پیام تسلیت به خانواده غلام پور
انا لله و انا الیه راجعون در منتهای تأسف و تأثر مطلع شدیم خانم سکینه ابراهیم نژاد، مادر دو اسیر در بند فرقه رجوی، به نام های حسن و منوچهر غلام پور، بعد از سالیان انتظار و دوری و بی خبری از فرزندان دلبندش، دار فانی را وداع گفت. بدین مناسبت به تمامی اعضای گرامی […]
خانواده ات برای دیدن روی تو لحظه شماری میکنند
حضور مهربان فرزند دلبندمان پسر خوب و عزیزمان اسماعیل رضائیان سلام علیکم نورچشم عزیزمان اسماعیل جان، خداوند رحمان و رحیم را هزاران بار شکر گذاریم که آنقدر به ما طول عمر و سلامتی عنایت فرمود تا خبر بسیار شادمان زنده بودن و تندرستی تو را بشنویم و نمیدانی که ما علی الخصوص مادر پیر و چشم به انتظار نشسته ات با شنیدن این خبر چه حالی پیدا کردیم،
پیام تسلیت به خانواده غلامپور
در منتهای تأسف و تأثر مطلع شدیم خانم سکینه ابراهیم نژاد، مادر دو اسیر در بند فرقه رجوی، به نام های حسن و منوچهر غلام پور، بعد از سالیان انتظار و دوری و بی خبری از فرزندان دلبندش، دار فانی را وداع گفت. بدین مناسبت به تمامی اعضای گرامی خانواده غلام پور و همچنین به اسیران فوق الذکر، تسلیت گفته و برایشان طول عمر آرزو مند هستیم.
آمدنت یعنی دوباره متولد شدن…
آمدنت یعنی دوباره متولد شدن… به: علی قلی زاده (اهل گیلان)بسم الله الرحمن الرحیماین نامه را به یاد برادر اسیرم می نویسم و به یاد تمام اسیرانی که در زندانهای صدام جنایتکار در زیر شکنجه هایش حتی بعضی از عزیزان شهد شیرین شهادت را چشیدند و به معشوقشان پیوستند.سلام علی جان ، منم زهرا ، […]
آمدنت یعنی دوباره متولد شدن
سلام علی جان، منم زهرا، خواهر کوچک تو که حالا بزرگ شده، علی جان در این چندین و چند سال که تو از ما دور بودی یک لحظه از یادت غافل نبودیم لحظه به لحظه و در هرجا که بودیم و هستیم به یاد تو لحظه ها را سر می کردیم دلمان برای نگاه و صدایت خیلی دلتنگ است. غم نبود تو، انتظار دوری تو، خیلی سنگین است.
نامه به محمد محمودی یکی از اعضای در بند فرقه رجوی
نامه به یکی از اعضای در بند فرقه رجوی به: محمد محمودی (اهل گیلان) از: آمنه به نام خداوندی که اگر حکم کند ما محکومیم با عرض سلام تقدیم به داداش دوست داشتنی ام. نمیدانم چه بنویسم و از کجا برایتان بگویم وقتی فکر میکنم که چگونه محمد رضای با استعداد و دوست داشتنی در […]
ای دل چه اندیشیدی در عذر این تقصیرها…
ای دل چه اندیشیدی در عذر این تقصیرها… به: اصغر بیاتی (اهل گیلان)بنام آنکه آدمی را به فضیلت عقل سزاوار گردانیددائی جان سلام. دائی! چه واژه غریبی. اما خودم را سرزنش نمیکنم. چون روزهای زیادی از پرده سالها گذشتند و هیچ غریبه یا آشنائی را نیافتم تا او را اینگونه خطاب کنم.به جز برگهای قهوه […]
زبان حالی از مادری پیر و خسته و داغدار…
زبان حالی از مادری پیر و خسته و داغدار… به: خسرو احمدپورلختکی (اهل گیلان)بسم الله الرحمن الرحمن الرحیمپس از عرض سلام ، سلامتی شما را از ایزد منان خواستاریم.زبان حالی از مادری پیر و خسته و داغدار ، مادری که 21 سال دوری فرزند دلبند خود را با بدترین سختی ها و مشکلات تجربه کرده […]
آیا براستی باورت میشود…
آیا براستی باورت میشود… به: رجبعلی قربانی (اهل گیلان)از: پدرت یعقوب بنام خداوند بخشنده و مهربانفرزند عزیز و دلبندم رجبعلی قربانی ، سلام. آیا براستی باورت میشود پس از گذشت بیست و دو سال دوری و جدایی پدر و مادرت در قید حیات باشند و این نامه سراسر مهر و محبت را برایت آنهم در […]
نامه یوسف ثابت به برادر اسیرش بهروز ثابت
به : بهروز ثابت از : برادرت یوسف خدمت یگانه برادر عزیزم سلام امیدوارم که حالت خوب باشه. داداش حدوداً دو هفته پیش از طرف انجمن نجات در رشت برای من زنگ زدند و آقای احمدی گفت شما در عراق هستی. داداش بخدا آنقدر خوشحال شدم که تو چشمام اشک حلقه زده بود و سر […]
نامه مادری نگران به فرزندش
نامه مادری نگران به فرزندش به : بهمن عابدی (اهل گیلان) به نام خدا با عرض سلام خدمت پسر عزیز و گرامی و دوست داشتنیم؛ غرض از نگارش این نامه بعد از این همه مدت این است که می خواستم از حال و احوال شما با خبر شوم. آخر دلت برای مادر پیرت […]