بخش خروجی، فرمهای تحقیر خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و پنجم
آن روزهای سیاه از چاله اردوگاه صدام تا چاه اسارتگاه رجوی
خاطره ای تلخ از دوران حضورم در تشکیلات رجوی چرا سکوت کردم؟!
رهبران مجاهدین، بی توجهی به خواسته ی منطقی خانواده ها
چرا شماها باید فدای آرزوهای بر باد رفته مسعود رجوی شوید. تا به فسیل در اشرف تبدیل نشده ای خوب فکر کن ما هم برای رهایی تو ازدست فرقه رجوی تمام تلاش خود بکار خواهیم گرفت و به تمام مراجع بین المللی مراجعه خواهیم کرد تا به امید خدا تو را از چنگال فرقه رجوی رها کنیم.
به سوی خانه ی خورشید
شعر امری انتزاعی نیست که برآیند مفاهیمی ست عینی و ملموس. شعر گره خوردگی عاطفه، تخیل و تجربه های عینی شاعر است. در حقیقت شاعر با نگاهی احساسی و ژرف به رویدادها، در جستجوی کشف حقیقت است. شعر واقعیتی ست که در ذهن شاعر جای می گیرد و با او حرف می زند، با او راه می رود و سرشار از رمز و راز است. شعر رمز و رازی ست که لایه های زیرین رویدادها را به مخاطب نشان می دهد و هزارتوی مناسبات انسانها را به درستی به تصویر می کشد. پس شعر وجود دارد و امری موهوم نیست. شعر با چنان نیرویی با زندگی و زمانه ی خود پیوند خورده است که با توانایی تمام پرده از خیانت ها و ستم ها پرده بر می دارد. از عشق حرف می زند و از محبت.
شرکت انجمن صلح نروژ در سمینار بزرگ صلح خاورمیانه – اسلو
حضور فعال هیئتی از طرف انجمن صلح در این سمینار و طرح وتوضیح مسئله بحران عراق و وضعیت اضطراری تعداد زیادی از اعضاء جدا شده از سازمان مجاهدین خلق در ملاقاتهای حضوری با پارمانتاریستها از اتحادیه اروپا و خبرنگاران در کمیته های جنبی این سمینار با استناد به مجموعه مدارک جو و فضای تازه ای به بحثهای جاری سمینار داده بود.
دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت سوم
امروز” سر جنت اسکی” پیرمرد رئیس آشپزخانه به چادر کناری ما آمد و نشست و با بچه ها گپ زدن، و وقتی بچه ها از شرایط اشرف برایش گفتند اصلا باور نمی کرد، بچه ها برایش تعریف کردند که برنامه غذایی آنجا چیست، بدون مقدمه گفت: پس چرا سربازان آمریکایی را دعوت می کنند انبوهی گوشت و مرغ و……می دهند؟ ما فکر می کردیم که نفرات اشرف هم همین غذا را می خورند. بعد هم گفت که در یک وعده غذایی به آنها قیمه، فسنجان، ماهی، بستنی و نوشابه و کیک و…
مصاحبه بنیاد خانواده سحر با خانم بتول سلطانی – قسمت دوم
در مقابل تمامی حرفهای آنها من یک حرف بیشتر نداشتم. اصرار داشتم که تنها میخواهم با حسین بدون واسطه صحبت کنم و رد بچه هایم را میخواهم. صراحتا به آنها گفتم که سر سوزنی به سازمان مجاهدین خلق اعتماد ندارم و پولش را هم نمیخواهم و پایم را هم به قرارگاه نخواهم گذاشت. گفتم که شما میگویید به حسین فرمان خواهید داد با من زندگی کند و فرزندانم را نزد من خواهید آورد ولی طی این چند روز و اینهمه تماس که گرفته اید حتی حاضر نشده اید یک بار حسین را پای خط بیاورید و یا امکان تماس من با دختر و پسرم را فراهم کنید.
