آه و فغان سران فرقه رجوی از زبان اسیران دربند

بار دگر آه و فغان سران فرقه رجوی از زبان اسیر دربندی با سوز درون به آسمان بلند شد و اسیر یکبار مصرف بابک ارجمندی را با توجه به اینکه میدانند دوست و هم محفلی بازگشتی ها بوده جلوی دوربین آورده و هر آنچه لایق خودشان بوده از زبان وی تف کرده اند و با سر هم بندی قافیه باخته ای سعی کردند صورت مژگان پارسایی و صدیقه حسینی و یک دوجین دیگر از شورای رهبری را با سیلی سرخ نگه دارند. اما سناریو آنقدر عجولانه و از سر عقده طراحی شده بود که همه بند ها را آب داده و آخر الامر بقول مریم قجر به نخ نبات رسید و روحیه و ایدئولوژی نوکر صفتی مسعود و مریم را بر ملا نمود و نسبت به ارباب بزرگشان امریکا ابراز ارادت نموده و استمداد طلبید که بیایید و ما را دریابید و ما تقاضا داریم نیروهای امریکا بیایند و حفاظت ما را بعهده بگیرند!!! مرگ بر ارباب امپریالیزم امریکا؟! این همان امریکا بود که قرار بود مسعود به او اجازه ندهد صاحب خانه اش را سرنگون کند. ای نمک نشناس پس چی شد؟ نامبرده در این عقده گشایی دوستان بازگشتی خود را مزدور و اطلاعاتی خطاب نموده و ادعا دارد که مردم لرستان افراد بازگشتی را تف کرده و بیرونشان کرده اند. اگر چه این ترفند برای ترساندن سایر اسرای در بند است که از ترس به ایران برنگردند اما همگان میدانند که مردم ایران فرزندان خود را با آغوش باز مورد استقبال قرار میدهند و این افراد در حال حاضر در میان اقوام و بستگان و همشهری های خود دارای همسر و فرزند میباشند و از کلیه حقوق شهروندی برخوردارند و لحظه ای از لذت طبیعت ایران را به دهها سال اسارت در چنگال شما نمی فروشند.که فیلم ها و تصاویر ورود این افراد به ایران و استقبال گرم و پر شور مردم و خانواده هایشان موجود و در سایت های مختلف قابل رویت است تا کور شود هر آنکه نتوان دید.
حال بایستی از سران و تئوریسین های این فرقه سوال کرد که:
اگر سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت تنها آلترناتیو بی بدیل نظام ایران با رئیس جمهور برگزیده مقاومت مریم قجر و تنها مدافع خلق در زنجیر و یک تریلر اسم های گران و شهر ویران هستید.
480000 نفر از مردم استان دیالی از شما حمایت نموده و مانند نگین اشرف را حفظ کرده اند، مردم ایران برای ورودتان لحظه شماری میکنند، یا اینقدر در پارلمان اروپا از شما حمایت میکنند، بتازگی از لیست تروریستی اتحادیه اروپا خارج شده اید، دادگاه اسپانیا به مصداق (گنه کرد در بلخ آهنگری – به شوشتر زدند کله مسگری)رای به محکومیت ژنرال قلندر خان داده و فردا قبل از طلوع آفتاب نظام ایران را برایتان س نگون میکند و شما به مسند قدرت میرسید (شتر در خواب بیند پنبه دانه – گهی لب لب خورد گه دانه دانه)
پس بفرمایید این همه عجز و لابه، اظهار درماندگی واستیصال چیست؟ که با آمدن چند نفر از افراد بازگشتی امثال علی مرادی، علی اکرامی، حمید دهدار حسنی و مکی رفیعی اینقدر قافیه را باخته و فلفلی میشوید و تا فیها خلدون از سوزش درون هرانچه لایق خود و رهبرانتان است نشخوار میکنید مگر همین افراد بیش از 15 سال از دوستان شما نبودند که با تمام صداقت عمر خود را در کنار شما گذراندند.