بازگشت اکبر محبی به کانون گرم و پر مهر خانواده

روز دوشنبه مورخه 27/7/88 بار دیگر انجمن نجات گیلان با کمال افتخار پذیرای یکی دیگر از اعضای رها شده از تشکیلات فریبنده و مافیایی فرقه تروریستی رجوی به نام اکبرمحبی بود که مورد استقبال شدید خانواده خود قرارگرفت. انجمن نجات آرزوی سلامت و موفقیت و کامیابی در زندگی جدید فارغ ازسایه شوم تشکیلات رجوی ودیگرسران خائن پادگان اشرف را دارد

روز دوشنبه مورخه 27/7/88 بار دیگر انجمن نجات گیلان با کمال افتخار پذیرای یکی دیگرازاعضای رها شده از تشکیلات فریبنده و مافیایی فرقه تروریستی رجوی به نام اکبرمحبی بود که مورد استقبال شدید خانواده خود قرارگرفت.

روز دوشنبه مورخه 27/7/88 بار دیگر انجمن نجات گیلان با کمال افتخار پذیرای یکی دیگر از اعضای رها شده از تشکیلات فریبنده و مافیایی فرقه تروریستی رجوی به نام اکبرمحبی بود که مورد استقبال شدید خانواده خود قرارگرفت.

اکبرمحبی که خود تحت تاثیرفوران عواطف تک تک اعضای خانواده اش قرارگرفته بود با چشمانی اشکباردرخطاب به آنها اذعان داشت:

" درابتدا فقط میتوانم بگویم که شرمنده تک تک شما هستم ومی دانم که طی این سالیان آسیب زیادی به شما رسانده و آزرده تان کردم. هرچند با ورود به خاک وطن وآغوش پرمهرخانواده ودیدن شما بسیارخوشحال هستم وازفرط شادی در پوستم نمی گنجم ولی دراین جمع سراغ پدرومادرم می گشتم وجایشان را خالی می بینم. چه کنم که سینه ام درسوگ آنان دارد منفجر میشود. تف بر رجوی خائن و وطن فروش که با شعارعوامفریبانه حمایت ازخلق وانقلاب ودر واقع بخاطردستیابی هیستریک و دیوانه وار به قدرت وجاه ومقام همه ارزشهای انسانی را زیرپا گذاشت و هرگونه ارتباط عاطفی اعضای خود با خانواده هایشان را بکلی قطع نمود تا بدینوسیله با مغزشویی و کنترل ذهن براحتی بتواند اعضای غافل و غارنشین و بدور از واقعیات جامعه ایران را به بند واسارت بکشد. "

اکبر محبی بسان سایر جداشدگان که یک دوره طولانی از خلاء عاطفی عدم ارتباط با خانواده، بسیار رنجور مینمود درادامه افزود:

من مشتاقانه به شما نیازمندم. به مهرومحبت تک تک شما نیازمندم وازشما خواهش میکنم که با وجود نارسایی وکم لطفی که دردوران حضوردراسارتگاه رجوی ازمن شاهد وناظربودید به بزرگی وکرم خود ببخشید. یادم نمیرود که شما با تحمل رنج ومشقات زیاد درسال 1383 برای دیدارمن خود را به پادگان اشرف رساندید ولی سازمان دردستگاه مغزشویی وبا توسل به دروغ وشیادی و درمنتهای افکارضد انسانی وضد خانواده ازمن وسایراعضایی که خانواده هایشان ازاقصی نقاط کشوربه ورودی پادگان اشرف آمده بودند خواست و وادارنمود که به ملاقات خانواده هایمان نرویم واگرهم که رفتیم به پدرومادرهایمان وسایرعزیزانمان اهانت کنیم!! آخر من چطور امروز به چشمان شما نگاه کنم وشرم نکنم وباید که قاطعانه بگویم که حیات ونفس کشیدن خود را مدیون تک تک اعضای خانواده ام هستم وخواهم بود و تنها خواهشی که دارم اینست که به من اجازه دهید که بتوانم درکناردوستانم درانجمن نجات برای رهایی سایراعضای دربند فرقه تروریستی رجوی فعالیت کنم. خدا را شکر که خواهران وبرادران اکبرمحبی که ازتحصیل کرده ها ی روشنفکروازشخصیتهای برجسته فرهنگی استان گیلان محسوب می شوند نیزمتعهد شدند که به بازپروری شخصیت عزیز رهاشده ازچنگال رجوی بکوشند و از یاری رساندن به وی دربازسازی شخصیت وهویت ازدست رفته اش وخصوصا ازنثارمحبت وعواطف خود دریغ نکنند.

انجمن نجات گیلان ضمن تبریک وتهنیت بمناسبت بازگشت مسرت بخش آقای اکبرمحبی به وطن وآغوش پرمهرخانواده، برایشان آرزوی سلامت وموفقیت وکامیابی درزندگی جدید فارغ ازسایه شوم تشکیلات رجوی ودیگرسران خائن پادگان اشرف را دارد وآرزومندیم که شاهد بازگشت دیگراعضای دربند وفریب خورده فرقه رجوی به کانون گرم خانواده باشیم ودراین مسیرهمواره برتعهدات خود مقید و پایبند خواهیم بود. دراین جشن کوچک که به میمنت ورود دوست گرامیمان درانجمن نجات داشتیم حمید حاجی پورنیزحضور داشت وبه گرمی ازوی استقبال کرد وکمی هم ازتجارب چندماهه خود پس ازبازگشت به ایران برای اکبروسایرحضارصحبت کرد.لازم به یادآوری است که دراین جشن کوچک که به میمنت ورود دوست گرامیمان درانجمن نجات داشتیم حمید حاجی پورنیزحضور داشت وبه گرمی ازوی استقبال کرد وکمی هم ازتجارب چندماهه خود پس ازبازگشت به ایران برای اکبروسایرحضارصحبت کرد. دقیقا چهارماه پیش درهمین ایام یعنی مورخه 27/3/88 شاهدبازگشت حمید حاجی پور به کانون گرم خانواده بودیم وخداکند که بزودی زود به کوری چشم رجوی و دیگرسران پادگان اشرف که اکنون به پادگان عراق جدید تغییرنام یافته است، شاهد و ناظر دیگر اعضای رها شده از چنگال رجوی باشیم.

برچسب ها

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی

می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم 12 آذر 1404
بازجویی نرم مادرانه

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم

گفت‌وگوی نه‌چندان بی‌خطر با پروین چند روز بعد از نشست معروف “پاسدار فتحی”، من را صدا زدند. به جای اتاق جلسات، این‌بار رفتم به ساختمان غذاخوری، جایی که برای ملاقات‌های خاص سفره پهن می‌کردند. غذا آماده بود. بشقاب برنج با زرشک و تکه‌ای مرغ که نشانه‌ای روشن بود: اینجا قرار است کسی را “باز” کنند، […]

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی 10 آذر 1404
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]

سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی 09 آذر 1404
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده

سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی

با سلام به دوست سابقم حیدر پیرزادی خوبی امیدوارم سالم و تندرست باشی . نمی دانم خبر درگذشت برادرت اسدالله بهت رسیده یا نه، البته که بنای تشکیلات بر این بوده و هست که اعضایش از دنیای بیرون خبری نداشته باشند اما اگر به طریقی خبر درگذشت برادرت را شنیدی من از صمیم قلب بهت […]

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.