ممانعت رجوی ها از ملاقات اعضاء با خانواده، ادعا یا حقیقت
در بعضی اطلاعیه های فرمایشی که از سوی سازمان و با نام های جعلی از جمله حقوقدانان عراقی و الخ صادر شده، تاکید شده که حضور خانواده ها در اطراف اشرف باعث شکنجه و فشار روحی و روانی بر روی فرزندان خود می شوند. اینکه چطور حضور خانواده ای در نزدیکی اقامت فرزندش که به قصد دیدن او رفته، می تواند باعث شکنجه و آزار روانی و روحی بشود، این داعیه های روانکاوانه و رفتارشناسانه فقط در دستگاه رجوی قابل فهم و درک است و لاغیر.
پتک خانواده بر ملاج رجوی ها
وقتی رجوی ها دیدند که پافشاری خانواده ها دارد حسابی آنها را بی آبرو می کند، در گام بعدی لحن خود را مقداری تغییر داده و اینبار خانواده ها را «بستگان شمار معدودی از ساکنان اشرف که عمدتا مورد اعتماد و در ارتباط با اطلاعات هستند» معرفی می کند. آنها هنوز هم سعی می کردند تا اوضاع را از آن چه هست خرابتر نکرده و فضاحت بیشتری به بار نیاورند، به همین دلیل از کلمه «عمدتا» استفاده میکنند تا بگویند این چند نفر استثنا می باشند و در ضمن بستگان شمار معدودی از ساکنان اشرف هستند.
از دید رجوی تمام مردم ایران اطلاعاتی هستند!
پدران و مادرانی که با مشکلات زیادی از ایران به ملاقات فرزندانشان به پادگان خراب شده اشرف مراجعه می کنند همیشه با توهین از طرف سران سازمان مواجه شده اند. این یعنی اینکه از دید سازمان هر ایرانی که به درب اشرف مراجعه کند یک مامور اطلاعاتی است و این اوج تفکرات خنده دار و لومپنی مسعود رجوی است.
خانواده ها نقاب از چهره رجوی برداشتند
سران فرقه این موضوع را از پائیز سال 82 تجربه کرده اند ؛ بعد از سرنگونی پدر مادی و معنوی رجوی (صدام ملعون) برای اولین بار خانواده ها توانستند برای ملاقات به درب اشرف بروند و با توجه به کارشکنیهای سران فرقه حتی شده به مدت 2 ساعت با فرزندان خود ملاقات کنند و همین ملاقاتها باعث شد چشم اسیران اشرف به واقعیتهای بیرون باز شود و زنده شدن احساسات و عواطف انسانی و خانوادگی در وجودشان جرقه بزند که پشت ان اعلام جدایی فرد از فرقه می شد و این ترس از همان موقع در وجود سران فرقه افتاده
آمریکایی ها در عملیات مشترک با مجاهدین به خانواده ها هجمه بردند
خانواده ها از ایران و کشورهای دیگر به عراق سفر کرده اند و تنها خواسته شان از رهبران سازمان مجاهدین این است که به فرزندان آنها اجازه داده شود تا با این خانواده ها دیدار کنند. رهبران سازمان مجاهدین این تقاضا را رد کرده و از ترسشان درب را به روی خود بسته و در داخل کمپ مخفی شده اند. اکنون بنظر می رسد که امریکایی ها مجبور به دخالت در حمایت فرقه تروریستی تحت الحمایه واشنگتن شده و می خواهند با زهر چشم گرفتن از خانواده ها، آنها را از جلوی درب قرارگاه عقب برانند.
سران مجاهدین خلق مانع دیدار خانواده ها با اسرای کمپ اشرف می شوند
دولت عراق طی ماه گذشته سعی نموده است تا آنها را قانع کند که بجای صدور اطلاعیه های دروغین و تهمت و افترای بی دلیل با راه حلی حقوق بشری و انسانی برای حل این مسئله موافقت نموده اجازه دهند تا خانواده ها یکدیگر را بدون مزاحمت ملاقات کنند. ولی سازمان مجاهدین در عوض با پرخاش و تهمت دولت عراق را به نقض قوانین حقوق بشری متهم می سازد. متاسفانه همه سعی دولت و دیگران در مذاکره برای یافتن راه حلی حقوق بشری بخاطر مخالفت صد در صدی رهبران گروه با بن بست مواجه گردید است
عاطفه و انسانیت فرقه رجوی کجاست؟
من به عنوان یک قربانی از کلیه خانواده های قربانیان در بند فرقه رجوی چه در ایران و چه در سایر کشورها میخواهم در صورت امکان به پشت درب زندان فرقه رجوی در عراق بروند و با اتحاد با خانواده های بست نشسته در انجا یک صدا ازادی و نجات فرزندان و عزیزان خود را خواستار شوند. من ایمان دارم که دیکتاتوری رجوی در مقابل عزم اهنین خانواده ها بزانو در خواهد آمد.به امید ازادی تمامی اسیران در بند فرقه رجوی.
