چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
  • خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت ششم 10 دی 1404

    فرماندهان دیروز زندانبانان و شکنجه‌گران امروز
    خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت ششم

    تشکیلات رجوی بسیاری از ما را به بند کشید. من هم در میان آن بازداشت‌شدگان بودم. فرماندهان دیروز، همان زندانبانان و شکنجه‌گران امروز بودند. همان‌طور که در قسمت‌های قبل نوشتم، با گذشت زمان، بسیاری از بچه‌ها یکی‌یکی و اغلب در دل شب ناپدید می‌شدند. آن‌قدر این روند ادامه پیدا کرد که بخش ورودی و پذیرش […]

یک تصویر و یک عالمه خاطره 09 دی 1404

کارزار بزرگ با رجوی وطن فروش یک تصویر و یک عالمه خاطره

تبریک به آقای ابراهیم خدابنده 20 مرداد 1387

تبریک به آقای ابراهیم خدابنده

ازدواج شما را تبریک می گویم و برایتان سالهایی از شادی و موفقیت آرزو دارم. خانواده و دوستانم در انجمن نجات همگی این شادکامی را به کامتان همیشه شیرین می خوانند.

بدون تیتراژ 19 مرداد 1387

بدون تیتراژ

چند هفته ای بود که از نشستهای طعمه می گذشت و آخرین بحث برادر مسعود هم خیلی صدا کرده بود و همه باید این بحث را روی خود می بردند یا به عبارتی گذشته تشکیلاتی خود را با شاخص این بحث مرور می کردند.قرار هم بر این بود که نفرات هرچه قدیمی تر و پرسابقه تر بیشتر این بحث را روی خودشان ببرند یعنی به خود بگیرند. موضوع بحث” پوفیوزی” بود، یعنی اینکه مجاهدین باید تک به تک خود را مورد بررسی قرار دهند که چقدر پوفیوز هستند.

مجاهدین، تصویری که آرام محو می شود 10 مرداد 1387

مجاهدین، تصویری که آرام محو می شود

پر واضح است خانم امیری خواهر دلسوز آقای علیرضا امیری که برادرش نه سال است تحت اسارت رهبران مجاهدین قرار دارد همانند سایر اعضای خانواده های عضو انجمن نجات که عزیزان و بستگان دلبندشان سالهاست در اسارت تروریست های مجاهدین در بیابانی بد آب و هوا و در محیطی کاملا نامساعد و شرایطی سخت بسر می برند در تلاشی مدام و مستمر جهت رهایی او خواهد کوشید و ماهیت بیرحم و بی احساس رهبران مجاهدین را نزد ارگان های جهانی ذیربط و نهادهای حقوق بشری بین المللی آشکار خواهد نمود.

مصاحبه با هادی شبانی – قسمت ششم 07 مرداد 1387

مصاحبه با هادی شبانی – قسمت ششم

شیوه کار ما این بود که ما دنبال نیرو نمی رفتیم ولی افراد تازه وارد به محض ورود و تماس با سرپل سازمان در ترکیه به ما اطلاع داده و سریعا به سراغ او می رفتیم و در اولین فرصت از او گزارش پروسه فعالیت و…. تهیه می کردیم و بعدا یکی دو بار با او ملاقات می کردیم تا بتوانیم گزارش و نظر نهایی را به مسئولین سازمان بدهیم و به دنبال این گزارش منتظر جواب آنها بودیم تا نتیجه برخورد نهایی و جذب و… را با فرد تازه وارد انجام دهیم که معمولا جواب مثبت بود.

تشریح عملیات فروغ جاویدان به روایت عضو گروه مجاهدین 06 مرداد 1387

تشریح عملیات فروغ جاویدان به روایت عضو گروه مجاهدین

پس از اعلام پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، مجاهدین طی هماهنگی با رژیم صدام، اقدام به حمله‌ای کور علیه ایران کردند به این ترتیب که قرار شد تا ارتش عراق با هجوم سنگین به مناطق جنوبی ایران، نیروهای ایران را به خود مشغول کند تا نیروهای مجاهدین بتوانند به‌راحتی وارد ایران شده و تا تهران پیشروی کنند اما…

کمپ جدیدی برای کمک به نجات یافتگان 24 تیر 1387

کمپ جدیدی برای کمک به نجات یافتگان

محل این کمپ هنوز بصورت رسمی از طرف ارتش آمریکا یا حکومت خود مختار اعلام نگردیده است.لازم به ذکر است که علاوه بر صدها جدا شده از سازمان که بعد از تعطیل شدن کمپ تیپف در کنار بازداشتگاه اشرف در نقاط مختلف سرگردان شدند، تعدادی قریب به سیصد نفر نیز در خود بازداشتگاه اشرف به سر می برند که با وجود تمامی فشارهای موجود عملا از دستورات رهبران فرقه سرباز زده و در محلی بنام”خروجی” جدای از دیگران زندگی می کنند.