مگر همین مزدوران امروز گوهران بی بدیل خواهر مریم نبودند که از قبل آنها افتخار کسب میکردید و علی مرادی را بعنوان الگو و سمبل مبارزه و پایداری به دیگران نشان میدادید. اگر دچار الزایمر نشده باشید و هوش و حواستان سر جایش مانده باشد و اگر به آرشیو های سیمای تلویزیونی خودتان و نشریات آنزمان مراجعه نمایید به نقش و فوائد وجود علی مرادی در تشکیلات پی خواهید برد. با استناد به نشست های موسوم به (حوض)در سالن به اصطلاح بهارستان که در سال 70-71 به مسئولیت شخص مسعود برگزار شد، آنهمه افتخار مسعود و ژست های دمکراسی خواهی چه بود که وجود علی مرادی بعنوان مارکسیست انقلابی در ارتش آزادیبخش پاسخ محکمی به تمام مارکسیست نماها میباشد که تهمت های سکتاریست بودن به مجاهدین میزنند و ساعتی در عرصه تئوری تز استثمار مارکس و کاپیتال مارکس باهم به بحث ایدئولوژیک پرداخته و در وانفسایی که نیروهای دانه درشت و قدیمی سازمان در انفعال و بریدگی بودند شخص مسعود سینه سپر کرده و سراسیمه از روی سن پایین آمده و دست در گردن رفقای مارکسیست علی مرادی و مهدی مولانا انداخته بود.مجددا به نشریات ایران زمین و نشریه مجاهد آن سالیان مراجعه کنید به موضعگیری های صریح و روشن رفقای سابق و مزدوران لاحق پی میبرید، و یا در نشست باقرزاده در سال 1381 هنگام تشکیل یکان مستقل جلسه ای با حضور مسعود و مریم و بیش از 30 نفر از فرماندهان و اعضای بالای شورای رهبری مجاهدین در قرارگاه موسوم به باقرزاده در شهر فلوجه عراق برگزار گردید و مهوش سپهری، جابرزاده، محمد علی توحیدی، عباس داوری، پری بخشایی، رقیه عباسی، عذرا علوی طالقانی، ژیلا دیهیم، زهره اخیانی، فروغ سیدی، اسدالله مثنی و تعدادی دیگر با بحث های کشاف و تاکید بر ضرورت تشکیل این یکان با وجود رفقای م. ل و با تایید و رای مثبت کلیه افراد حاضر در نشست همین علی مرادی را بعنوان فرمانده دسته ارشد و معاون یکان معرفی نموده و شورای رهبر یکی پس از دیگری در نوبت بودند تا در وصف علی مرادی برای برادر مسعود و خواهر مریم شان توضیح دهند و این نمونه کوچک و گوشه ای از سابقه این فرد بود حال چه شده به یکباره افسار پاره کرده و متزلزل و شکننده مسعود خان از مبارزه زیر خاکی مانند کرم خاکی بیرون آمده و بقول خودش به افشاگری میپردازد و با خنده مصنوعی که یاس و دلمردگی، ترس و وحشت پیش از خنده از سر و رویش هویداست می گوید این علی مرادی مزدور که مهمان شما بود و تازه از اینکه این فرد هیچ نسبتی با مجاهدین ندارد و جزء خانواده ها نیست شکایت دارد (چه سعادتی که از مجاهدین اعلام برائت شده) حال وجدان نداشته را قاضی کنید در 7 ماه اخیر همسر و فرزند غلامعلی میرزایی جلوی قرارگاه شما برای دیدار عزیزشان تحصن نموده و آنها از ملاقات و یک دیدار کوتاه محرومند برایشان چه کرده اید؟ مگر آنها نیز از تهمت و افترا مزدوری از طرف شما در امان مانده اند؟این همسر فقط 3 سال و فرزند فقط 35 روز با غلامعلی بوده اند اما علی مرادی 23 سال عمر خود را با غلامعلی میرزایی سپری کرده است انصاف بدید کدام نزدیکترند؟و یا افرادی مانند بابک ارجمندی که وادار به مصاحبه علیه دوستان خود میشوند و چرندیات دیکته شده شما را بالا بیاورند همه و همه بر اساس شناخت قبلی و اطلاعات فعلی از دست جو اختناق حاکم بر تشکیلات بتنگ آمده و بصورت فرارهای دو و چند نفره امروزه شاهد آن هستیم. اینبار نیز کور خوانده اید ما از دست دوست اسیرمان بابک ارجمندی که از دوستان و هم محفلی های قبلیمان بوده هیچ خرده نخواهیم گرفت و از دل خونینش خبر داریم و برایش آرزوی رهایی از زندان رجوی را داریم. اما خطاب به سران فرقه رجوی: هر چه میخواهید از دل تنگتان بنالید خودتان را جر واجر کنید. بدانید این سیل گوهران بی بدیل از 8 سال پیش سیر تغییر ماهیت و تبدیل شدن به زعم شما (مزدور) را طی میکنند و تاکنون 800 نفر و در آینده همگی از چنگال فرقه رجوی آزاد شده و به حق انتخاب آزاد نائل خواهند آمد و شما نیز به دست عدالت سپرده خواهید شد و خلق سرنوشت شوم مدافعین دروغین خود را به نظاره خواهد نشست.
باش تا صبح دولتتان بدمد. این هنوز از نتایج سحر است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا