بازجویی نرم مادرانه خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی
دیوار مجاهدین فرو ریخت
همه جداشدگان از سازمان و اکثر فعالین سیاسی به خوبی میدانند که از سالیان پیش دیوار و مانع بزرگی به بزرگی کشور عراق برای جلوگیری از جداشدن اعضایش درست کرده بود، این دیوار چه به لحاظ مادی و چه به لحاظ ذهنی مانع خروج اعضا میشد ؛ رجوی و سرکردگان فرقه قسم خورده بودند که نگذارند پای حتی یک نفر هم به اروپا برسد، ولی بعد از سقوط پرخوانده شان صدام و آمدن آمریکایی ها به برده گاه اشرف این دیواری که فرقه درست کرده بود ترک برداشت
مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت ششم
بحثی در سازمان هست که مسئولی که از بابت تحت مسئول اش غافل بشود و نفهمد که تحت مسئول اش بریده یا مسئله دارد و آن فرد فرار کند آن مسئول خلع رده می شود. یعنی بدترین و بیشترین توبیخ ها و برخوردها و دعواها و جنجال ها سر مسئولی است که نفهمد تحت مسئول اش مشکل دارد حتی رجوی در یکی از پیام های اش خطاب به شورای رهبری گفته بود، حتی اگر شماها روزی دو بریده داشته باشید این خیلی ارجح بر این است که در سال یک فراری داشته باشید.
چه کسی خائن است مجاهدین یا جداشدگان
حال برگردیدم به واژه خائن و خیانت آیا اطلاعات وطن فروشی در اختیار ما جداشدگان بود یا در اختیا شما. طبق اسناد موجود اطلاعات منافع ملی که سرمایه مردم یا همان خلق قهرمان بود را در اختیار صدام حسین قرار می دادید که مورد بمباران قرار گیرد آیا اموال خلق بود یا اموال سران رژیم ایران. اسناد آن موجود است آیا وقتی اخبار تجمع سربازان ایرانی را به دشمن می دادید برای بمبارانهای شیمیایی برای گرفتن تلفات بیشتر از فرزندان ایران زمین آیا آن سربازان کجایی بودند. مگر فرزندان آن خلق قهرمان نبودند همان خلقی که سنگشان را به سینه می زدید. اسناد آن موجود است.
گفتگو با آقای صباح شکربیگی – قسمت دوم
برای اینکه همه نفرات را زیر سلطه و چتر رهبری (رجوی)در بیاوردند شخصیت و فردیت آنها را خرد میکردند. هیچ چیزی با رضایت و اختیار نفرات صورت نمی گرفت طلاق و از هم پاشیدن کانون خانواده اجباری بود. نماز اجباری بود. به بیکاری کشاندن نفرات اجباری بود. نشست های تشکیلاتی چند ساعته و بی محتوا جهت شستشوی مغزی نفرات کاملا اجباریی بود و همه نفرات باید کورکورانه و بدون هیچ اعتراضی اوامری آنها را اجرا می کردند.
محکوم کردن اعمال ضد بشری مجاهدین
روز 29 ماه نوامبر اعضای جداشده از سازمن مجاهدین خلق که به تازگی به فرانسه رسیده اند، از طرف انجمن ایران باستان آینده درخشان در جلسه ای که”جامعه دفاع از حقوق بشر” تشکیل داده بود شرکت کردند،آنان ضمن دیدار و گفتگو با خانم شیرین عبادی و دیگر اعضای جامعه دفاع از حقوق بشر و نیز گفتگو با سایر ایرانیان شرکت کننده در جلسه ضمن برشمردن جنایت ها و سبعیت های سازمان مجاهدین که خود شاهد آن بوده اند،اظهار داشتند که با مقوله دفاع از حقوق بشر باید بعنوان یک امر فراگیر و جامع برخورد شود، لازم به ذکر است که بیان تجارب شخصی و دیده های اعضای شرکت کننده در این جلسه به شدت مورد استقبال حاضرین و برگزار کنندگان قرار گرفت.