مرز سرخ انقلابی یا آفتاب پرست 20 تیر 1387

مرز سرخ انقلابی یا آفتاب پرست

یاد سال 1377 افتادم که در قرارگاه اشرف به طور پنهانی بازی ایران و استرالیا را دنبال میکردیم. با هر زور ضربی که بود یک رادیو گیر آوردیم و چند نفری در حال گوش دادن گزارش بازی بودیم. ناگهان درب باز شد و برادر مسئول وارد شد و بدون هیچ مقدمه ای گفت: خجالت نمی کشید، وقاحت کارهای شما همه مرزهای انقلابی رو از بین برده. چطور جرات می کنید با وجود این همه خون، چند تا برادر مجاهد بشینید و گزارش وزارت اطلاعات رو گوش کنید؟

مصاحبه با هادی شبانی – قسمت پنجم 20 تیر 1387

مصاحبه با هادی شبانی – قسمت پنجم

اسماعیل مرتضائی از تک تک نفرات سئوال کرد که آیا از ته دل خوشحالید که به عملیات نرفتید یا ناراحت؟ همه نفرات می بایست گزارش جواب این سئوال را با فاکتهائی از خود می نوشتیم که طبق روال تشکیلاتی مجاهدین می بایست قسمتهای منفی قضیه در ذهن را برای جمع بندی مسئولین بزرگ نمائی می کردیم کار به همین یک گزارش نویسی تمام نشد. تازه اول داستان بود..

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت سیزدهم 16 تیر 1387

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت سیزدهم

فهیمه با لحن کاملا جدی با من حرف زد و گفت: ببین مرضیه، حواست باشه. مادرت آمده ملاقات تو. ولی از سوی وزارت اطلاعات به اینجا آمده است و سپس به رژیم ایران بد و بیراه گفت. او از من خواست در نزد مادرم از رژیم بدگویی کنم و به دروغ اظهار کنم در اشرف راحت هستم و با میل خودم آنجا مانده ام و مادرم را به خاطر اینکه با هدایت انجمن نجات به قرارگاه اشرف آمده است مورد سرزنش و شماتت قرار دهم.

خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت هشتم 12 تیر 1387

خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت هشتم

امروز هوا خیلی سرده شده و همه جا را مه گرفته است. صبح هم گفته شد که سه نفر فرار کرده اند، دو نفر از بلوک یک و یک نفر هم از بلوک 6 که کریم فنج و عادل رئیس جمهور اسم آنها است. عادل جزو کسانی است که معتقد است آذربایجان باید کشور شودو بچه ها او را رئیس جمهور آذربایجان صدا میکنند (الان که این خاطرات را مرور میکنم خبر دار شدم که عادل به تمام ترکها و حتی آتاتورک هم فحش میدهد و دلیلش هم این است که چند ماه پیش قاچاقی رفته بود ترکیه و توسط پلیس دستگیر شده و به زندان افتاده و پس از کتک اساسی به عراق دیپورت شده).

مجاهدین با زور و اجبار اعضا را به کنترل خود درآورده است 11 تیر 1387

مجاهدین با زور و اجبار اعضا را به کنترل خود درآورده است

“ان سینگلتون” یک عضو انگلیسی سابق گروه تروریستی مجاهدین با بیان اینکه این گروه یک فرقه خطرناک است، گفت: سازمان مجاهدین خلق یک حزب سیاسی نیست بلکه یک فرقه مخرب است که با توسل به زور و اجبار، اعضاء خود را تحت کنترل درآورده است.

مصاحبه با هادی شبانی عضو قدیمی فرقه رجوی – قسمت چهارم 11 تیر 1387

مصاحبه با هادی شبانی عضو قدیمی فرقه رجوی – قسمت چهارم

جوی که سازمان قبل از آمدن رجوی به عراق در پایگاههای خود ایجاد کرد این بود که تلاش داشت تا وانمود کند که دیگر ماندن برادر (رجوی) در فرانسه به نفع سازمان و حتی شخص رجوی نیست و برای اینکه آمدن خودش را نزد بچه ها مشروع جلوه دهد، اعلام کرد که رژیم ایران در تبانی با دولت فرانسه در صدد تحویل دهی او به ایران است و همچنین برای بستن دهان گروهای چپ مخالف خود نیز انگ همکاری و جاسوسی آنان با سازمان امنیت فرانسه و ایران را می زد. و با تبلیغات زیاد خواست آمدن خودش را مشر.وع کند و اینکه جای دیگری نمی تواند برود و برای خیانت کار خودش را مشروع کرده و به صحنه دیگری از خیانت به ملت پا گذاشت.

blank
blank
blank