شنبه, ۲۲ آذر , ۱۴۰۴
  • پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده 17 آذر 1404

    قاسم جان زندگی را دریاب
    پیام عسگر نجف زاده به برادر اسیرش قاسم نجف زاده

    قاسم جان خوبی برادر؟ بارها برایت نامه نوشتم و اما دریغ از یک پاسخ نامه و یک تماس تلفنی. الان هم از سر دلتنگی خواستم چند خط برایت بنویسم از خوابی ‌که دیشب از مامان دیدم. شادروان مامان به خوابم آمد و دیدم پریشان حال و مضطرب است. خیلی دلم گرفت و ناگهان مامان را […]

پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم 16 آذر 1404

نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی پسرم سالهاست چشم انتظار آمدنت هستم

علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست 16 آذر 1404

نامه زهرا قلیزاده به برادرش علی قلیزاده علی جان یک دنیای واقعی منتظر توست

دیدگاههای آقای محمود دشتستانی طی دیدار با خانواده ها در ارومیه ـ قسمت پنجم 09 اردیبهشت 1392

دیدگاههای آقای محمود دشتستانی طی دیدار با خانواده ها در ارومیه ـ قسمت پنجم

تیپی که من درسازمان داشتم این جوری بود که با همه بگو و بخند داشتم با زنان و مردان، فرماندهان و مسئولین سازمان. برای همین وقتی از آنجا فرار کردم همه بچه ها حتما پچ پچ می کنند دلیل اینکه محمود فرار کرد چی بود؟ چون بچه هایی که دو هفته بعد از من از آنجا خارج شدند به من گفتند: رفته بودیم نشست جمعی، همه به هم می گفتند محمود دشتستانی کجا رفته است؟ فرار کرده؟ هیچکس هم باورش نمی شد. خب کافی است شخص خودش اراده خروج از سازمان داشته باشد راههای خروج را پیدا می کند این خیلی مهم است شما وقتی به ملاقات آنها رفتید به آنها امید بدهید و انگیزه، آنها خود راه خروجشان را پیدا می کنند.

سومین نامه خانواده امیری به سران مجاهدین در سال ۱۳۹۲ 07 اردیبهشت 1392

سومین نامه خانواده امیری به سران مجاهدین در سال ۱۳۹۲

تنها خواسته ی مادر من فقط دیدن فرزندش بعد از سالها می باشد آیا این خواسته ی زیادی هست؟ مادر بنده و یا اکثر پدر و مادرهای اعضای مجاهدین با سیاست کاری ندارند فقط می خواهند برای چند ساعتی هم که شده فرزندانشان را در آغوش بگیرند.من نمی دانم که هراس سازمان مجاهدین خلق از دیدن خانواده ها چیست!؟ یک روز خانواده ها را مامور وزارت اطلاعات می نامند و روز دیگر مزدور و روز دیگر …

نامه خانم لیلا امیری به مسعود و مریم رجوی – دومین نامه خانواده امیری به سران مجاهدین 31 فروردین 1392

نامه خانم لیلا امیری به مسعود و مریم رجوی – دومین نامه خانواده امیری به سران مجاهدین

آقای مسعود و خانم مریم، این بود آزادی و استقلالی که دم از آن می زنید. این است هدفی که به خاطرش فرزندانی و خانواده هایی را از هم جدا نموده و باعث فراق آنها شده اید؟ اگر به آزادی و استقلال پایبند هستید اگر به هدف و راهی که در آن افرادی را قربانی نموده اید معتقد هستید پس چرا اینقدر می ترسید که این اجازه را به فریب خوردگان و برادرم نمی دهید تا خودشان راه و هدفشان را انتخاب کنند و با خانواده هایشان ملاقات کنند؟ نه به این که به زور شکنجه و شستشوی مغزی آنها را در زندانهایی که برایشان ساخته اید نگه دارید

