نگاهی به گزارش گزتا ایمپکت آلبانی گروه تروریستی مجاهدین خلق زیر ذرهبین حقوق بشری
در کمپ مانز مجاهدین خلق ارتباط حقوقی ناپدیدشدگان اجباری با مرگ های خاموش
چرا مجاهدین اعضای شورای ملی مقاومت را پیش انداخته است
یکی از دلایل این نکته که چرا مجاهدین یکسره وارد مقابله و پاسخ گویی به این مقالات نشده و اعضای شورای ملی مقاومت را سپر قرار داده اند، این است که در حال حاضر مجاهدین در موقعیت و جایگاه یک متهم هستند و ناگزیر برای دفاع از این مسائل چندان صورت خوشی قائل نیستند. مجاهدین می دانند محتوای پرونده 17 ژوئن به اندازه کافی دلایل محکمه پسند برای امتناع فرانسه از پذیرش مجاهدین و یا حتی بخشی از آنها در خاک فرانسه را در خود دارد. بنابراین نمی توانند در موقعیتی که زیر ضرب اتهامات وارده هستند، در قبال این اتهامات از خودشان دفاع کنند.
استقلال یا سرسپردگی تمام عیار
رجوی هیچگاه نتوانست بعنوان یک سازمان مستقل دربرابر حمله نظامی عراق به کویت علیرغم اینکه دود آن به قول خودش به چشم مقاومت ومردم ایران رفت موضع بگیرد و این اقدام تجاوزکارانه رامحکوم کند برعکس سعی کرد که درنشست های داخلی نیروهارا چنین توجیه کند که حمله نظامی عراق به کویت ناشی از فشارهای دولت های مرتجع عرب وبخصوص عربستان وکویت وباحمایت امریکا بوده است.
سوال از خانم مریم رجوی
ایا این فاجعه نیست که در مناسبات درونی خود، همین مردان و زنان را هر روز مورد بدترین شکنجه های روحی و روانی قرار می دادید و جهنمی بزرگ را در مناسبات کوچک خود ایجاد کرده بودید بطوریکه تعدادی برای رهایی از این فرقه جهنمی خود را ناچارا از بین بردند. البته فاجعه می تواند بوجود بیاید وانهم چیزی نیست به جز اعتصاب غذای اجباری و به اتش کشاندن افرادی در اشرف و یا در قلعه مریم رجوی در پاریس انهم به خواست بی مهر تابان این باند مافیایی و یا شیر در سوراخ خفته این فرقه.
مجاهدین و یک هشدار مشکل ساز
اینکه مجاهدین نیز سناریوهای از پیش نوشته زیادی دارند که می توانند به نوعی بر روی واقعیت های جاری در اوور سرپوش بگذارند کما اینکه در اشرف چنین کردند و متاسفانه کلاهی بزرگ سر تعدادی از مهمانان اروپائی آنان رفت. مجاهدین وقتی با یک سئوال مشکل ساز روبرو می شوند، همیشه به یکی از تاکتیک های همیشگی شان متوسل می شوند. یا غرض ورزی را علت می دانند، و می گویند که سئوال از آنها بازی رژیم ایران است…
غرب در قبال سازمان مجاهدین خلق
چالش امروز غرب با سازمان مجاهدین و یا هر نام دیگری که بر آن بگذاریم، در نوعیت خود یک مسئله استراتژیک بر سر انتخاب دو راه حل میان واقع گرایی و منفعت طلبی است. دو ونیم دهه است که سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان مسلح، ایدئولوژیک، فرقه ای و درست تر بگوییم بنیادگرا به یک معضل چند جانبه برای غرب تبدیل شده است.
