نامه فاطمه و اکرم گل ریزان به نمایندگی صلیب سرخ در آلبانی
ریاست محترم صلیب سرخ در کشور آلبانی با احترام ما خواهران عباس گل ریزان هستیم. برادر ما عباس چندین سال است در سازمان مجاهدین به اسارت گرفته شده است. سازمان مجاهدین به برادر ما اجازه نمی دهد با ما تماس بگیرد. برادر ما سرباز بود و در زمان جنگ ایران و عراق و حضور سازمان […]
چند کلام کوتاه با برادرم رضا زنگنه
برادر عزیزم رضا سلام چشمانم به در خیره مانده و هر کسی زنگ خانه را می زند فکر می کنم تو هستی! وقتی گوشی ام زنگ می خورد و شماره در مخاطبینم نباشد با خودم می گویم احتمالا رضا زنگ زده. ای کاش بزودی می توانستم ببینمت. وقتی به عکس هایت نگاه می کنم بغض […]
دیدار مسئول انجمن نجات اراک با برادر حمید رضا نوری
روز شنبه 8 شهریور ماه 1404 فواد بصری مسئول انجمن نجات اراک با مصطفی نوری برادر حمیدرضا نوری از اعضای گرفتار در کمپ اشرف 3 دیدار و گفتگو کرد. آقای نوری بسیار مشتاق بود تا در جریان اخبار مربوط به وضعیت سازمان مجاهدین و اعضا در آلبانی و همچنین فعالیت های اعضای انجمن نجات آلبانی […]
دیدار اعضای انجمن نجات اراک با پدر عباس گلریزان
روز یکشنبه 9 شهریور 1404، اعضای انجمن نجات اراک به دیدار آقای ولی الله گل ریزان، پدر دردمند عباس گلریزان از اعضای گرفتار در کمپ اشرف 3 رفتند و با ایشان به گفتگو نشستند. آقای گل ریزان که سالها دوری و بی خبری از فرزند او را پیرتر و فرسوده تر از سنش کرده است، […]
نامه صدیقه نجفی به فرزندش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی
پسرم محمد جعفر سلام خوبی مادر. خبر داری مادرت چند تا نامه برایت ارسال کرده؟! چرا جواب نامه هایم را ندادی؟ تماسی با من نمی گیری از وضعیتت با خبر شوم. از وضعیت جسمیت اطلاعی ندارم. هر چه فکرش را می کنم چرا پدر و مادرت و خانواده ات را ترک کردی به نتیجه ای […]
نامه خانواده های اراکی به ریاست دادگاه رسیدگی به جنایات سران مجاهدین
ریاست محترم دادگاه رسیدگی به جنایات سران سازمان تروریستی مجاهدین خلق آقای قاضی دهقانی با سلام و احترام ما پدر و مادران و خواهران و برادرانی هستیم که سالهاست در نبود فرزندانمان و خواهران و برادرانمان رنج می کشیم. سازمانی به نام سازمان تروریستی مجاهدین سالهاست فرزندان ما را به اسارت گرفته و هیچ اطلاعی […]
پروانه جانم تا کی چشم انتظارت بمانم؟!
پروانه سلام خوبی مادر؟ سلامتی؟ چرا تماسی با من نمی گیری احوالی از مادرت بگیری؟ من مادرتم چرا مرا فراموش کردی؟ من به لحاظ جسمی وضعیت خوبی ندارم دلم می خواهد هر چه زودتر تو را در آغوش بگیرم. من تو را فراموش نخواهم کرد زمانی که در عراق بودی تلاش زیادی کردم با تو […]
نامه ای برای پدرم حمیدرضا نوری در کمپ مجاهدین
پدر جان سلام حالت چطور است نمی دانم در کمپ آلبانی در چه وضعیتی هستی؟ به لحاظ جسمی سالمی یا نه؟ خبری از شما ندارم دلم خیلی برای شما تنگ شده! یادی از دخترت نمی کنی گویی که هیچکس را در این دنیا نداری. منتظر تماست هستم ولی تماسی نمی گیری پدر جان واقعا در […]
خاطره ای از محسن قجر عضدانلو برادر مریم قجر
خبری خواندم مبنی بر اینکه محسن قجر عضدانلو برادر مریم قجر فوت کرده است و یاد خاطراتی از او افتادم. دورانی که در پادگان اشرف در عراق بودم برادر مریم قجر با شورایی ها به عراق می آمد و با شورایی ها به مقر ها سر می زدند که روحیه باصطلاح ارتش آزادی بخش را […]
پیام فواد بصری و فاضل فرهادی به اسرای رجوی در کمپ آلبانی
سلام امیدواریم که حالتان خوب باشد هر چند می دانیم در کمپ آلبانی حال خوب وجود ندارد. زندگی آزاد در کنار خانواده نعمت است؛ زیارت و تفریح آزاد بدون آقا بالا سر . اگر یادتان باشد سران رجوی هر زمانی ما را به زیارت می بردند نفس کشیدن را برای ما حرام می کردند حتی […]
یادی کنیم از مادرانی که در بین ما نیستند
اقدس بندی مادر حمید رضا نوری حمید رضا نوری در دوران جنگ تحمیلی سرباز بود و در جبهه های جنگ خدمت می کرد. فرقه رجوی با پشتیبانی دیکتاتور عراق صدام به جبهه ای که حمید رضا خدمت می کرد حمله می کند و حمید رضا را به اسارت می گیرد. آن اوایل حمید رضا از […]
دیدار مسئول انجمن نجات اراک با برادر حمید رضا نوری
در تاریخ 8 مردادماه 1404 فواد بصری مسئول انجمن نجات استان مرکزی با مجتبی نوری برادر حمید رضا نوری از اعضای گرفتار در کمپ آلبانی سازمان مجاهدین دیدار و گفتگو کرد. حمید رضا نوری چندین سال است در مناسبات مجاهدین خلق به اسارت گرفته شده است و مجتبی نوری سالهاست پیگیر وضعیت برادرش حمید رضا […]