اجتماع شماری از خانواده های دردمند گیلک در دفتر انجمن نجات 31 فروردین 1392

اجتماع شماری از خانواده های دردمند گیلک در دفتر انجمن نجات

پدر دو اسیرکه برای کسب و کار به ترکیه رفته بودند و الان بالغ بر ده سال در اسارت رجوی هستند افزودند که رجوی حرف حساب سرش نمیشود وقتی مییبیند که آقای مارتین کوبلر دارد کار قانونی اش را پیش میبرد و دنبال حل و فصل پرونده های فرزندانمان هست به اوهم مارک میزند که ازعوامل وزارت اطلاعات است و باید کنار برود زهی وقاحت و بیشرمی. وقتی رجوی خائن به خانواده های اعضای گرفتار که ماها باشیم مارک مزدور میزند و به تهمت و افترا می بندد و اجازه نمیدهد ولو دقایقی با فرزندانمان درمقابل اسارتگاهش دیدار کنیم خب معلوم است هرآنکس که ازاین فرقه لعنتی فاصله بگیرد و بخواهد که کار حقوق بشری و انسانی انجام بدهد بیشرمانه مارک میزند و توهین میکند

نامه خانواده های استان مرکزی به مارتین کوبلر 29 فروردین 1392

نامه خانواده های استان مرکزی به مارتین کوبلر

ما خانواده های استان مرکزی چندین سال است که از فرزندانمان بدور هستیم. چند بار با کلی مشکلات به عراق سفر کرده ایم و در کنار درب پادگان اشرف در خواست ملاقات با فرزندانمان را از فرقه ای بنام سازمان مجاهدین کرده ایم ولی متاسفانه این فرقه آنقدر عقب مانده است نه فقط اجازه ملاقات با فرزندانمان را نداد بلکه با فحش های رکیک که فقط شایسته خودشان است از ما خانواده ها استقبال کردند

نامه خانم فاطمه امیری به برادرش علیرضا امیری و مسعود و مریم رجوی 27 فروردین 1392

نامه خانم فاطمه امیری به برادرش علیرضا امیری و مسعود و مریم رجوی

با اینکه این نامه هیچ وقت به دست تو نمی رسد. با اینکه می دانم سران سازمان از دادن این نامه ها به شما امتناع می کنند باز هم امیدم را از دست نمی دهم و برایت می نویسم. می نویسم از نیرنگ های مسعود و از پستی های مریم رجوی از اینکه سازمان چه بلایی بر سر فرزندان ما آورده است از اینکه سازمان از خانوده ها هراس دارد از اینکه دوست ندارد کسی سراغ فرزندش را بگیرد.

رهبران مجاهدین مرا بی پدر و مادر کردند 26 فروردین 1392

رهبران مجاهدین مرا بی پدر و مادر کردند

من از دست پدر و مادرم ناراحت نیستم از دست فرقه رجوی ناراحت هستم که از انسانیت بویی نبرده اند و از فرقه رجوی سئوال می کنم چگونه به خودتان اجازه می دهید که انسانها را اسیر کنید و از دنیای بیرون آنها را قطع کنید. حتی اجازه نمی دهید نامه یک کودک بدست پدر و مادرش برسد آیا شما خودتان را انسان بشمار می آورید؟ خداوند انتقام من و سایر کسانی که پدر و مادرشان اسیر فرقه رجوی است را بگیرد. و آرزو می کنم بزودی زود بتوانم پدر و مادر خود را در آغوش بگیرم.

