ناکامی جنگ مسلحانه، فاجعه ای برای آزادی – قسمت ششم
روش ها و شیوه های غیر انسانی و جنایت سازمان یافته متداول در سیستم بسته فرقه رجوی رسم و راه صحیح زندگی، تعقل و پراتیک سیاسی به شمار می آیند. رهبری و سران فرقه رجوی حماقت های مداوم سیاسی خویش را تحلیل سازنده و امید بخش قلمداد می نمایند. اما نگرش در ابعاد گوناگون بدین فرقه (تشکیلات رجوی) از سوی دیگر موجب آگاهی تازه ای از چگونگی نضج و رشد ایدئولوژی تام گرا و فاشیستی و رفتار معطوف به ترور می گردد.
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت سیزدهم
فهیمه با لحن کاملا جدی با من حرف زد و گفت: ببین مرضیه، حواست باشه. مادرت آمده ملاقات تو. ولی از سوی وزارت اطلاعات به اینجا آمده است و سپس به رژیم ایران بد و بیراه گفت. او از من خواست در نزد مادرم از رژیم بدگویی کنم و به دروغ اظهار کنم در اشرف راحت هستم و با میل خودم آنجا مانده ام و مادرم را به خاطر اینکه با هدایت انجمن نجات به قرارگاه اشرف آمده است مورد سرزنش و شماتت قرار دهم.
بله ما اشرفی هستیم
حالا خانم رجوی عیب نداره هرچی میخواد بگه آزاده، بگه من اشرفی هستم،بگه من رئیس جمهور هستم ؛ بگه من فمینیست هستم ؛ خلاصه بر او حرجی نیست ؛ اما مردم خارجه نشین نمیدانم چرا تکرار کردند،هر وقت اونا همسرانشون را طلاق دادند حق دارند بگن ما اشرفی هستیم، هروقت رابطه با خانواده هایشان را قطع کردند و به آنها مجبور شدند فحش بدن بعد میتونن بگن ما اشرفی هستیم ؛ هر وقت اینترنت خونه شون را قطع کردند و تلفن و موبایل و ملاقات را ممنوع کردند میتونن بگن بله ما اشرفی هستیم ؛…
مجاهدین با زور و اجبار اعضا را به کنترل خود درآورده است
“ان سینگلتون” یک عضو انگلیسی سابق گروه تروریستی مجاهدین با بیان اینکه این گروه یک فرقه خطرناک است، گفت: سازمان مجاهدین خلق یک حزب سیاسی نیست بلکه یک فرقه مخرب است که با توسل به زور و اجبار، اعضاء خود را تحت کنترل درآورده است.
سی خرداد، ناکامی منطق جنگ مسلحانه – قسمت چهارم
مفهوم آزادی از نظر رهبری فرقه(مسعود رجوی) عبارت است از پذیرش سبک و راه و رسمی تروریستی و خشونت گرایانه که او پیشنهاد می کند و گریختن از اینگونه آزادی به هر صورت از جانب سران فرقه مجاهدین جانبداری از رژیم، بریدگی و مزدوری تلقی می شود.
سی خرداد، ناکامی منطق جنگ مسلحانه – قسمت سوم
پیامد منطقی عملیات تروریستی گسترده که از سوی سران فرقه رجوی در دهه شصت طراحی شد به واکنش شدید اقشار مختلف هم وطنان ایرانی و پایه ریزی مناسبات و روابط استالینیستی سرد و بیروح درون تشکیلات رجوی منجر گردید. که هم اکنون نیز بنا به شهادت تعداد بیشماری از جداشدگان فرقه رجوی شرایط و فضای ذکر شده(استالینیستی و اختناق آمیز) در قرارگاه اشرف حاکمیت تام و همه جانبه دارد
سی خرداد، ناکامی منطق جنگ مسلحانه – قسمت دوم
در تاکید رهبری فرقه بر استمرار تحرکات تروریستی و خشونت آمیز، شمار قابل ملاحظه ای از اعضا و کادرهای رده بالای تشکیلات رجوی به مرور زمان در اثر حل شدگی در هیاهوی عملیات مسلحانه و ترورهای ضد مردمی، عقلانیت سیاسی و خرد ورزی را از دست داده و مفاهیمی چون”دموکراسی و آزادی فردی” که محصول انباشت تجربه عقلانی آدمی در طی تاریخ تکامل انسانی برای بهتر زیستن است را به سخره گرفته و حقیر شمردند.
