کارزار بزرگ با رجوی وطن فروش یک تصویر و یک عالمه خاطره
بخش خروجی، فرمهای تحقیر خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و پنجم
آن روزهای سیاه از چاله اردوگاه صدام تا چاه اسارتگاه رجوی
دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت پنجم
امروز چند نفر از بچه های قدیمی آمده اند و بچه های پاکستانی به آنها گیر داده اند که شما باید انقلاب کنید، این نفرات پاکستانی کسانی هستند که به بهانه کار فریب خورده اند ولی جالب این است که در زمانی که در قرارگاه بودند انقلابی دوآتشه بودند و دائم خواهر مریم! خواهر مریم میکردند. حتی در دوران مصاحبه با وزارت خارجه اینها شده بودند سمبل انقلاب خواهر مریم چون در مصاحبه با نفرات امریکایی گفته بودند ایدئولوژی خواهر مریم جهانی است و افتخار میکنند که اولین پاکستانی هستند که مجاهد شده اند، اما وقتی سر قبیله اشان برید و به کمپ آمد هم آنها پشت سر او راه افتادند و حالا همان سمبلهای انقلاب اینجا هم می خواهند بقول خواهر مریم نفرات را” به انقلابونند!” ولی این بار با عکسهای مجله سکسی که کله مریم و مسعود، فهیمه، شریف، احمد واقف، و نسرین و….. را روی عکس مجله ها چسبانده اند. بهرحال اینه همه اش از نتایج به زور آوردن نفرات برای مبارزه است.
گر مرید راه عشقی فکر بد نامی مکن
خانم هشترودی! 11 دی ماه بی گمان در تاریخ ذهنی خیلی ها ماندگار خواهد ماند. ضربه ای که مجاهدین از این جدایی و دیدار دریافت کردند بسیار بیشتر از آنی بود که گمان می کردند. آنان در ابتدا سعی داشتند با سکوت در قبال جدایی شما آن را کم اهمیت جلوه دهند اما شما ضربه را از جایی به آنها زدید که گمانش را هم نمی کردند. البته شما نیز همانند تمامی جداشدگان می دانید که قطعا وقتی اعضای قدیمی و عادی باند رجوی از آن جدا شوند ترفند”مهره ی اطلاعات” و”جاسوس بودن” بدرقه ی راهشان می شود. اماجدایی یکی از اعضای شورای ملی مقاومت یعنی عمق فاجعه های فراوان برای فرقه ی رجوی، یعنی این که به زعم مجاهدین رژیم تا پشت درب اتاق خواب مسعود نفوذ کرده است و قطعا این مساله با بزرگنمایی و خیالبافی های باند رجوی درمورد بزرگ ترین اپوزیسیون رژیم آخوندی بودن! سال های نوری فاصله دارد.
مصاحبه انجمن نجات با آقای حسین نصوری
من به امید رسیدن به جامعه بی طبقه توحیدی به سازمان پیوستم از زاویه کمک به خلق و اینکه زندگی بهتری را برای مردم به ارمغان بیاورم اما سازمان زیر همه گفته ها و قولهایش زد. ما که نیروهایش بودیم را سرکوب میکرد بعد سلاحهایش را تحویل داد و با امریکا همکاری کرد شعاری را که سالها علیه آمریکا میداد و ما را با القاب بورژوازی به آن نسبت داده و ما را سرکوب میکرد تسلیمش شده و کوتاه آمدن سازمان از اصولی که ما را با آن جمع کرده بود 180 درجه در جهت عکس شرروع به حرکت نمود. البته برای ما، در این نقطه مشهود شد. زیرا انحراف از سالها پیش شروع شده بود و ما نمی دانستیم اما در این جریان افشا شد.
در خدمت خانم سلطانی در استانبول
خانم سلطانی در پایان ابراز امیدواری نمودند که با کمک بیشتر کشورهای همجوار عراق و افراد و سازمانهای خیری که تا بحال بنیاد خانواده سحر را تا این نقطه مورد حمایت خود قرار داده اند بتوان از این پس انتظار امنیت بیشتری را برای نجات یافتگانی که راهی کشورهای اروپایی شده اند تضمین نمود. ایشان همچنین خروج نام سازمان مجاهدین از لیست کشور بریتانیا را به فال نیک گرفته و خواستار فشار ارگانهای حقوق بشری بر این کشور جهت دادن پناهندگی به کسانی شد که بمدت سی سال در راستای منافع کشورهای متخاصم با ایران دست به مبارزه مسلحانه زده اند.