قربانعلی حسین نژاد: توصیه هایی به خانوادۀ محمد نژاد و دیگر خانواده ها 20 فروردین 1392

قربانعلی حسین نژاد: توصیه هایی به خانوادۀ محمد نژاد و دیگر خانواده ها

لذا خانواده ها باید با نوشتن نامه و تلاشهایشان رو به سازمانهای بین المللی بویژه سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان و صلیب سرخ خواستار ایجاد محلی در نزدیکی لیبرتی برای خانواده ها و فشار بر رهبری فرقه و در رأس آن مریم رجوی در فرانسه برای لغو فتوای تحریم دیدار با خانواده و برچیدن محدودیتها و ترفندهای تشکیلاتی و تبلیغات علیه خانواده ها برای جلوگیری از خواست افراد مبنی بر دیدار با افراد خانواده شان گردند.

پیام تسلیت انجمن نجات به مناسبت فوت مادر رضا رجب زاده 23 اسفند 1391

پیام تسلیت انجمن نجات به مناسبت فوت مادر رضا رجب زاده

به نمایندگی ازانجمن نجات و خانواده های مرتبط با این انجمن، درگذشت اندوهبار و مصیبت وارده را به خانواده داغدار خاصه آقای بهروز رجب زاده ازاعضای مرتبط با انجمن نجات گیلان که ازسالیان پیشتر برای رهایی آقا رضا ازهیچ کوششی فروگذار نکرد و همچنین به عضو رها شده ازتشکیلات مافیایی رجوی رضا رجب زاده تسلیت عرض میکنیم وبرای آن مرحومه رحمت واسعه و برای تمامی اعضای آن خانواده محترم صبر و شکیبایی مسئلت داریم.

مصاحبه با برادر بهمن عتیقی یکی از قربانیان جنایتهای رجوی – قسمت دوم 13 اسفند 1391

مصاحبه با برادر بهمن عتیقی یکی از قربانیان جنایتهای رجوی – قسمت دوم

خب وقتی که رهبر یک فرقه با آنهمه ادعا چنین موضعگیری علیه من که فقط خواستم برادرم را ببینم می کند تازه من یک فرد عادی و نه گروه و یا تشکیلات هستم، پس وای به حال افرادی که سالها در اسارت خو د دارد. که دراین سالیان چه بلایی سرآنها آورده است؟ بلایی که رجوی قبلا وعده آنرا به من داده بود و قرار بود که آنرا سر من بیاورد. در مورد برادرم اجرا کرد. واو را در19 فروردین 90 طرح توطئه ای از قبل تعیین شده از پشت مورد هدف قرار داده وسپس دردرگیری با نیروهای عراقی کشته شده است.

گزارشی از لحظه دیدار با مادری دل شکسته 12 اسفند 1391

گزارشی از لحظه دیدار با مادری دل شکسته

مادربا کمی مکث…ادامه داد تو را بخدا ببین به این مادر و پدر پیر برای یک ملاقات کوچک چه حرفهایی که به ما می زدند؟!! جواب دادم من مادرم، کسی هم ما را نفرستاده خودمان آمدیم و برای دیدن پسرم آمده ایم.این همه سال برای شما بود، یک ساعت هم برای ما.و من تمام این صحبت ها را حین گریه به ان منافقا می گفتم و حتی توی سر وصورت خودم می زدم، که شاید دل آنها به رحم بیآید وبگذارند پسرم را ببینم،اما دریغ از ذره ای رحم و مروت وغیرت

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده پورحسن کویخی 12 اسفند 1391

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده پورحسن کویخی

با نهایت تالم و تاثر مطلع شدیم که آقای حاج محمدرضا پورحسن کویخی برادر بزرگ و چشم انتظار اسماعیل پور حسن کویخی (گروگان فرقه رجوی) ازاعضای مرتبط با انجمن نجات گیلان دارفانی را وداع گفت. به نمایندگی از انجمن نجات و خانواده های مرتبط با این انجمن، درگذشت اندوهبار و مصیبت وارده را به خانواده داغدار خاصه حاج مرتضی پورحسن کویخی تسلیت عرض نموده وبرای آن مرحوم رحمت واسعه و برای تمامی اعضای آن خانواده محترم صبر و شکیبایی مسئلت داریم.

blank
blank
blank