ما مردگانی بودیم که سالها مرگ را تجربه کردیم
همه می دانیم که پس از مرگ، نمی توان به زندگی عادی برگشت. بیشتر مردم نمی دانند که دنیای مرگ چیست و افراد خیلی کمی، زندگی بسیار سخت پس از مرگ را تجربه کرده اند. در قرنی که زندگی می کنیم، این افراد دوباره زنده شده در میان ما کم نیستند و با اندکی تدبر […]
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت بیست و یکم
در قسمت بیستم این سلسله یادداشت ها صحبت از ماجراهای دیدارم با آقایان مصطفی محمدی و شادروان علی بشیری در هتلی در بغداد به میان رفت. علت این سفر( سفر دوم ام به عراق) مراجعه به کمپ اشرف، ملاقات با برادرم سید مرتضی و فرزند باقی مانده او و همچنین حضور بر سر مزار برادر […]
اهراق مسعود رجوی
اولین بار در پادگان مخوف اشرف، اتهام ” ترور رهبری ” را در زندان های مجاهدین به من زدند! که خنده دارترین جوکی بود که در اشرف می شنیدم. بازجوها گفتند که تو برای ترور رهبری آمدی! حال قضیه این بود که من نمی خواستم در مناسبات بمانم و درخواست خروج داده بودم و برای […]
ماجراهای درخواست ملاقات درکمپ اشرف – قسمت بیستم
در قسمت های قبلی این سلسله یادداشت ها به جریان خودسوزی شدن برادر زاده جوانم یاسر اکبری نسب اشارات نسبتا مفصلی داشته وگفتم که چگونه خانواده معزی ماچند نوبت مراسم یادبود در این مورد در تهران و تبریز برگزار کرد و در قبال آن فرقه رجوی چه عکس العمل تندی بر علیه این مراسم و […]
اسلام دروغین رجویستی
در فرقه رجوی ، مردان زنان را “خواهر” صدا زده و زنان مردان را “برادر” خطاب می کنند! همه نماز می خوانند و روزه می گیرند. در نگاه اول همه چیز در درون مناسبات رجوی ، رنگ و بوی اسلام و مسلمانی می دهد، اما در محتوا مذهب به آلتی برای تحمیق اعضای سازمان مبدل […]
گاف جدید مریم رجوی
مریم رجوی کسی است که بدون خودنمایی و ایراد سخنرانی اموراتش نمیگذرد و با قاطعیت میتوان گفت که اگر از این کار بازداشته شود، دق مرگ شده و میمیرد و در این صورت کمک بزرگی به دو هزار نفر گروگانی که از مردم ایران نگه داشته، می کند. اما در خصلت و طرز تفکر او […]
برای فرزندانم مهری، ناهید و محمود سعادت که ۳۳ سال است ندیدم شان
قبل از سیزده بدر برای تبریک عید نوروز، فرصتی دست داد تا به دیدار مادر سعادت که سه فرزندش در فرقه رجوی اسیر هستند و اجازه خروج ندارند، بشتابیم. این مادر سالخورده همچون دیگر مادران چشم انتظار، که بوی فرزندانش را از ما جداشده ها می گیرد، در همان بدو ورود نتوانست جلوی اشکهایش را […]
ماجراهای درخواست ملاقات در کمپ اشرف – قسمت نوزدهم
این قسمت هم به یادآوری مقاله مبسوط من (قاتلین مدعی) در جواب حملات ناجوانمردانه که باند رجوی بر علیه من پرداخته بود، می پردازم. بطوری که گذشت، این حملات فرقه رجوی بدان جهت انجام گرفته بود که من در مراسم یادبود برادرزاده ام یاسر اکبری نسب که به طرز وحشتناکی خودسوزی شده بود ، حرف […]
ماجراهای درخواست ملاقات درکمپ اشرف – قسمت هجدهم
در قسمت هفدهم این سلسله یادداشت ها صحبت از حمله ای بود که باند رجوی به علت صحبت مبسوط ام در مراسم یادبود قتل بغایت فجیع برادر زاده ام یاسر اکبری نسب ، نسبت به من کرده بود ومن جواب دندان شکنی به این حمله ناجوانمردانه با نوشتن مقاله مفصل ” قاتلین مدعی”- که از […]
ماجراهای درخواست ملاقات درکمپ اشرف – قسمت هفدهم
پیرو مسائلی که من از مقاله خودم با عنوان “قاتلین مدعی” در بخش شانزدهم این سلسله خاطراتم در رابطه با مجاهدین خلق بعنوان قاتل برادر زاده ام یاسر اکبری نسب آوردم، اینک به نقل قسمت دیگری ازاین مقاله که گذشت زمان طولانی نشان داد که چه شناخت دقیقی ازاین جریان مافیای- سیاسی داشتم ، می […]
عمر هدر رفته مجاهدین خلق، بدون دستاورد
فرقه رجوی و مناسبات خاص آن ، مملو از تناقض ها و دوگانگی هاست، همه به جای صبحانه و نهار و شام، مبارزه می خورند، بدین معنی که از بام تا شام ، صحبت از مبارزه است اما بی هیچ عملی! همه خود را مبارز می دانند اما اثری عملی از این مبارزه وجود ندارد. […]
فرهنگ لمپنیزم، فرهنگ سفلگان رجویستی
عربده کشی، فحاشی، خدو انداختن بر صورت دیگران، ضرب و شتم فیزیکی و سیاسی، دشمن مالی و … از تراوشات ذهن بیمار آقای مسعود رجوی از نشست های طعمه بود که به یک سنت در تشکیلات مبدل گردید. البته این بدان معنی نیست که قبل از سلسله نشست های سرکوب موسوم به طعمه ، هیچ […]