درخواست کمک خانواده ها از رئیس جمهور آقای طالبانی برای ملاقات با فرزندانشان
اکنون ما با تحمل مشکلات عدیده مالی و جسمی و با هزاران امید از کشورهای مختلفی همچون ایران، کانادا و… به سرزمین عتبات عالیات آمده ایم تا با عزیزان خود ملاقات کنیم. اما علیرغم گذشت دوهفته اقامت در عراق، مسئولین مربوطه بر اساس دستور مسعود رجوی که از برملا شدن چهره نفاق خود و احتمال تصمیم فرزندانمان برای رهائی از قیود تشکیلاتی و انتخاب راه آزادی برای ادامه زندگی خود نگران می باشد، به ما اجازه ملاقات با فرزندانمان را نمی دهند.
اشک شوق دیدار
اگر هزاران شبکه رادیوئی و تلویزیونی هم با زندانبانان اشرف به گفتگو بنشینند و به توجیه و تفسیر دستهای پشت پرده و جلوی پرده بپردازند، ملالی نیست. برای آنان بازیهای سیاسی بیشتر از وصل خانواده ها ارزش دارد. برای آنان دیدن اشکهای شوق دیدار، لذت بخش و امید بخش نخواهد بود. وقتی که پدران و مادران داغدیده و نگران از سراسر دنیا برای دیدار فرزندانشان در اشرف لحظات سخت و طاقت فرسائی را پشت سر میگذرانند و می بایست از هزاران مانع قانونی و مالی و… بگذرند طبیعی است که از هر سازمان مدد کاری که به یاری آنان بشتابد کمک خواهند گرفت و تشکر و قدردانی به عمل می آورند.
مصاحبه سایت ایران قلم با آقای مصطفی محمدی
ما الان حدود 21 خانواده در اینجا هستیم که هر کدام جگر گوشه ای ازمان در داخل این قرارگاه هستند. مثلا دو تا خواهر و برادر هستند، یک خانواده پدر و فرزند هستند، من به همراه همسرم و دخترم در اینجا هستیم و بقیه هم به همین ترتیب. همه هم شرایط سنی بالایی دارند پدر و مادرهای سالخورده ای اینجا هستند که در شرایط بد و طاقت فرسای اینجا دارند برای نجات فرزندانشان تلاش می کنند. بعضا بیماری قند دارند، بیماری فشار خون دارند ولی تحمل می کنند، مادری اینجا هست که الان چشم هایش نابینا شده است، بچه اش را بیست و چند سال است که ندیده است و می گوید دوست دارد بچه هایش را ببیند و بعد بمیرد.
شکستی دیگر برای سازمان و اندیشه رهبران آن
خانواده های انجمن نجات بو شهر همراه و همصدا با دیگر خانواده ها در اشرف خواهان دیدار با فرزندان خود و آزادی آنان هستند. و قلبشان هنوز برای فرزندانشان که سالهاست آنها را ندیده اند میطپد. البته خانواده های عضو انجمن مبارزه ای را برای ازادی فرزندانشان شروع کرده اند کی طی این چند سال هر روز شاهد پیشروی آنان هستیم و ما نیز برای ازادی رفقای خود دوشادوش آنان در این مبارزه هستیم.
پا فشاری و سماجت خانواده ها برای ملاقات با عزیزانشان
این پدر و مادران پیر از خودشان چه اشعه ای صادر می کنند که این گونه مجاهدان بی بدیل انقلاب تان را چون یخ آب نموده و بعضا بدون خدا حافظی و جمع کردن وسایل فردیش به دست پدر پیر چسبیده و مستقیم به تهران پرواز می نمایند؟! این چه انقلابی بود که فقط به درد داخل سیم خاردار های چند لایه اشرف کار آیی دارد و به محض خروج افراد از آن تاثیرات آن از اذهان اعضایت محو می شود و امروز برای ما قابل فهم است که این خانواده ها چه ضرری برای تشکیلات فرقه داشته است که آنرا کانون فساد می دانسته است.