اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت اول

برگی از دفتر خاطرات

هفتم اسفندماه 1398 اولین گروه از خانواده های خوزستانی اعضای تحت اسارت فرقه رجوی بعد از سالها تلاش و پیگیری توانستند خود را به درب اصلی قرارگاه اشرف برسانند. علیرغم اینکه فرماندهان مجاهدین خلق مانع از ورود آنها به داخل پادگان شدند، اما خانواده ها دست برنداشته و وابستگان خود را از پشت سیم های خاردار پادگان صدا میزدند. مسئولین مجاهدین خلق با اجیرکردن تعدادی از فرماندهان سرسپرده و انتقال آنها به درب ورودی، به خانواده ها فحش و ناسزا گفته و بسمت آنها سنگ پرتاب می کردند.
این فرماندهان در منتهای بیشرمی پدران و مادران پیر اعضا را عوامل وزارت اطلاعات خطاب می کردند. مسئولین فرقه رجوی همچنین تعداد زیادی از اعضا را که احتمال میدادند شنیدن صدای خانواده ها می تواند روی آنها به لحاظ عاطفی تاثیر مثبت بگذارد، را به مراکز دورتر درب ورودی منتقل کردند. حضور اکیپ های خانواده ها در مقابل پادگان اشرف مستمرا ادامه داشت و در مقابل درب ورودی هر روز تعداد خانواده های جدید بیشتر میشد.گرمای هوا و شدت آفتاب سوزان که خانواده ها و بخصوص پدران و مادران پیر و سالخورده را بشدت اذیت می کرد، دولت های ایران و عراق را به این نتیجه رساند که اقدام به تاسیس یک کمپ مسکونی بنام آزادی نمایند.

کمپی که بعدها بدلیل حضور مستمر و بی وقفه یکی از مادران در این کمپ و تلاش های شبانه روزی و خستگی ناپذیر وی کمپ ثریا لقب گرفت. رفته رفته و بعد از تجهیز این کمپ به وسایل استقراری و رفاهی، خانواده های بیشتری در عراق و در این کمپ ماندند. تا شاید بتوانند بر اعضای وابسته خود تاثیرات بیشتری گذاشته و زمینه جدایی آنها را فراهم سازند. مسئولین مجاهدین خلق برای اینکه تاثیرات فریادهای خانواده ها بر اعضای مستقر در پادگان اشرف را خنثی کنند، اقدام به نصب بلندگوهای پخش پارازیت و سرودهای سازمانی نمودند.

در نقطه مقابل خانواده ها هم بلندگوهای بیشتری بر بالای دکل های با ارتفاع بالا نصب کردند. جنگ تبلیغاتی و صوتی ابعاد گسترده تری بخود گرفت. اکنون دیگر صدای فریاد خانواده ها بوسیله بلندگوهای قوی تمامی پادگان را تحت پوشش خود قرار می داد، بر اثر تاثیرات فعالیت های تبلیغاتی خانواده ها چند نفر از اعضا پادگان اشرف فرار و خود را به پرسنل ارتش عراق معرفی کردند. خبر فرار و جدایی اعضا شور و خوشحالی زیادی بین خانواده ها ایجاد کرد و خانواده ها اسامی و خبر اعضای جداشده را با بلندگو به اطلاع دیگر اعضای مستقر در پادگان اشرف می رساندند. برای مقابله با موج فرارها فرماندهان مجاهدین خلق هرگونه فعالیت و تردد اعضا در خیابان 100 را که نزدیک ترین محل به تجمعات خانواده ها بود، ممنوع اعلام کردند.

همزمان با حضور خانواده ها در مقابل پادگان اشرف تجمع عشایر عراقی بهمراه خانواده هایشان در اطراف اشرف شروع شد و عشایر عراقی نسبت به تصرف زمین هایشان توسط صدام و تحویل آن به مجاهدین خلق اعتراض می کردند. طبق گفته این عشایر کشاورز پادگان اشرف در حقیقت زمین های کشاورزی آنها بوده که به زور توسط صدام تصرف و بعدها در اختیار مجاهدین خلق قرار گرفته است. کشاورزان عراقی می گفتند با سرنگونی دولت صدام توسط آمریکا و تشکیل حاکمیت جدید آنها انتظار داشتند این زمین ها از تصرف مجاهدین خلق خارج و در اختیار آنها قرار گیرد. ولی بعدها بدلیل سازش و معامله رهبران مجاهدین خلق با فرماندهان ارتش آمریکا و بخصوص همکاری گسترده فرماندهان مجاهدین خلق با ارتش آمریکا در زمینه دستگیری رهبران پیشین حزب بعث و مسئولین و فرماندهان دولت سابق و پذیرش هژمونی حاکمیت آمریکا و کنار گذاشتن شعر و شعارهای ضد آمریکایی سابق رهبران مجاهدین خلق دچار این اشتباه محاسبه شدند که گویی می توانند در همکاری با ارتش امریکا و احزاب و شخصیت های اپوزیسیون عراقی مخالف دولت می توانند زمینه ادامه حضور خود را در خاک عراق فراهم سازند.

ادامه دارد…

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا