نامه محمد رضا فروغی به برادرش مصطفی فروغی در کمپ آلبانی
مصطفی جان سلام خوبی برادر؟ خبری از شما نیست. در زندگیم آدمهای زیادی آمدند و رفتند ولی شما همیشه در قلب من جا داری. جواب نامه های مرا بده و مرا از دل تنگی در بیار. ای کاش می شد مثل گذشته با هم می بودیم. خاطرات خوبی با هم داشتیم. فکرش را نمی کردم […]
اشرف پادگان نبود؛ زندان بود
پادگان اشرف، پادگان نظامی نبود یک زندان بزرگ بود. سال 1375 از مقر ما یک نفر شبانه اقدام به فرار کرد. همان نیمه شب در مقر بیدار باش زدند و همه را در سالن غذا خوری جمع کردند. ما که آن زمان از چیزی خبر نداشتیم، فکر می کردیم جنگ شده و یا زلزله در […]
نامه مجتبی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین
سلام برادر عزیزم حالت چطور است؟ خوب هستی؟ من و همه خانواده دلمان برای شما تنگ شده است. اگر یادت باشد دوران بچگی همیشه با هم بودیم. با هم بازی می کردیم. خاطرات زیادی با هم داریم. یادت می آید زمستان چقدر با هم برف بازی می کردیم؟! روزهای خوبی با هم داشتیم. ای کاش […]
برادر جان خودت را از تشکیلات رجوی نجات بده
سلام محمد جعفر، برادر عزیزم امیدوارم حالت خوب باشد. دوری ات برایم کسالت بار و سنگین و ندیدنت جان فرساست. کجایی محمد جعفر؟! پدر و مادر و تمام خانواده دلتنگ شما هستند. چندین سال است شما را ندیدند. شما هم تماسی با خانواده خود نمی گیری! آیا به لحاظ جسمی سالم هستی؟ این چندمین نامه […]
به خاطر ۱۰۰ دینار سوژه نشست شدم
در پادگان اشرف گاه به گاه، کمدهای شخصی نیروها را بازرسی می کردند. و این مسئله را به شکلی پنهانی و در زمانی انجام می دادند که فرد حضور نداشت. به طور مثال نیرو را به بهانه ای به مقر دیگری می فرستادند و سپس با خیال راحت کمد او را وارسی می کردند. درواقع […]
مهرماه سال ۱۳۶۶ آغاز اسارتم به دست مزدوران مجاهد خلق
در دوران جنگ تحمیلی من برای انجام خدمت سربازی و برای دفاع از وطنم، اعزام شدم. سه ماه آموزشی ام را در پادگان 05 کرمان به اتمام رساندم و بعد از دوره آموزشی به جبهه رفتم. در این مدت، در جبهه های مختلفی بودم؛ سرخ کوه کردستان، درگیری با کومله و مریوان، درگیری با نیروهای […]
دست و پا زدن های رجوی برای ماندن در عراق
بعد از سرنگونی صدام حسین و رژیم بعث، دولت جدید عراق به رجوی و سرانش ابلاغ کرد تا پادگان اشرف را تخلیه کنند. اینجا بود که رجوی ها قوه شیادی شان را به کار گرفتند؛ آنها پادگان اشرف را به چند قسمت تقسیم کردند و برای هر قسمت یک سند جعلی همراه با مهر جعلی […]
نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ آلبانی
خواهر عزیزم طیبه سلام هر چند که چندین سال شما را ندیدم ولی شما همیشه در قلب من جا داری و همیشه دلتنگ شما هستم. زمانی که پیش ما بودی برای من خواهر نبودی بلکه بهترین دوست من بودی، چه کنم که فقط حسرت به دلی دیدن شما برای من به جا مانده است. مسیری […]
جوانان مراقب وعده های دروغین عوامل مجاهدین باشند
سعید فیروزی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و عضو کنونی انجمن نجات اراک است. او هم یکی از هزاران نمونه ای از جوانان فریب خورده ای است که در دام عوامل مجاهدین خلق در ترکیه می افتد و چهار سال پر محنت به او تحمیل می شود. سعید فیروزی در ترکیه مشغول کار و فعالیت […]
اظهارات فواد بصری در پاسخ به اتهامات رسانه مجاهدین خلق
فواد بصری عضو پیشین مجاهدین خلق در ویدئویی به اتهامات پروپاگاندای تشکیلات مجاهدین خلق پاسخ داد. پس از حضور فواد بصری در جلسه سی و نهم دادگاه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق و موجودیت این تشکیلات، به عنوان شاهد مطلع، رسانههای تبلیغاتی مجاهدین خلق اقدام به اتهام زنی علیه وی کردند — چنان که […]
گفتگوی فؤاد بصری با طاها حسینی
طاها حسینی از اعضای رهایی یافته از سازمان مجاهدین خلق است. او یکی از صدها و هزاران نفری است که فرقه رجوی، با فریب و نیرنگ به داخل تشکیلات کشاند. طاها حسینی از جمله افرادی است که در ترکیه و در زمانی که برای کاریابی به این کشور سفر کرده بود در دام عوامل آدم […]
زندانی ها هم حق ملاقات دارند اما پسر من از این حق محروم است
هفته گذشته، فؤاد بصری مسئول انجمن نجات استان مرکزی با خانم منتهی زهرایی، مادر چشم انتظار مصطفی قائدی دیدار و گفتگو کرد. مصطفی قائدی سالهاست که در اسارت عینی و ذهنی سازمان مجاهدین خلق به سر می برد و هیچ راهی به بیرون و هیچ وسیله ای برای ارتباط با خانواده در اختیار ندارد. مادر […]