برگ هفتم از برگی از تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳
آنچه که این روز را تاریخی می کند، نه بخاطر اهمیت سازمان مجاهدین خلق است و نه بخاطر اهمیت دستگیری مریم رجوی، بلکه از این جهت این روز تاریخی است که چشم و گوش مردم جهان با پدیده فرقه گرایی و تروریسم بیش از گذشته آشنا شد. برای مردم ایران و جهان، بویژه مردم فرانسه روشن شد که چگونه و با چه مکانیزمی رهبران فرقه ها می توانند از اعضای فرقه مشعل هایی بسازند تا خود را مدتی بیشتر گرم نگه دارد.
نامه سر گشاده انجمن ایران سبز به جو استورک
به دنبال تحقیقاتی اخیر که توسط انجمن ایران سبز انجام شده است، اخبار کاملآ موثقی از اردوگاه اشرف بدست آمده که حاکی از مشکلات فراوان روحی و جسمی افراد ناراضی در این تشکیلات می باشد. فرقه مجاهدین در سنت تشکیلاتی و فرقه ای خود مرگ افراد ناراضی را بر خروج از تشکیلات ترجیع می دهد تا بقول فرقه منجر به حفظ اسرار سازمان مجاهدین شود.
تأکید فرقه ی رجوی بر اسارت زنان
اسارتگاه اشرف باهزارزن اسیرذهنی درواقع آخرین سنگروخاک ریز ویادگاراین فرقه می باشد چراکه بابازشدن دربهای اشرف برروی این زنان ورسیدن آنها به دنیای آزاد نه تنها باعث فروپاشی کامل این فرقه خواهدگردید بلکه با به سخن درآمدن این زنان ستم دیده که بیش ازدودهه دراسارت ذهنی- فیزیکی- احساسی این فرقه قرارداشته اند می تواند باعث پرده برداری کامل ازمناسبات برده داری این فرقه تروریستی درقرن حاظرگردد.
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۲
خیلی زجر آور بود روان و ذهن ما را تحت فشار وحشتناک گذاشته بودند به طوری که حس می کردیم واقعا به بن بست رسیدیم.احساس عجز وناتوانی به ما دست داده بود. از طرف دیگر به خودم می گفتم: چرا مونده ام اشرف؟ و در جستجوی راه حلی برای فرارازاین فضای جهنمی بودم. ما بعد از آزادی از اسارت سازمان در اینجا داریم از شرایطی صحبت می کنیم که نیروهای سازمان در عراق در آن قرار داشتند.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۲۳
خوب این موضوع باعث می شد که مردها خیلی آزرده و سرخورده شوند و آنها نیز در هر فرصتی با خانم ها در اشرف برخورد بدی میکردند. می خوام ناصر جان استنباط خودم را از سخنان شما به این شکل بیان کنم که در واقع روش ها و تحلیل های مسعود وقتی در مناسبات سازمان عملی شد و در بین مردان و زنان مستقر در قرارگاه اشرف و یا سایر قرارگاههای سازمان در عراق عینیت یافت نه تنها برابری بین زن و مرد ایجاد نکرد که به کدورت ها و کینه های بین زنان و مردان دامن زد. زیرا رابطه ها مطلوب، مفید و انسانی نبود. و خانم ها در نهایت به طور ناخودآگاه خشن تر و مبدل به تیپ هائی تند خو می شدند.