بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
پیام نوروزی هادی شبانی به دوستان قدیمی اش در کمپ مانز
هادی شبانی هستم از کنار حرم مطهر آقا امام رضا سال 1404 را به همه دوستان تبریک می گویم بخصوص اعضای اسیر سازمان مجاهدین در اشرف سه. امیدوارم سال خوبی داشته باشین و امیدوارم سال آخر شما باشد . همانطور که خودتان خبر دارید امسال مریم رجوی بر خلاف سالهای قبل شعار خواستن و توانستن […]
گفتگوی خبرگزاری میزان با مدیر عامل انجمن نجات
عضو جداشده مجاهدین خلق که سالهاست بهعنوان سندی زنده برای رسوا کردن این گروه تلاش میکند، منبع روایتهایی دسته اولی از هدفها و ماهیت مجاهدین خلق است. از زمان آغاز روند برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامهای ۱۰۴ نفر از اعضای مجاهدین خلق و همچنین ماهیت این سازمان بهعنوان یک شخصیت حقوقی از ۲۱ آذر ۱۴۰۲، […]
پیام نوروزی علی پوراحمد برای خانواده های چشم به راه اسرای رجوی
با نوروز نو خواهیم شد از غبار زمان و از میان سنگینی لحظه های خسته طلوع خواهیم کرد در چشم بهار همراه هر شکوفه با آرزوی عاقبت بخیری برای شما خانواده های دردمند و چشم انتظار در به آغوش کشیدن عزیزان اسیرتان در سال جدید ۱۴۰۴ پس به منظور رهایی عزیزان اسیرمان از تشکیلات مخوف […]
۱۵ بهاری که در آزادی و در کنار خانواده گذراندم
فرا رسیدن بهاری دیگر و شروعی دیگر بر همه دوستان و همسنگرانم در خانواده بزرگ انجمن نجات خجسته و میمون باد. امیدوارم سال جدید سال سلامتی و موفقیت های روزافزون باشد و برای خانواده های دردمند و چشم انتظار آرزوی سلامتی و بهروزی دارم و امیدوارم که با آمدن بهار نو چشم انتظاری ها پایان […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شانزدهم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش از جمع دوستانه همسالانش در اوور گفت. مثل هر گروه دوستانه بزرگی، شما با برخی افراد در گروه رابطه نزدیکتری برقرار میکنید. من به دنبال افرادی بودم که مرا بپذیرند و اجازه دهند در کنارشان باشم. رضا و ناجی دوستان نزدیکی بودند؛ هر دو علاقه مشترکی به موسیقی رپ […]
پیام عیسی آزاده برای ساکنان کمپ مانز مجاهدین خلق
دوستان عزیز در اسارتگاه اشرف سه در آلبانی سلام و درود بر شما. به خوبی می دانم که در حال حاضر شب و روز تان به هم پیوسته است و گشتاپوی مریم قجر عضدانلو ماکزیمم فشار را به تک تک شما وارد می کند. زمانی که خودم در تشکیلات در عراق بودم، همانند شما در […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پانزدهم
در قسمت های پیشین خاطرات امیر یغمایی خواندیم که دلتنگی او برای پدر و اصرار مادرش در نامههایی که از عراق میفرستاد برای پیوستن به صفوف ارتش مجاهدین خلق، موجب شد که او بار دیگر به فرانسه و نزد پدر بازگردد و این بار بیشتر اوقات فراغتش را در پایگاه اوور نزد مجاهدین خلق و […]
نوروز بازیافته ام بعد از رهایی از جهنم رجوی
سال نو که فرا می رسد انسانها، بهار را با عطر شکوفه ها و با شادی و نشاطی مضاعف آغاز می کنند. فرا رسیدن سالی جدید را به هم تبریک می گویند و روزهای خوش و خاطرات ماندگاری در کنار هم ثبت می کنند. در درون مناسبات مجاهدین خلق اما، سال جور دیگری نو می […]
عید در کنار خانواده رنگ و بویی دیگر دارد
من نزدیک به هفت سال در مناسبات سازمان مجاهدین حضور داشتم و هر سالش عید و به خصوص لحظات تحویل سال برایم سخت و جانکاه بود. چرا که قبلا در لحظات تحویل سال در کنار خانواده بودم و خاطرات خوبی داشتم و مدام آن خاطرات را در ذهنم مرور می کردم. اما در لحظه تحویل […]
نوروز در اسارتگاه اشرف – قسمت دوم
علی اکرامی در قسمت قبل ، از ایام نوروز و خاطرات خوش رهایی اش از بند فرقه رجوی می گوید. او سپس از تصمیمش بعد از رهایی میگوید. از اینکه هیچ گاه نتوانسته دوستان سابقش که هنوز گرفتار فرقه هستند را فراموش کند: در حالیکه صدای پای بهار آرام آرام به گوش می رسد و […]
آرزوی نوروزی رجوی ها که هیچ گاه محقق نشد
من به خوبی به یاد دارم در درون سازمان هیچ وقت من معنای واقعی تغییر سال را لمس نکردم چون در فلسفه عید و تغییر فصل باید همه موارد را در نظر گرفت. با پایان یافتن زمستان و آمدن بهار باید رویش و جوانی و شادابی همراه باشد. ولی من در مناسبات فرقه ای رجوی […]
عیدی که عید نبود
در ایام حضورم در سازمان مجاهدین خلق هیچ گاه، ایام نوروز و آغاز سال جدید، ما اعضای را خوشحال نمی کرد تازه غصه دار هم می شدیم. فشار کار و نشست ها در طول سال کم نبود، حالا با آمدن ایام نوروز این فشارها مضاعف می شد. بیگاری بود و بیگاری. از صبح تا پاسی […]

