کارزار بزرگ با رجوی وطن فروش یک تصویر و یک عالمه خاطره
بخش خروجی، فرمهای تحقیر خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و پنجم
آن روزهای سیاه از چاله اردوگاه صدام تا چاه اسارتگاه رجوی
نامه ای به علی کاکی عضو سابق شورای مرکزی مجاهدین
تو در طی این سالیان ودر اوج خفقانی که رجوی در سازمان ایجاد کرده بود با ترانه وآهنگ هایت شور وشادی وبذر امید می پاشیدی و همه را به سفری که در پیش است نوید می دادی و بی دلیل نبود که رجوی علیرغم تمامی اظهار وعلاقه های ظاهریش از توکینه بدل گرفت و به مدت یکسال به زعم خودش خواست صدای گرم وزیبایت را خفه کند تا شورونشاط وشادی نباشد وسفری را که درراه بود را به تاخیر بیندازد.
خواستار حمایت دولت عراق از افراد جداشده هستیم
از طریق اخبار رسانه ها در جریان جدایی و پناهنده شدن 4 نفر از اعضای سابق سازمان مجاهدین به دولت متبوع شما قرار گرفتیم.ضمن تشکر از این اقدام انسان دوستانه دولت عراق وشخص جنابعالی مایلیم نظرتان را به این نکته جلب کنیم که بعنوان نخستین قربانیان سیاست های خشونت آمیز وضد دمکراتیک این سازمان مصرانه از شما خواهان حمایت همه جانبه از این افراد بخصوص در زمینه حفظ جان وحقوق دمکراتیک آنها واز جمله انتخاب آزادانه مسیر آینده شان هستیم.
مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت سیزدهم
رجوی عادت دارد هرازگاهی برای اینکه افراد سازمان به چیزی جز آنچه او از انها می خواهد، فکر نکنند، یک بند به انقلاب اضافه نماید و یا به اصطلاح یک فیل تازه هوا کند. و این بار این فیل تازه این بود که مردها باید انقلاب کنند و هژمونی خودشان را به زنها بدهند. یعنی در ادامه مرحله اول که زنهای شان و موضوع زن را طلاق دادند، حالا باید هژمونی خودشان را هم بدهند به این معنی که از این پس دیگر هژمونی هم ندارند. یعنی از این مقطع صفت رهبری را از مردها می گیریم و به زنها می دهیم.
مصاحبه با آقای محمد رزاقی
اخبار در قرارگاه اشرف صرفا از کانال سازمان می آید. حتی ماهواره خود سازمان را هم نمیگذارند نگاه کنیم و دستچینی از آن به صورت نوار موقع ناهار و شام گذاشته میشود. هیچگونه ارتباطی با دنیای بیرون به هیچ وجه وجود ندارد. در قرارگاه همه احساس میکنند که راهی به بیرون و امیدی به آینده وجود ندارد. حتی تصور نفس کشیدن در خارج از قرارگاه و در دنیای آزاد محال به نظر میرسد. سعی میکردم که آرزویی نداشته باشم چون مطمئن بودم که هرگز به آن نخواهم رسید.
مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت دوازدهم
در ادامه خود آقای رجوی رابطه هایی صورت داده بود که بعد از اولین ملاقاتی که با عراقی ها داشت از آن به عنوان یک پیروزی و موفقیت تعبیر کرد و حرف اش این بود که چگونه توانسته یخ روابط خودش با نمایندگان عراقی را بشکند. و اینکه ایشان توانسته آنها را به اینکه ایشان چقدر عاشق و شیفته سید الرئیس است متقاعد کند، تا بتواند از این طریق با صدام ملاقات داشته باشد و…
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت هفتم
یکی دو ساعت راه پیمایی کردیم و با آخرین سرعت به مقصدی نامعلوم و سرنوشتی نا مشخص می رفتیم. به تقاطعی رسیدیم، خودروهای زیادی از واحد های خودمان کنار جاده ایستاده بودند. کناریکی توقف کرده، از یکی از نفرات پرسیدم: مشکل چیه؟ گفت: کردها مسیر را بسته اند. و واحد های جلو درگیر شده اند و چند نفر کشته و زخمی دادیم. این نفرات اکثراً از یگان های پشتیبانی بودند که علم و دانش نظامی نداشتند و سن و سالشان به جنگ نمی خورد…
نامه خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا
من دو دهه از عمر خود را با این سازمان گذرانده ام و خوب میدانم که افراد مستقر در پادگان اشرف که مانند یک زندان اداره میشود چه وضعیتی دارند. من در اواخر سال 2006 توانستم از اشرف با به خطر انداختن جانم فرار کنم و خود را به مقر نیروهای آمریکایی در نزدیکی آنجا برسانم و به مدت یکسال به آنها پناهنده شوم. عاقبت من توانستم در بغداد مستقر گردم. حال من تلاش میکنم تا به جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در عراق کمک کنم.
