چهره که سن او بیش از ۲۰ بهار نگذشته بود درخواست جدا شدن کرد.
افسوس برای اعضاء فرقه رجوی
جای افسوس دارد که اینهمه توان و استعداد و عمر آدمهایی که می توانستند موفق باشند، در فرقه ی قجری می سوزد و تباه می شود. آدمهایشان را میبینی که نشسته اند سر افکنده که باید برگردند و چه گزارش بدهند و لباس پوشیدنشان انگار که فقرای مستحق ترحمند. زنانی با طرح های چهره ای مردانه، ابرو هایی نامرتب و موی سبیل بر چهره…
دستگیر شدگان در فنلاند نیازمند رسیدگی های روانپزشکی
ما از مقامات دولت فنلاند تقاضا داریم تا بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی ای که ممکن است حول این دستگیری ها ایجاد شده باشد، توجه ویژه خود را معطوف به شواهد موجود در مورد اختلالات روانی دستگیر شدگان بنماید. این اختلالات رونی چیزی جز نتیجه مستقیم تاثیرات روانی فرقه بر روی قربانیان در جهت کنترل و بهره کشی جنایتکارانه از آنان نمی باشد.
ماشین سازی! در پادگان های اشرف و اورسورواز
فرقه ها در عین کثرت، در عملکردهای بیرونی و درونی تماما از قانونمندیهای واحدی پیروی میکنند، مطابق با آخرین متدهای روانشناسانه، هویت فردی را سلب و هویت تشکیلاتی (فرقه ای) را به جای آن می نشنانند.مجاهدین تلاش دارند تا سکت بودن خود را با پنجه کشی به صورت این و آن نفی کنند! هم می خواهند منطبق بر قوانین فرقه ها عمل کرده و مناسبات را براساس آن تنظیم نمایند و هم توان پذیرفتن اینکه فرقه هستند را نداشته و آن را برچسبی بیش نمی دانند و آنوقت دائما شعار می دهند که نبایستی تناقضی حمل شود!
استمداد از اعضای جداشده فرقه مجاهدین
زندگی درون فرقه ای واقعا و عمیقا تا چه اندازه غیر مترقبه و غافلگیرکننده و در نهایت برای آدم های بیرون فرقه ها می تواند شگفت انگیز و البته خوفناک باشد. چنین ضرورت هایی ایجاب می کند، اعضای جداشده از فرقه ها نسبت به کوچک ترین و کمترین اتفاقات درون مناسباتی در زمان حضورشان در فرقه بی تفاوت و با عدم جدیت برخورد نکنند. چه بسا آنچه به زعم جداشدگان بی اهمیت، ساده، تکراری و حتی ملال آور تعبیر و تلقی شود، در بیرون از ذهن او و در دنیای آزاد می تواند به منزله یک شوک عمل کند.
حسن آتش افزون از خاطرات خود می گوید
مسعود رجوی درباره عملیات مروارید می گفت: ما از صاحب خانه خودمان دفاع می کنیم – عزت ابراهیم فرمان دهی مجاهدین را بعهده دارد و اگر او نبود به ما تانک نمی دادند – ما قیمت تانک های دریافتی از عزت ابراهیم را با خون کُردها پرداخت کردیم…
اعترافات اعضای مجاهدین در اتاق ریکاوری سازمان
توسل به این شیوه ها ناخودآگاه روش های سنتی تر و عقب مانده تر دوران سیاه تسلط استالین بر حزب کمونیست شوروری را تداعی کند. دورانی که با تحمیل بی خوابی و شوک های ناشی از خستگی جسمی کم و بیش قربانیان را، در حالت نیمه هوشیاری ناشی از بی خوابی، هر چه می خواستند از زبان قربانیان بیرون می کشیدند. توسل مجاهدین به این شیوه مدرن کارکرد و مکانیزمی با همین سمت و سو و هدف را دنبال می کند. ظاهرا این روش ضمن تعطیل کردن سیستم دفاعی مغز، راه برای گفتمان سازی هدایت شده هموار می کند.
تخلیه ذهنی در زمان ناهوشیاری توسط مجاهدین
خبرهای رسیده حاکی از این است که مجاهدین با توسل به یک شیوه کاملا ابداعی و البته سکرت اقدام به ذهن خوانی و تخلیه اطلاعات از اعضای خود در زمان ریکاوری می کنند. ریکاوری در اصطلاح به زمانی گفته می شود که افراد پس از انجام عمل جراحی برای بازیابی هوشیاری و حالت طبیعی باید آن را پشت سربگذارند. سیستم امنیتی و اطلاعاتی مجاهدین با استفاده از چنین موقعیتی با طرح سئوالات و مطالبی فرد را فعال و به این صورت ضمن تخلیه اطلاعاتی، از این اطلاعات برای تحلیل روانشناسانه فرد مذکور استفاده می کند.
قربانی بی آینده فرقه
یاد محمد راپوتام افتادم که با همسر مرحومش بعراق رفت. همسری که نه رجوی می شناخت و نه فرقه. به خانه ی بخت رفته بود تا”زندگی کند” و در راستای تلاش های بی فرجام برای بقدرت رسیدن فرقه، در داخل کشور به محض روبرو شدن با اولین ایست بازرسی سیانور خورد و محمد راپوتام ماند و پشیمانی و فردایی که نمی داند و نمی شناسد…
اوور، نقطه کور وال دواز
مجاهدین می دانند با از دست دادن قرارگاه اشرف آن گونه که می خواهند و مایل هستند قادر نخواهند بود از اوور استفاده استراتژیک بکنند. اما بی میل هم نیستند که این مکان را به هر صورت ولو با پذیرش نوعی کنترل محسوس شبیه قرارگاه اشرف کماکان حفظ کنند. به این دلیل که اگر این مکان را به هر دلیل از دست بدهند، در واقع نقطه ثقل رسانه ای و ظرف استراتژیک خود را بکلی از دست خواهند داد.