نامه آقای علی جهانی فرد به نخست وزیر عراق
هدف من از نوشتن این نامه درخواست تداوم کمک های دولت عراق برای اعضای منتقد و ناراضی سازمان مجاهدین خلق مستقر در عراق میباشد، اگر چه این کمک ها پراکنده و مقطعی می باشد. من نگران دوستان باقی مانده خود در پادگان مجاهدین در عراق می باشم. بسیاری از دوستان من خواستار جداشدن از مجاهدین می باشند ولی رهبری مجاهدین خلق برای خروج آنها موانع ذهنی و فیزیکی زیادی ایجاد کرده اند. این موضوع، بویژه بعد از تعطیل شدن کمپ تیف توسط نیروهای آمریکایی که با توطئه های مجاهدین خلق صورت گرفت، ابعاد بیشتری یافته است.
مصاحبه با هادی شبانی – قسمت سیزدهم
بعد از خلع سلاح کلیه نیروهای سازمان در قرارگاه اشرف محصور شدند رجوی که خود نیز از همان موقع متواری شده بود پیامی را برای همه نفرات در قرارگاه داده بود (البته مشخص بود که اصلا پیام از طرف او نبوده چون او متواری بود و مسئولین سازمان خواستند با این کار جلوی فشار نیروها را بگیرند) که اصلا نگران از دست دادن سلاح و مهمات نباشید و اگر لازم باشد از هر کجا که باشد برای شما تهیه خواهم کرد، از ابتدا هم مشخص بود که قصد رفتن به سمت آمریکا را دارد…
خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هفدهم
همه دغدغه من خروج از قرارگاه اشرف و بازگشت به ایران بود. دلم برای فرزند بیگناهم سعید خیلی تنگ شده بود. احساس گناه می کردم که چرا ده سال پیش به تور رابطین سازمان افتادیم و به عراق آمدیم تا چنین سرنوشت شومی پیدا کنم و وادارم کنند از پسر نازنینم سعید که هنوز شیر می خورد برای همیشه جدا شوم و دیگر او را نبینم.
مصاحبه با علیرضا نقاش زاده
مصاحبه کانون آوا با آقای علیرضا نقاش زاده، جدیدترین عضو ناراضی مجاهدین که در اروپا موفق به کسب پناهندگی سیاسی شده است.این گفتگو در جریان جلسه” از اشرف تا اوور” در سرژی ــ پونتواز درحوالی اصلی ترین مقر مجاهدین در اروپا به تاریخ 21 نوامبر 2008 با آقای نقاش زاده انجام گرفته است.
بازگشت محمد یوسفی به وطن
صدیقه یوسفی خواهر محمد، جدا شده از سازمان: 28 سال هیچ خبری از او نداشتیم تا این که حدود 1 ماه پیش با تماس تلفنی فهمیدیم که 40 روز است که آزاد شده است، بازگشتی که بر پایه احساس فطری صادق و محبت به وطن است برخلاف سال های زیادی که محمد دور از خانواده اش زندگی کرده است با این قطع ارتباط محمد، همه چیزش را از دست داده است.
گردهمایی از اشرف تا اوور در فرانسه
در ابتدای برنامه آقای جواد فیروزمند اعلام نمود که متاسفانه علیرغم دعوت رسمی از اعضا و مسئولین سازمان مجاهدین برای شرکت در این جلسه ازجانب این سازمان نه تنها پاسخی دریافت نشده بلکه با ارعاب و تهدید سعی در جلوگیری از برگزاری این جلسه نموده اند. وی همچنین ابراز امیدواری نمود که روزی مسئولین سازمان مجاهدین نقطه نظرات خود را در یک گفتگوی دمکراتیک با شرکت جدا شدگان و منتقدین خود بیان نمایند.
تلاش برای نجات از حصار فکری و جسمی مجاهدین
در جریان جلسه ای که در شهر سرژی برگزار شد، آقای علیرضا نقاش زاده عضو جدا شده از مجاهدین که جدیدا به یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شده، توسط مسئول انجمن آوا، آقای مهندس علی اکبر راستگو به حاضرین معرفی شد. آقای علیرضا نقاش زاده در این جلسه تاکید کرد که در چند سال گذشته، مجاهدین اجازه دیدار یا تماس تلفنی با مادرش را که در پادگان اشرف محصور است به او و خانواده اش نداده اند.

