بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
در خدمت خانم سلطانی در استانبول
خانم سلطانی در پایان ابراز امیدواری نمودند که با کمک بیشتر کشورهای همجوار عراق و افراد و سازمانهای خیری که تا بحال بنیاد خانواده سحر را تا این نقطه مورد حمایت خود قرار داده اند بتوان از این پس انتظار امنیت بیشتری را برای نجات یافتگانی که راهی کشورهای اروپایی شده اند تضمین نمود. ایشان همچنین خروج نام سازمان مجاهدین از لیست کشور بریتانیا را به فال نیک گرفته و خواستار فشار ارگانهای حقوق بشری بر این کشور جهت دادن پناهندگی به کسانی شد که بمدت سی سال در راستای منافع کشورهای متخاصم با ایران دست به مبارزه مسلحانه زده اند.
اسناد مکاتبات مسعود رجوی و من
کتابی را که ملاحظه مینمایید. دفتر اول از خاطرات این جانب است تحت عنوان «گوشههایی از تاریخ معاصر ایران» به روایت سعید شاهسوندی این مجموعه به لحاظ تاریخی بیست و پنج سال از 1342 تا 1367 را مد نظر دارد. آغاز 1342 به اعتبار شورش معروف 15 خرداد است و نقشی که این شورش و سرکوب متعاقب آن در سیر تحولات ایران بازی میکند.
دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت چهارم
حدود ساعت 8 شب پس از 16 سال رزمنده گری با یک دست لباس تنم راهی کمپ آمریکایی ها شدم. اتوبوس مملو از نفرات بود گویی داشتیم به نشست خواهر مریم می رفتیم، راستی یادم رفت بگویم که ترکیب مان هم کامل بود از (MO) یا عضو 20 ساله تا (K2) یعنی کادری که یک سال است آمده در اتوبوس بودند. اتوبوس جلوی درب شمالی قرارگاه که همان درب ورودی زاغه مهمات بود ایستاد، چند سرباز آمریکایی وارد شدند و سرشماری کردند و همراه ما به سمت کمپ (TIF) راه افتادیم که بعدا به (TIPF) تعییر اسم داد و سپس به(ARK) تغییر کرد.
کسی بدون اطلاع رهبری نفس نمی کشه
مسئول ما هم از لایه های انقلاب کننده بود و الباقی نفرات بخش ما هنوز انقلاب نکرده بودند نصف بیشتر ما مجرد بودیم و بقیه که شامل خواهر و برادرها (زنها و مردها) متاهل بودند. بعضی ها بدلیل بچه دار بودن هر شب به اسکان می رفتند و در حقیقت آنها کسانی بودند که یا با بچه خردسال وارد سازمان شده بودند یا بچه هایشان در سازمان بدنیا آمده بودند.
گفتگوی بنیاد خانواده سحر با برادران احمدی
اخیرا بنیاد خانواده سحر گفتگویی با برادران احمدی داشته است که خلاصه ای از سرگذشت آنان از بابت ارائه یک نمونه جهت تجربه در خصوص نحوه جذب و عضو گیری افراد در فرقه ها آورده میشود. این نمونه ها از انواع کلاسیک عملکردهای فرقه ای است که موارد مشابه آن را میتوان در سایر فرقه ها در هر کجای دنیا مشاهده نمود. در واقع این مطالب بخشی از تاریخ شفاهی مردم ایران را بیان میکند که تجارب خوبی برای آیندگانی که میخواهند قدم به عرصه مبارزه بگذارند در بر خواهد داشت.
بلاتکلیفی ایرانیان تبعیدی در عراق
ما هم اکنون شما را در جریان وضعیت گروهی قرار میدهیم که یک سازمان تروریستی یا حتی یک فرقه خوانده میشود. این گروه با این موارد خوانده میشود ولی همچنان تحت حمایت نظامیان ایالات متحده است. این یک گروه ایرانی است. آنها میخواهند دولت ایران را سرنگون کنند و در حال حاضر در تبعید در عراق بسر می برند.