دست و پا زدن آخر راه و دریوزگی به درگاه
… اینهمه ذلت و خواری و دریوزگی در برابر کسانی که سالها قبل خود آقای رجوی آنها را”ارباب بی مروت دنیا” می نامید، حکایت از اوضاع بحرانی این فرقه در شرایطی است که خود به خوبی می دانند فرصت زیادی برای ماندن ندارند و اگر اشرف تعطیل شود و پای این اسیران به دنیای آزاد برسد، نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان…
اشرفی ها و اوری ها
با شروع جنگ آمریکا و سقوط صدام و خلع سلاح بازهم اشرف از اهمیت افتاده بود اما اینبارترس از نارضایتی و از هم پاشیدن نیروها در اشرف که سرمنشاء سستی و از هم پاشیدگی اوری ها هم میشد باعث شد که بصورت کاذبی وانمود کنند که اشرف مهم تر از اورسوراواز و بلکه مهم تر از همه جهان است.البته این حرف با عمل تفاوت داشت زیرا دیگر برخلاف گذشته نه تنها کسی از اور به اشرف که ظاهرا مهم تر بود نمیامد بلکه هرکس هم دستشان میرسید خارج میکردند به سمت اور
چهارشنبه سوری و باز مجاهدین
مردم ایران با ماهیت ضد دمکراتیک و وابسته شما کاملا آشنایی دارند وبا این نوع مرده خوری ها ی فرصت طلبانه بهیچ روی نمیتوانید برای خود نمدی درست کنید شما هرگز به نیروی مردمی اعتقادی نداشته اید وبرای همین یک روز بند خود را به صدام ویک روز دیگر به بوش جنگ طلب وصل کرده اید حال که دستگاه ارتش تان شکست خورده است میخواهید از مبارزات مردم ایران میخواهید بهره برداری کنید. جواب شما بارها داده شده است اهداف آزادی خواهانه مردم ایران با اهداف یک سکت مافیایی هیچ مقاربتی ندارد.
گرگها رام شدنی نیستند
گرگ و روباه، هم رام می شوند و هم رام می کنند، همین گرگی که برای ارباب و مربی خود به شکار می رفت تا تکه استخوانی را نصیب خود نماید، قلعه ای ساخت تا گرگهایی را تحت امر خویش رام نموده و از آنها بهره ببرد. جناب آقای کریمی مشکل شما آن است که در قلعه گرگها به عنوان معترض و حتی یک منتقد ساده هم وارد نشده اید تا متوجه گردید که گرگها بدون دریافت همان تکه استخوان هم رام می شوند!
نامه ای به گردانندگان صدای آمریکا
ایشان در این برنامه سعی در تبلیغ و ترویج به نفع فرقه تروریستی رجوی را داشتند و ایشان مانند سایر رهبران و گردانندگان این فرقه اساسا هیچ تمایلی به دیدار خانوادها از عزیزان خود در اشرف ندارد.من که حدود 20 سال در این فرقه در اشرف زندگی کرده ام می توانم به جرات بگویم که رهبران این فرقه و شورای رهبری نه تنها از دیدار خانوادها با عزیزان خود منزجر بودند بلکه موانع و مشکلات نیز ایجاد میکردند. هر زمان که خانوادها جهت ملاقات با فرزندانشان به اشرف می امدند مسئولین با نفراتی که خانوادهایشان خواستار دیدار با انها بودند نشست می گذاشتند و انها را به اصطلاح توجیه می کردند.
مجاهدین در فیلم”اخراجی های دو” نقش آفرینی کردند
خواهر و برادر مجاهد، هواپیمایی را در مسیر تهران – مشهد سرقت می کنند تا برای رژیم صدام هدیه ببرند، آنها اختلافات خود را نیز در جمع مسافران بروز داده و در نتیجه تماشاچی متوجه ماهیت آنان می شود.خواهر مجاهدی نیز در فرودگاه بغداد انتظار ورود هواپیما ربا را می کشد تا این موفقیت را به خلق قهرمان حزب بعث تبریک گفته و این کادوی ناقابل را به صاحبخانه (نام مستعار صدام در مناسبات مجاهدین) به عنوان بخشی از اجاره ماهیانه پادگان اشرف بپردازد.
عوامفریبی مجاهدین به شیوۀ فرار به جلو
، لازم است از دبیرخانۀ محترم شورا سوآل کنم شما که اینهمه به حقوق بشر اهمیت می دهید و مسئلۀ خانواده برایتان مهم است به چه علت مسئول شورا به مدت 20 سال ما را از خانواده دور نگهداشته بود و اجازه نمی داد حتی یک تماس تلفنی و یا یک نامه نگاری با آنها داشته باشیم و رسماً آنرا به اسم”نخ وصل” مورد سرکوب قرار می داد؟

