دوشنبه, ۸ دی , ۱۴۰۴
  • چرا سکوت کردم؟! 08 دی 1404

    خاطره ای تلخ از دوران حضورم در تشکیلات رجوی
    چرا سکوت کردم؟!

    همانطور که قبلا گفتم من کسی بودم که به عشق رفتن به اروپا سر از کمپ اشرف و مناسبات مجاهدین در آوردم که بعد از حضورم در تشکیلات وقتی متوجه شدم فریب خوردم درخواست جدایی و بازگشت به کشور مبدا کردم. اما مسئولین تشکیلات به روش های مختلف تهدیدم کردند که نباید درخواستم را برای […]

پیامی برای هم استانی خوبم محسن شجاعی 08 دی 1404

از طرف غلامعلی میرزایی پیامی برای هم استانی خوبم محسن شجاعی

تعهدی از جنس نجات 06 دی 1404

در کنار خانواده های دردمند ایستاده ایم تعهدی از جنس نجات

گذری بر بام سبز و استخر لاهیجان 06 دی 1404
به یاد دوستان اسیر لاهیجانی

گذری بر بام سبز و استخر لاهیجان

در گذر از هفته کاری فشرده زندگی شخصی و کار و مسئولیت در انجمن نجات گیلان در ارتباط با خانواده های دردمند و چشم براه، پنجشنبه های تعطیل هم فرصتی است تا برای تفریح و تفرج و کسب آرامش به گشت و گذار برویم. این هفته با اشتیاق فراوان بام سبز لاهیجان (شیطان کوه سابق) […]

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم 03 دی 1404
درگیری با حشمت و رشید؛ آغاز اسارت من

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم

رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش درباره تعدادی از عملیات های ایذایی و تروریستی سازمان در خاک عراق و در خاک ایران مواردی را بیان کرد از جمله انفجار اتوبوس پیشمرگه ها در منطقه کفری عراق، عملیات بزرگ در خاک ایران و همچنین سه دانش آموزی که برای انجام عملیات به داخل ایران فرستاده شدند. […]

گفتگوی حمید دهدار با طالب فرحان از اعضای جدا شده از مجاهدین 03 دی 1404
در حاشیه اجلاس سالانه اعضای بازگشتی خوزستان

گفتگوی حمید دهدار با طالب فرحان از اعضای جدا شده از مجاهدین

حمید دهدار: در حاشیه اجلاس سالانه اعضای جدا شده بازگشتی که در شهر آبادان برگزار شد، فرصتی دست داد تا با آقای طالب فرحان که سالهایی از عمر خود را در تشکیلات مجاهدین خلق گذارنده گفتگویی کوتاه داشته باشیم. با سلام خدمت شما ابتدا خودتان را معرفی کنید. اول بگوئید که امروز اجلاس سالانه اعضای […]

رجوی از افشاگری اعضای نجات یافته واهمه دارد 02 دی 1404
زندگی کنونی ما شما را می آزارد

رجوی از افشاگری اعضای نجات یافته واهمه دارد

من با خواندن مطالبی از سایت تشکیلات مافیایی رجوی در مورد نفرات بازگشته استان مازندران اصلا تعجب نکردم چون همیشه کار سازمان مجاهدین این گونه بوده است. من خودم قبلا عضو این گروه پلید بودم و با فریبکاری من را از اردوگاه اسرای جنگی به کمپ اشرف بردند. یکی از مسئولین زن به نام رقیه […]

قصه تلخ و عبرت آمیز ما 02 دی 1404
دیدارم با دانش آموزان

قصه تلخ و عبرت آمیز ما

روز چهارشنبه دوازدهم آذرماه بعد از هفته ها هوای آلوده و غبار آلود شهر من اهواز که نفس را در سینه ها حبس و شرایط زندگی را مختل ساخته بود، فرصتی بدست داد تا به اتفاق همکارم به یکی از دبیرستان های شهر اهواز رفته و با دانش آموزان از نزدیک گپ و گفتگوی صمیمی […]

پیام یلدایی علی پوراحمد به اسیران رجوی در کمپ مانز آلبانی 02 دی 1404
در میانه جشن به یادتان افتادم

