چرا پول توجیبی داد و چرا قطع کرد؟ پول توجیبی رجوی به نیروها
نشست های شستشوی مغزی در تشکیلات رجوی تخریب روحی – روانی اعضا در مناسبات مجاهدین
مستمری ۱۰ دلاری اعضای مجاهدین خلق شواهد تازه از استثمار نیروها در مجاهدین خلق
پروسه خوانی، وجه مشترک تمامی فرقه ها – قسمت اول
به این ترتیب می بینیم میان چرایی و چگونگی حصول به این کیفیت رابطه دینامیکی وجود دارد. فرقه ها درست در نقطه تلاقی میان پیوندهای به قول خودشان ارتجاعی با سیستم ارزشی نوین نیازمند ابزارها و مکانیزم هایی هستند که مجاب سازی و تقید بی قید و شرط به خودشان را تضمین کند. روش های مجاب سازی درست در چنین نقطه ای اهمیت شان را به رخ می کشند.
خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها – قسمت اول
این شق خشونت بیشتر جنبه روانی و به انگیزه ایجاد هراس و تنش های روانی و روحی در هدف های فرقه ای دارد. در فرقه های سیاسی اگر چه هدف های خشونت آمیز عمدتا از میان چهره های سیاسی و دولت مردان انتخاب می شود، اما در سایر گروه ها این اهداف در میان مخالفین و فعالان بر علیه فرقه ها سازماندهی و مدیریت می شود. شق دیگری از خشونت ها متوجه اعضای خود فرقه ها می شود.
خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها – قسمت دوم
اعمال انواع خشونت های جسمی و روحی بر روی عناصر ناراضی و داوطلب جدایی از مجاهدین تقریبا مورد تاکید بیشتر اعضای جداشده از مجاهدین بوده است. به طور مشخص در این رابطه می توان به بیانیه دیده بان حقوق بشر و همچنین بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا، سرویس های اطلاعاتی فرانسه موسوم به دی اس دی و بیشتر دولت هایی استناد کرد که نام مجاهدین را در لیست های تروریستی خود ملحوظ کرده اند.
مرثیهای بر زن مجاهد خلق
وقتی انسان خود را بهجای زنانی مانند محبوبه افراز، رفعت افراز، لیلا زمردیان، سیمین صالحی، فاطمه فرتوکزاده، محبوبه متحدین، صدیقه رضایی و دهها زن دیگر که در چنگال تشکیلاتی مهیب و فاشیستی گرفتار آمده بودند میگذارد، بغض غیرقابل فریادی گلوی انسان را میگیرد و بهدرستی نمیتوان تشخیص داد که باید بر سر چه کسی فریاد کشید، زیرا که شرایط سیاه اختناق و مواضع بهظاهر انقلابی رهبری مجاهدین، باعث تلقی حضور در مسیری درست و مشروع را ایجاد میکرد که متأسفانه ره به ناکجاآباد برد و از اینرو میتوان زن مجاهد خلق – کما اینکه مردانش را نیز – مستضعفینی نامید که توان درک حقایق و انتخاب راه درست را نداشتند…
وابستگی خانوادگی و عواطف انسانی بزرگترین مشکل مجاهدین
مراجعه خانواده ها به قرارگاه اشرف جهت ملاقات عزیزان خود اگر چه با ممانعت فرقه مجاهدین روبرو می شود ولی نقطه امیدی برای اسیران این فرقه بوجود می آورد که کانون گرم خانوادهای آنان هنوز در پشت حصارهای قرارگاه اشرف وجود دارد و کسانی هستند که همچنان عواطف انسانی را فراموش نکرده و بر محور محبت رنج سفر را به جان می خرند اگر چه مورد هجوم چماقداران این فرقه قرار می گیرند و سختی های سفر و سعی در آزاد نمودن عزیزان خود تا برچیده شدن کامل مناسبات فرقه ای ادامه خواهند داد.