کنفرانس مطبوعاتی اعضاء جدا شده از مجاهدین در بغداد
چهار تن از اعضای گروه مجاهدین که یکی از آنان در رده معاون بخش است، روز چهارشنبه 26/1/88 از پیوستن به این گروه اظهار ندامت و اعلام جدایی کردند. این چهار نفر که اخیرا با کمک دولت عراق از اردوگاه اشرف مقر مرکزی گروه مجاهدین در عراق، خارج شده و امروز در ساختمان مشاور امنیت ملی عراق خاطرات و اعترافات خود را از بدرفتاری های سازمان یافته گروه مجاهدین به اطلاع رسانه های داخلی و خارجی عراق رساندند، افشاگری های تکان دهنده ای از اوضاع داخل اردوگاه ارائه کردند.
جعفر ابراهیمی: ۸۰ درصد از مجاهدین خواهان جدایی هستند
جعفر ابراهیمی، 38 ساله اهل مهاباد که مدت 9 سال با گروه مجاهدین فعالیت داشته و قریب دو هفته قبل از گروه جداشده و اکنون در بغداد در انتظار دریافت گذرنامه ایرانی برای رفتن به یک کشور اروپایی است، در گفت وگو با ایرنا افزود: بسیاری از اعضای گروه مایل به جدایی از آن هستند، اما از ترس سران گروه تمایل خود را علنی نمی کنند.
مصاحبه با خانم بتول سلطانی – قسمت یازدهم
رجوی وقتی از زندان آزاد شد، چند سخنرانی در امجدیه و جاهای دیگر ایراد کرد. شاخصی که می توان به استناد آن ادعا کرد رجوی فاقد صلاحیت رهبری سازمان و در ادامه آنگونه که خودش ادعا کرده نماینده یک خلق در زنجیر باشد، همین بود که به محض آزادی، تمایل مفرطی به اینکه خودش را رهبر کل جنبش و انقلاب معرفی کند نشان داد و سعی داشت تا دیگران این سمت خود انتصابی او را به رسمیت بشناسند.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت ششم
وقتی فیلم (خاک سپاری کاک صالح) پخش شد تازه فهمیدم سازمان دوباره چه کلاهی برسرمان گذاشته است ؛ تمام ستاد فرماندهی و مسئولین رده بالای سازمان اعم از زن و مرد در فرانسه حضور دارند و ما در این بیابان زیر آتش و استتار. ندیده معلوم بود که خود مریم هم باید آنجا باشد. انگار یک سطل آب یخ روی سرمان خالی کرده بودند.
خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت بیستم
یکی از روزها فهیمه اروانی به خروجی آمد و به من گفت:” ربطی به کار نیرویی ندارم و کار اصلی من در ستاد تبلیغات است ولی آرزو می خواهم کمکت کنم”. گفتم: فهمیه تصمیم خودم را گرفتم اگر می خواهی واقعا کمکم کنی زمینه خروج مرا از قرارگاه اشرف فراهم کن”. فهمیه همان روز از ساعت 9 صبح تا 4 بعد از ظهر حرف زد و تلاش می کرد مرا مثل دفعه قبل منصرفم کند.