پیام یلدایی علی پوراحمد به اسیران رجوی در کمپ مانز آلبانی

سلام بچه ها. سلام دوستان. آرزومندم بهترینها برای شما در تقدیر باشد و به زودی رقم بخورد. شب چله یا همان شب یلدا بلند ترین شب سال است که می‌توان با اندک تامل و بازنگری، تحول و انقلابی شگرف برای پرواز پدید آورد. راستی شب یلدای امسال برای من مقارن شده بود با روز بازگشتم […]

جشن یلدا در کنار خانواده 01 دی 1404
سالها در تشکیلات رجوی یلدا نداشتیم

جشن یلدا در کنار خانواده

مراسم شب یلدا یکی از کهن ترین و زیباترین آیین های ایرانی است که از گذشته های بسیار دور تا کنون در میان مردم ایران زنده مانده است. در شب یلدا خانواده ها در خانه بزرگ ترها جمع می شوند و لحظاتی صمیمی و خاطره انگیز را کنار یکدیگر می گذرانند. در تشکیلات رجوی عکس […]

برقراری هرگونه رابطه عاطفی ممنوع، حتی با کودکان! 01 دی 1404
به بهانه یلدا

برقراری هرگونه رابطه عاطفی ممنوع، حتی با کودکان!

شب یلدا یا شب چله یکی از کهن ترین جشن های ما ایرانیان است که از گذشته تاکنون برگزار می‌شود. در سنت ما ایرانیان طولانی ‌ترین و تاریک ترین شب سال را ناخوشایند می‌دانستند و روش‌هایی که امروزه هم در این شب انجام می‌شود، در اصل برای دورشدن ازاین ناخوشایندی بوده است. در آن موقع […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و چهارم 30 آذر 1404
من دیگر یکی از آنها نبودم

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و چهارم

پس از پایان مهمانی‌های پر زرق‌وبرق و طومارهای امضاشده، دیگر نه رهبر قبیله‌ای باقی مانده بود که دعوت شود و نه بشقابی که برای مهمانی بعدی نگه داشته باشند. حالا، مجاهدین باید به فکر درآمدی پایدارتر می‌افتادند و در فقدان حمایت‌های مالی صدام، نگاه‌ها به سوی نیروی کارِ درون قرارگاه چرخید: ما. کوره‌ی چوب، بوی […]

به بهانه سالگرد بازگشت به کشور 30 آذر 1404
یادداشت از علی پوراحمد

به بهانه سالگرد بازگشت به کشور

پاییز ۱۳۸۴ بعد از ۲۱ سال دوری از وطن و خانواده به اتفاق ۱۴تن دیگر از رها یافتگان از تشکیلات سیاه رجوی با یک هواپیمای سفید رنگUN به جانب موطن خود به پرواز در آمدیم و بنا به پیشنهاد خودمان با دور گرفتن چندین باره بر فراز برج آزادی با شور و شوق و هیجانی […]

این کلمه فقط یک تعهد نبود 29 آذر 1404
حاضر حاضر حاضر

این کلمه فقط یک تعهد نبود

مدتی پیش برای انجام کاری از من سوال کردند که محمود حاضری کمک کنی تا کار را انجام دهیم نا خود آگاه گفتم حاضر حاضر حاضر! یادی کردم از نشستهای درون تشکیلات که مطمئن هستم هنوز هم با غلظت بیشتر ادامه دارد. در آخر هر نشستی هم باید تعهد میدادیم و هم کلمه حاضر را […]

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهارم 29 آذر 1404
داستان مأموریت‌های از دست رفته و انسان‌های فریب‌خورده

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهارم

رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش از تصمیمی که با دوستانش می گیرد، می گوید: تصمیم گرفتیم نقش بازی کنیم. نقشه‌مان این بود که هر کس در اولین مأموریتی که اعزام می‌شود، دیگر برنگردد و از آن‌جا فرار کند؛ به کردستان یا هر جای دیگر. با گذر زمان همین‌طور شد. دوستان یکی‌یکی رفتند و دیگر […]

blank
blank
blank