اسناد مکاتبات مسعود رجوی و من
کتابی را که ملاحظه مینمایید. دفتر اول از خاطرات این جانب است تحت عنوان «گوشههایی از تاریخ معاصر ایران» به روایت سعید شاهسوندی این مجموعه به لحاظ تاریخی بیست و پنج سال از 1342 تا 1367 را مد نظر دارد. آغاز 1342 به اعتبار شورش معروف 15 خرداد است و نقشی که این شورش و سرکوب متعاقب آن در سیر تحولات ایران بازی میکند.
دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت چهارم
حدود ساعت 8 شب پس از 16 سال رزمنده گری با یک دست لباس تنم راهی کمپ آمریکایی ها شدم. اتوبوس مملو از نفرات بود گویی داشتیم به نشست خواهر مریم می رفتیم، راستی یادم رفت بگویم که ترکیب مان هم کامل بود از (MO) یا عضو 20 ساله تا (K2) یعنی کادری که یک سال است آمده در اتوبوس بودند. اتوبوس جلوی درب شمالی قرارگاه که همان درب ورودی زاغه مهمات بود ایستاد، چند سرباز آمریکایی وارد شدند و سرشماری کردند و همراه ما به سمت کمپ (TIF) راه افتادیم که بعدا به (TIPF) تعییر اسم داد و سپس به(ARK) تغییر کرد.
بازگرداندن تبعیدیان به ایران
شوستر: از نظامیان سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف بیش از 200 نفر خودشان قرارگاه را ترک کرده و در قرارگاه انتقالی که آمریکایی ها در مجاورت آنجا برپا کرده اند زندگی میکنند. این افراد به گفته آرش صامتی پور میخواهند سازمان را ترک کنند ولی الزاما مایل نیستند به ایران بازگردند.
مرگ در غربت…
دلیل دیگر آن که مشخصا می تواند به مرگ حسن میرزایی مرتبط باشد، تلاش سازمان یافته مجاهدین برای قفل کردن تیف و مسدود کردن مجراهای خروجی آن است. توافق ضمنی مجاهدین و آمریکایی ها در خصوص معلق نگه داشتن افراد حاضر در تیف به قصد جلوگیری از ریزش های قابل پیش بینی در اشرف یکی از همین اقدامات هماهنگ شده است که تا زمان حاضر و پس از گذشت بیش از 5 سال کماکان ادامه دارد. این رویه در نهایت اعضای تیف را ناگزیر به اتخاذ تصمیمات فردی برای برون رفت از موقعیت بلاتکلیفی نموده است.
کسی بدون اطلاع رهبری نفس نمی کشه
مسئول ما هم از لایه های انقلاب کننده بود و الباقی نفرات بخش ما هنوز انقلاب نکرده بودند نصف بیشتر ما مجرد بودیم و بقیه که شامل خواهر و برادرها (زنها و مردها) متاهل بودند. بعضی ها بدلیل بچه دار بودن هر شب به اسکان می رفتند و در حقیقت آنها کسانی بودند که یا با بچه خردسال وارد سازمان شده بودند یا بچه هایشان در سازمان بدنیا آمده بودند.
گفتگوی بنیاد خانواده سحر با برادران احمدی
اخیرا بنیاد خانواده سحر گفتگویی با برادران احمدی داشته است که خلاصه ای از سرگذشت آنان از بابت ارائه یک نمونه جهت تجربه در خصوص نحوه جذب و عضو گیری افراد در فرقه ها آورده میشود. این نمونه ها از انواع کلاسیک عملکردهای فرقه ای است که موارد مشابه آن را میتوان در سایر فرقه ها در هر کجای دنیا مشاهده نمود. در واقع این مطالب بخشی از تاریخ شفاهی مردم ایران را بیان میکند که تجارب خوبی برای آیندگانی که میخواهند قدم به عرصه مبارزه بگذارند در بر خواهد داشت.
بلاتکلیفی ایرانیان تبعیدی در عراق
ما هم اکنون شما را در جریان وضعیت گروهی قرار میدهیم که یک سازمان تروریستی یا حتی یک فرقه خوانده میشود. این گروه با این موارد خوانده میشود ولی همچنان تحت حمایت نظامیان ایالات متحده است. این یک گروه ایرانی است. آنها میخواهند دولت ایران را سرنگون کنند و در حال حاضر در تبعید در عراق بسر می برند.
تبعید در برزخ عراق
به گزارش ان.پی.آر فرماندهان مجاهدین مدارک اعضا را گرفتند و پیش از حمله آمریکا، به آنها هشدار دادند درصورت فرار، نیروهای امنیتی صدام آنها را دستگیر خواهند کرد و پس از حمله آمریکا، هشدار دادند درصورت فرار، به دست نیروهای آمریکایی کشته خواهند شد.

