خودت را از حصار بسته رجوی نجات بده نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی
دخترم می ترسید با من صحبت کند دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی
این تنها یک تصویر نیست عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر
ملاقات با خانواده خورسندی آستانه در دفتر انجمن نجات گیلان
خانم سهیلا خورسندی وکیل دادگستری و مشاورحقوقی قوه قضائیه ازخواهران مجید و جلال ازاعضای فعال انجمن نجات مصرانه پیگیر وضعیت اسرای دربند اشرف و لیبرتی ازجمله برادرانش هستند و درملاقات اخیر با مسول انجمن نجات مصرانه خواستار اعزام به عراق وکمپ موقت لیبرتی شدند و داوطلبانه خواستار شدند که بتوانند وکالت نه تنها برادرانش بلکه تمام اعضای ناراضی حاضر درکمپ موقت لیبرتی را بعهده بگیرند
نامه ای به برادرم (تحت اسارت مجاهدین خلق)
آه برادر جان تو در آن روزها کجا بودی و من چگونه میتوانم درد و غمهای مادرم را برایت باز گویم، افسوس که قلب نازنین مادرم دیگر تحمل دوری از تورا نداشت و ۱۶ ماه پیش برای همیشه از حرکت ایستاد و هنگام مردن قاب عکس تو در دستانش باقی مانده بود، تا آخرین لحظات عمرش منتظر دیدار تو بود و نمیدانم تو در آن روز به یاد ما بودی یا نه؟
درخواست کمک خانواده جمالی از صلیب سرخ
در کمال تاسف رهبران مجاهدین کمترین اهمیتی به احساسات و عواطف خانوادگی نمی دهند. آقای مختارعلی جمالی بر این باورند رهبران مجاهدین می بایست به خواسته مشروع اعضای خانواده به خصوص پدر پیر و بیمارش که سالهاست در انتظار در آغوش کشیدن فرزندش لحظه شماری می کند، اهمیت داده و امکان ملاقات آنها با برادرش را در کمپ لیبرتی تحت نظارت مسولین سازمان ملل متحد (یونامی) فراهم نمایند.
ملاقات خانواده بردیا امیرمستوفیان با مسول انجمن نجات گیلان
روز شنبه مورخه 29 مهر 1391 آقایان محمدحسین و محمدمهدی امیرمستوفیان از برادران بردیا امیرمستوفیان جهت ملاقات با مسول انجمن نجات به دفترانجمن نجات گیلان مراجعه کردند ومصرانه خواستارآن شدند که درتحویلگیری جنازه برادرشان وتدفین آن درقبرستان دارالسلام نجف اشرف چنانچه کمک و مساعدتی از جانب انجمن نجات بربیاید فروگذارنشود.
حمله مجاهدین به خانوادههای متحصن در مقابل پادگان اشرف
اعضای مجاهدین که به بهانه فروش لوازم پادگان اشرف در این مکان باقی ماندهاند، به سوی خانوادههای اسیران این گروه با سنگ و تیر و کمان حمله کردند. ابتدا اعضای مجاهدین تا فاصله حدود 50 متری از خانوادههای تحصن کننده جلو آمدند و به فحاشی و هتاکی با زشتترین الفاظ پرداختند.
خانواده های گروگانهای فرقه رجوی امیدوارتر از همیشه
آثار و تبعات خارج شدن نام سازمان مجاهدین خلق از لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا که فرقه رجوی طی سال های اخیر به شدت به دنبال آن بود…اما تا جایی که به خانواده های دردمند و رنج کشیده اعضای سازمان مجاهدین خلق که خواسته ای به غیر از دیدار با عزیزان خود و حصول اطمینان از سلامت فیزیکی و روانی آنان ندارند بر می گردد این موضوع می تواند امیدوار کننده باشد. شاید به این شکل سازمان مجاهدین خلق ملزم به پذیرش ملاحظاتی گردد که این میان خانواده ها نیز به حق مشروع خود برسند.
مصاحبه با آقای حسن حمادی برادر مرحوم محمد حمادی – قسمت سوم
هرکس چند روزی را دراین فرقه سپری کرده باشد متوجه می شود که رجوی چه موجود شیاد و پلیدی است و چگونه اسیران را طی سالیان مغزشویی کرده. بنابراین با توجه به شناختی که از ماهیت ضد انسانی و جنایتکارانه رجوی ها در مدتی که در کمپ اشرف حضور داشتم پیدا کردم و متاسفانه نگذاشتند در لحظات آخر برادرم را ببینم…
تروریست ها دست در دست هم
خانواده های استان گلستان که فرزندان شان در اسارت سران گروه تروریستی مجاهدین می باشند، حمایت تروریست از تروریست را شدیدا محکوم کرده و به نمایندگان جاه طلب و هرزه کنگره امریکا اعلام می کنند که مردم ایران در طول 33 سال در تحریم های شدیدتری از طرف کشورهای حامی تروریست و به خصوص امریکا بوده اند و نیرنگ های بسیاری از تروریست جهانی و نیز رجوی تروریست دیده
قرارگاه اشرف و آمدن خانواده ها
رجوی اعلام کرد این یک جنگ است و باید افراد به خانواده های خود به مثابه دشمن نگاه کنند. و دیگر اجازه نداد افراد با خانواده های شان ملاقات کنند. نمی دانست که این رودی که در جریان است،دژ مستحکم رجوی را به خاک سیاه می کشاند و روی سرش خراب می کند. چرا که بعد از این مراجعات تعدادی از آن جا فرار کردند و مناسبات آن جا را به هم ریختند. و حضور خانواده ها به واقع طناب داری شد برای تشکیلات رجوی و قلعه نفوذناپذیرش.
تسلیت به مناسبت درگذشت مادر آقای کاظم پورخفاجیان
ا تاثر و تالم فراوان مطلع شدیم که مادر آقای کاظم پورخفاجیان از اعضای انجمن نجات استان خوزستان امروز دار فانی را وداع گفت.به همین مناسبت ازطرف اعضای انجمن نجات و خانواده های اسیران رجوی این ضایعه غم انگیزرا به آقای کاظم پورخفاجیان تسلیت گفته
آه مادران، رجوی و سرانش را گرفت!
نزدیک به دوسال ما پشت درب اشرف حنجره خودمان را پاره کردیم که شاید رجوی و سرانش دل شان به رحم آید و یک ملاقات چند دقیقه ای بین ما و فرزندان مان که سال هاست آن ها را ندیده ایم صورت گیرد. ولی متاسفانه مثل این که دل آن ها از سنگ تراشیده شده است.طی این دو سال انواع برچسب ها را به ما زدند. به ما گفتند که شما خیابانی هستید، ساندیس خور هستید، مزدور هستید و گدا گرسنه و مهم تر از آن به ما گفتند که شما هیچ فرزندی در پادگان اشرف ندارید.
خانواده ها اشرف را از جا جنباندند
بسیاری از جداشدگان 2 ساله اخیر که موفق به فرار از چنبره فرقه رجوی شده اند، متفق القول می گویند حضور خانواده ها تنها دلگرمی و تنها انگیزه برای فرار از اشرف بود.بله بیش از 3 سال از تحصن خانواده ها در جلوی پادگان اشرف می گذرد. و اکنون به همت حضور سبز آنها شاهد این هستیم که قلعه مرگ اشرف تاب نیاورد و ازهم گسیخت.