جمع بندی دستاوردهای رجوی از عملیات فروغ جاویدان
شاهسوندی سپس با اشاره به دستگیری خود در این عملیات و انتقال به بیمارستان بقیه الله به نحوه بازجویی از خود در بیمارستان اشاره کرد و توضیح داد سوالاتی که از او شده است بیشتر حول ارتباط او با میتران، اسرائیل و آمریکا بوده است. وی تاکید کرد یاس و سرخورده گی افراد سازمان پس از شکست عملیات فروغ، به کلی روحیه آنها را تخریب کرده بود. به همین دلیل رجوی به دنبال راه کاری برای بازگرداندن آنها می نماید. شاهسوندی سپس به استناد شنیده های خود از قرارگاه اشرف پس از عملیات فروغ پرداخت
این بار قبل از مجاهدین به من فرصت دفاع بدهید
اگر قرار باشد در نقطه مقابل مجاهدین من و شمای نوعی هم دقیقا به همین شیوه متوسل و مقابله به مثل بکنیم بفرمائید تفاوت ما با مجاهدین در کجا ماده و عینی خواهد شد. همه حرف ما با مجاهدین سوای اختلافات ایدئولوژیک در روش های رفتاری است. اینکه مجاهدین بابت این تفکر یکسونگرانه و جزمی چه میزان قربانی گرفته اند شما حتما بهتر می دانید. بنابراین برای نقد یک منش و روش غلط الزاما باید با منش و روش متفاوتی و هر چند پرهزینه و دراز مدت تن داد. منش های دمکراتیک به همین دلایل ماندگار و نهادینه شده اند. آنچه حقیر روی آن تاکید داشتم دقیقا در راستای تطبیق دو گونه رفتار و منش یا به عبارتی مقایسه دو تئوری و عمل بود.
شکاف در شورا پس از مصاحبهی ۷ جداشده
بنا بر اخبار رسیده از عناصر نزدیک به شورای ملی مقاومت، کنفرانس خبری 7 نفر از اعضای جدا شده از گروه مجاهدین خلق که اخیراً موفق به عزیمت به فرانسه شدهاند، موجب مسألهداری برخی اعضای شورای ملی مقاومت و تعدادی از نزدیکان به این شورا خصوصاً عناصر چپ نزدیک به”مهدی سامع” و مشخصاً آنهایی که پیش از این خواهان جدایی سامع از مجاهدین بودند، گردیده است، بهگونهای که برخی از این افراد در تلاش برای ایجاد ارتباط با جداشدگان مزبور هستند.
انتقاد آقای جعفر بقال نژاد به” دعوت از مجاهدین برای مناظره و گفتگو”
بنابراین به اعتقاد ما اگر سازمان مجاهدین روزی حاضر به مناظره و گفتگو شد، باید از آن استقبال کرد. اما تا آن روز، همانطور که برای آقای بهار ایرانی نوشتیم، نباید و نمی توان به دلیل اینکه مجاهدین به مناظره تن نمی دهند، در قبال دیدگاه های فرقه گرایانه و خشونت طلبانه سکوت یا برخورد منفعلانه نمود.
پذیرش موجودیت دگراندیشان، اولین ضرورت نفی مبارزه مسلحانه است
بطور نمونه تا زمانیکه اسرائیل و فلسطین موجودیت یکدیگر را نفی می کنند هیچگونه گفتمانی که پایه و اساسی داشته باشد و بشود براساس آن از سازندگی و عدالت، صحبتی بمیان آورد وجود ندارد. هرچند که به نظر من نیروهای فناتیک مذهبی هردوطرف در آن منطقه نیز گاها گفتمانی را پذیرفته و سر میز مذاکره نشسته اند و در واقع از آقای رجوی که خود را سمبل آزادی و عدالت می داند و از انتقاد نزدیکترین یاران خویش نیز می هراسد، بمراتب جلوتر هستند.
نظر الف. مینو سپهر در مورد دیدگاه بهار ایرانی
بنده بعنوان یک کنکاشگر (نه عضوقبلی وغیرو) به آخرین نوشته و توصیه دوستانه شما! انتقاد نموده وآنرا درراستای نوعی تنفس دهان به دهان برای جلوگیری ازاین بیمار درحال مرگ به شمار میاورم. بخشی ازنوشته شما متاسفانه بیشتر اعضای جداشده سازمان نیز رویه ای کم وبیش مطابق خواست مجاهدین رادنبال می کنند.(تنها به قاضی رفتن وراضی یرگشتن) ومادراین میان کم ترشاهد اقدام ویا اقداماتی درجهت تامل وایجاد فضای گفتمان دوطرفه با مجاهدین هستیم.
دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت دوم
داستان از این قرار بود که در نشست یگان آنها وی اعلام کرده بود که قصد خارج شدن از تشکیلات را دارد و زن مسئول منتظر بوده که نفرات دیگر به او حمله کنند و او را سرکوب نمایند و در کمال تعجب وی کسی عکس العملی نشان نمی دهد. سپس زن مربوطه شروع به گریه کردن می کند و آه ناله که ما این همه سختی تحمل کردیم و….. و حالا شما می خواهید ما را تنها بگذارید و پشت خواهر مریم را خالی کنید و در میان این حرفها شروع میکند از سختی دوران که شبیه به درد زایمان است صحبت کردن و اینکه چطور خودش به سختی بچه اش را زایمان کرده و… و اینکه درد موقتی است و بعد از آن شیرینی دارد.