تبعید در برزخ عراق
به گزارش ان.پی.آر فرماندهان مجاهدین مدارک اعضا را گرفتند و پیش از حمله آمریکا، به آنها هشدار دادند درصورت فرار، نیروهای امنیتی صدام آنها را دستگیر خواهند کرد و پس از حمله آمریکا، هشدار دادند درصورت فرار، به دست نیروهای آمریکایی کشته خواهند شد.
بازگرداندن تبعیدیان به ایران
شوستر: از نظامیان سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف بیش از 200 نفر خودشان قرارگاه را ترک کرده و در قرارگاه انتقالی که آمریکایی ها در مجاورت آنجا برپا کرده اند زندگی میکنند. این افراد به گفته آرش صامتی پور میخواهند سازمان را ترک کنند ولی الزاما مایل نیستند به ایران بازگردند.
مرگ در غربت…
دلیل دیگر آن که مشخصا می تواند به مرگ حسن میرزایی مرتبط باشد، تلاش سازمان یافته مجاهدین برای قفل کردن تیف و مسدود کردن مجراهای خروجی آن است. توافق ضمنی مجاهدین و آمریکایی ها در خصوص معلق نگه داشتن افراد حاضر در تیف به قصد جلوگیری از ریزش های قابل پیش بینی در اشرف یکی از همین اقدامات هماهنگ شده است که تا زمان حاضر و پس از گذشت بیش از 5 سال کماکان ادامه دارد. این رویه در نهایت اعضای تیف را ناگزیر به اتخاذ تصمیمات فردی برای برون رفت از موقعیت بلاتکلیفی نموده است.
گفتگوی انجمن نجات با محمد یوسف چاری زهی
در قرارگاه اشرف تعداد زیادی از نفرات را سازماندهی کردند که از زاغه های مهمات عراقی ها که در نزدیکی قرارگاه اشرف بود مهمات به داخل قرارگاه بیاوریم. این موضوع با توجه به سنگین بودن مهمات کار طاقت فرسایی بود و می بایست با استفاده از شرایط شلوغی که بوجود آمده بود با حداکثر سرعت این کار را انجام میدادیم. وقتی آمریکایی ها آمدند و طبق فرمان مسعود رجوی تماما تسلیم محض شدیم ما را مجبور کردند تا تمامی آن مهمات را مجددا به زاغه هایی که آنها را از آن آورده بودیم برگردانیم و تانک ها و توپ ها و سلاح ها را هم تا آخر تحویل بدهیم.
رهبران مجاهدین، بی توجهی به خواسته ی منطقی خانواده ها
چرا شماها باید فدای آرزوهای بر باد رفته مسعود رجوی شوید. تا به فسیل در اشرف تبدیل نشده ای خوب فکر کن ما هم برای رهایی تو ازدست فرقه رجوی تمام تلاش خود بکار خواهیم گرفت و به تمام مراجع بین المللی مراجعه خواهیم کرد تا به امید خدا تو را از چنگال فرقه رجوی رها کنیم.
به سوی خانه ی خورشید
شعر امری انتزاعی نیست که برآیند مفاهیمی ست عینی و ملموس. شعر گره خوردگی عاطفه، تخیل و تجربه های عینی شاعر است. در حقیقت شاعر با نگاهی احساسی و ژرف به رویدادها، در جستجوی کشف حقیقت است. شعر واقعیتی ست که در ذهن شاعر جای می گیرد و با او حرف می زند، با او راه می رود و سرشار از رمز و راز است. شعر رمز و رازی ست که لایه های زیرین رویدادها را به مخاطب نشان می دهد و هزارتوی مناسبات انسانها را به درستی به تصویر می کشد. پس شعر وجود دارد و امری موهوم نیست. شعر با چنان نیرویی با زندگی و زمانه ی خود پیوند خورده است که با توانایی تمام پرده از خیانت ها و ستم ها پرده بر می دارد. از عشق حرف می زند و از محبت.