الگوی رهبری فرقه ای در مجاهدین خلق
در واقع رهبران فرقه ها جامعه را آگاهانه به مسیری هدایت و رهبری می کنند که جز منافع فرقه ای خود هدف دیگری را دنبال نمی کند. این تلقی اساسا از آنجا ریشه می گیرد که رهبران فرقه ها ماهیتا برای شعور اجتماعی و سیاسی و… مردم مشروعیتی قائل نیستند. همان گونه که رهبران فرقه ها در اشل مناسبات بسته و کوچک تشکیلاتی موضوعیتی برای شعور و اصالت فردی اعضای خود قائل نیستند در اشل اجتماعی نیز به همان اندازه توده های مردم را فاقد شعور لازم برای انتخاب و تصمیم گیری متصور هستند. به همین دلایل بدیهی، رهبران به مفهوم واقعی برخواسته از مولفه های جوامع دمکراتیک با رهبران فرقه ای متفاوت و متمایز می شوند. بنابراین نمی توان به صرف شباهت هائی نسبت به ضرورت رهبری و یا در نهایت موقعیت متفاوت او نسبت به شهروندان عادی دچار ذهنیت منفی شد.
نقش خانواده در بازپروری اعضاء از مناسبات فرقه ای
در حال حاضر فرقه مجاهدین خلق تلاش های گسترده ای، برای مخدوش کردن مناسبات عاطفی و به خصوص میان والدین و فرزندان را دنبال می کنند. از زمانی که ورود خانواده های مجاهدین برای ملاقات با فرزندان خود در عراق شتاب بیشتری گرفته است، رسانه های مجاهدین نیز با اشراف نسبت به تاثیرات و پی آمدهای اجتناب ناپذیر آن نفس این مناسبات را هم به لحاظ سیاسی و هم عاطفی به چالش کشیده اند. به این دلیل که مجاهدین می دانند ادامه این روند تمام رشته های دو دهه اخیر مجاهدین برای قطع مناسبات این گونه را پنبه خواهد کرد. این میزان توجه برای زدودن و حذف خانواده از ضمیر و ذهنیت فرد بخودی خود بر اهمیت و کارکرد آن در زندگی افراد تاکید دارد.
خرده فرهنگی بنام فرقه ی رجوی
این علاقه به همسان و همرنگ سازی اعضا را می توان ابزاری ارزیابی نمود که از طریق آن فرقه ی رجوی هر گونه نماد های شخصی و فرهنگی اعضا را نفی و سرکوب می کند. شاید خوانندگان محترم در جریان باشند که قه”سبیل” داشتن اعضا را تشویق و ترغیب می کند. همه ی فرقه ها کم و بیش تلاش هایی برای همانند سازی اعضای خود داشته و دارند. مثلا نوع پوشش زنان فرقه ی پلیگامیست در آمریکا که این روز ها اخبار زیادی در مورد آن منتشر شد برای من جالب بوده است.
کاروان نوروزی
مستِ می فروش، چشم های خواب آلوده نرگسی دل داغدارخویشتن چون لاله را، جگرسوخته شقایقی به دانه های اشک، خنکای ژاله داده اند
دستبردی شرمگینانه به ظرافت احساس و بردباری عاشقانه زنان
از آنجایی که معمولا زنان در مواجهه با مشکلات از صبوری ومقاومت بیشتری ازمردان برخوردارند لذا رهبری فرقه سعی می کند با برجسته کردن این امتیاز زنان درنزد مردان ا ز آنها بعنوان عامل تعین کننده ای در نگاهداری وپایبندی مردان نسبت به آرمانهای فرقه بهره برداری نماید.
داداش تو عضو یک فرقه هستی
آن تجمع تشکیلات نامیده میشد. به علت اینکه نفرات به طور تمام وقت و رایگان وجود خود را در اختیار تشکیلات گذاشته بودند آن ها را تشکیلاتی مینامیدند. هیچ فردی با نام و نشان اصلی خودش برای دیگران شناخته شده نبود. بیشترین وقت افراد تشکیلاتی صرف شرکت در کلاس های آموزش ایدئولژیک و همسو شدن با خواسته های رهبر تشکیلات میشد. رهبر بر آن بود که به شیوه مسلحانه جایگزین رهبر حکومت اسلامی در ایران شود. برای رسیدن به این هدف نیاز به افرادی از جان گذشته داشت.
گفتگویی پیرامون مناسبات فرقه ای سازمان مجاهدین
شما جزو معدود کسانی هستید که موفق شدید از قلعه اشرف فرار کنید یعنی از خاک عراق و از قلب پایگاههای مجاهدین، آنهم در عراق در دورانی که سربازان عراقی و گارد صدام حسین حضور داشتند. بهرصورت چه چیزی باعث می شود که انسان در مناسباتی که آگاهانه وارد می شود به نقطه ای می رسد که باید فرار کند.مگر آنجا زندان بود که شما می بایست فرار میکردید؟

