دخترم می ترسید با من صحبت کند دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی
این تنها یک تصویر نیست عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر
در حاشیه جلسه اخیر انجمن نجات گیلان پیام تصویری جلیل اکبری به برادر اسیرش ولیرضا اکبری
پیام تسلیت به خانواده غلامپور
در منتهای تأسف و تأثر مطلع شدیم خانم سکینه ابراهیم نژاد، مادر دو اسیر در بند فرقه رجوی، به نام های حسن و منوچهر غلام پور، بعد از سالیان انتظار و دوری و بی خبری از فرزندان دلبندش، دار فانی را وداع گفت. بدین مناسبت به تمامی اعضای گرامی خانواده غلام پور و همچنین به اسیران فوق الذکر، تسلیت گفته و برایشان طول عمر آرزو مند هستیم.
پیام تسلیت به خانواده غلام پور
انا لله و انا الیه راجعون در منتهای تأسف و تأثر مطلع شدیم خانم سکینه ابراهیم نژاد، مادر دو اسیر در بند فرقه رجوی، به نام های حسن و منوچهر غلام پور، بعد از سالیان انتظار و دوری و بی خبری از فرزندان دلبندش، دار فانی را وداع گفت. بدین مناسبت به تمامی اعضای گرامی […]
آمدنت یعنی دوباره متولد شدن
سلام علی جان، منم زهرا، خواهر کوچک تو که حالا بزرگ شده، علی جان در این چندین و چند سال که تو از ما دور بودی یک لحظه از یادت غافل نبودیم لحظه به لحظه و در هرجا که بودیم و هستیم به یاد تو لحظه ها را سر می کردیم دلمان برای نگاه و صدایت خیلی دلتنگ است. غم نبود تو، انتظار دوری تو، خیلی سنگین است.
گفتگوی شبکه پارس با فرزند خانم الهه
خیلی طبیعی است هم خود من و هم مامان زمانی که می خواستیم به ایران برویم،دلهره داشتیم و تصمیم گرفتیم یک روز برویم. خوب صحبت شد که برویم حرفمان را بزنیم، یا می گویند می توانید بروید یا می گویند نمی توانید که خوشبختانه رفتیم و با خوشرویی تمام از ایشان استقبال شد و دلگرمی خیلی بالایی مادر گرفت و پاسپورت و شناسنامه و کارت ملی را آن جا درست کردند و شش ماه طول کشید
مجاهدین ، آماج حملات انتقادی
مجاهدین ، آماج حملات انتقادی آرمان شهری که فرقه رجوی در پی آن است بی نیاز از هر گونه صداقت و رفتار معقول و شفاف تبیین می شود. ، فریب و اغواگری شیوه ای متعارف و غالب بشمار می رود زیرا در مناسبات توتالیتاریستی حاکم بر تشکیلات رجوی همه افراد انسانی در راه ارضای امیال […]
برای صدایی که هرگز تسلیم نشد
در این مراسم که با حضور جمع کثیری از هموطنان از جمله جامعه هنری ایران و هنرمندان مردمی برگزار گردید، هیئت انجمن نجات ضمن اعلام تسلیت و همدردی با خانواده آن مرحومه همراه و همدل با سایر حضار بزرگوار برای شادی روح وی دست به دعا برداشت.
پیام تسلیت به آقای قربانعلی برادران
مطلع شد یم آقای قربانعلی برادران باز گشته از فرقه رجوی در غم از دست دادن پدر عزیزشان در سوگ نشسته است. انجمن نجات – دفتر استان مازندران ضمن عرض تسلیت و اعلام همدردی با خانواده محترم برادران ؛ از خداوند بخشنده برای آن مرحوم طلب عفو و مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبائی مسئلت داریم.
پیام تسلیت به خانواده زارعی
انجمن نجات – دفتر استان مازندران این مصیبت وارده را به خانواده بزرگ و داغدار زارعی و به خصوص به فرزندان اسیر دربند رجوی خانم انسیه زارعی و آقایان حسن زارعی و نوه اش علیرضا باقری تسلیت میگوییم و با آرزوی هرچه زودتر رها شدن از چنگال تشکیلات فرقه ای، خود را در غم آنان شریک میدانیم.
ببخشید آقای بهار ایرانی منظور آقای آرمیده را برایتان تشریح میکنیم
“هر پست و بی پرنسیپی غلط می کند: خود را معصوم خوانده و از افراد بخواهد بجای خداوند او را ستایش کنند.”هر پست و بی پرنسیپی غلط می کند: خودش را رهبر اپوزیسیون بنامد.”هر پست و بی پرنسیپی غلط می کند: خودش را رئیس جمهور بخواند.”هر پست و بی پرنسیپی غلط می کند: که دستور قتل فرزندان ما را صادر کرده ویا به طرق مختلف به کشتن داده است.
نامه خانواده اسماعیل ونکی
به : اسماعیل ونکی (اهل اراک) بسم الله الرحمان الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید حضور تو ای عزیزترین عزیزانمان، ای انکه به روح خسته ما جان می دهی. ای کسی که حضور تو در جمع ما، صفا و محبت می بخشد. ای نور چشمان حالت چطور است. ای امید ما چگونه در طی […]
پیام خانواده های قربانیان تشکیلات به رجوی
چند در صد در ایران از وجود 5 الی 10 آدرس سایتی که این افراد به بیان دردهایشان پرداخته اند اطلاع دارند تا با مراجعه به این سایت ها حرفهایشان را بشنوند و به عمق جنایت تو پی ببرند؟ تو از عدم امکانات این افراد سوء استفاده کرده و بهشان حمله میکنی. ولی بدان این افراد بدلیل شجاعت اشان که رودرروی تو ایستادند و توانسته اند از دست تو جلاد دژخیم جان سالم بدر برند قابل ستایش اند.
نامه یوسف ثابت به برادر اسیرش بهروز ثابت
به : بهروز ثابت از : برادرت یوسف خدمت یگانه برادر عزیزم سلام امیدوارم که حالت خوب باشه. داداش حدوداً دو هفته پیش از طرف انجمن نجات در رشت برای من زنگ زدند و آقای احمدی گفت شما در عراق هستی. داداش بخدا آنقدر خوشحال شدم که تو چشمام اشک حلقه زده بود و سر […]

