تحلیل موسسه مطالعات سیاسی آمریکا از فرقه رجوی

تاریخ ایرانی: موسسه مطالعات سیاسی آمریکا (IPS) در جدیدترین تحلیل خود درباره خروج نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست گروه‌های تروریستی ایالات متحده، این سازمان را «فرقه‌ای سرکوبگر و مورد تنفر اکثر ایرانی‌ها و عراقی‌ها» و «سازمانی ستیزه‌جو» با پیشینه‌ای پر از خشونت خوانده و به شرح اعمال نفوذ و حمایت‌ مقامات آمریکایی از آن پرداخته است. در این تحلیل که در وب‌سایت این موسسه (Right Web) منتشر شده، به نقل از یکی از مقامات ایالات متحده آمده است: «خودشان را گروهی دموکرات، قانونی و شایستهٔ حمایت جلوه می‌دهند اما باور فراگیر در دولت آمریکا این است که این سازمان حالت فرقه‌ای دارد. هر چند خارج‌ کردن از فهرست، حمایت یا فراموش کردن کار‌هایشان از سوی ما تلقی می‌شود و به معنای آن نیست که نگرشمان راجع به رفتار کنونی‌شان را ناگهان عوض کرده‌ایم، اما ما این را که چه بوده‌اند فراموش نمی‌کنیم و آنچه که اکنون ادعا می‌کنند هستند را قبول نداریم.» «تاریخ ایرانی» متن کامل تحلیل موسسه مطالعات سیاسی آمریکا (IPS) که به بررسی سیاست‌های ایالات متحده در حوزه دفاعی و بالاخص «جنگ علیه تروریسم» می‌پردازد را منتشر می‌کند که نشان‌دهنده تردیدهای جدی برخی موسسه‌های مطالعاتی و تحقیقاتی آمریکا درباره تغییر مشی تروریستی گروه رجوی است. *** مجاهدین خلق ایران (MEK) سازمانی ستیزه‌جو و الهام گرفته از اسلام و مارکسیسم است که از سرنگونی جمهوری اسلامی ایران هواداری می‌کند. این گروه در سال ۱۹۶۳ و در پی سرکوب شدید مخالفان توسط محمدرضا شاه پهلوی در قالب گروهی چریکی و مسلح پایه‌گذاری شد. این گروه در گذر سالیان سابقه‌ای از مخالفت خشونت‌آمیز با حکومت ایران چه در زمان رژیم سلطنتی و چه در دوره نظام اسلامی پس از آن، برای خود دست و پا و حمایت کشورهایی مثل ایالات متحده را جلب کرده است. این گروه سالیانی هم در فهرست سازمان‌های تروریستی ایالات متحده قرار داشته اما در پی اعمال نفوذهایی فعالانه که با تامین مالی مطلوب همراه بوده و گروهی از مقامات دولتی سابق از هر دو حزب آمریکا از آن حمایت می‌کرده‌اند، هیلاری کلینتون وزیر خارجهٔ ایالات متحده در سپتامبر ۲۰۱۲ خبر داد که در صدد خارج کردن این گروه از فهرست سازمان‌های تروریستی دولت آمریکا است. نام سازمان مجاهدین خلق از سال ۱۹۹۷ در این فهرست قرار داشت. این گروه دارای خاستگاه‌هایی عجیب و غریب و تاریخچه‌ای پرآشوب است. طبق گزارش وزارت خارجه ایالات متحده: «این گروه در انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ شرکت داشت، انقلابی که حکومت اسلامی شیعی به رهبری آیت‌الله خمینی را جانشین حکومت شاه کرد. اما جهان‌بینی سازمان مجاهدین خلق که ملغمه‌ای از مارکسیسم، دفاع از آزادی زنان و اسلام‌گرایی است، با حکومت برآمده از انقلاب ناهمخوان بود. این گروه که در سال ۱۹۸۱ از پایگاه‌هایش در مرز ایران و عراق رانده شد در پاریس سکنی گرفت و از‌‌ همان جا حمایت از عراق در جنگ هشت سال علیه ایران را آغاز کرد. در سال ۱۹۸۶ سازمان مجاهدین خلق مقر خود را به عراق انتقال داد که سبب شد تا با دست بازتری در ایران عملیات تروریستی انجام دهد. از سال ۲۰۰۳ نیز حدود ۳ هزار و ۴۰۰ نفر از اعضای این سازمان در اردوگاه اشرف واقع در عراق اسکان یافتند.» در اواخر سال ۲۰۱۲ اکثر ساکنان اردوگاه اشرف به مکان دیگری در عراق انتقال یافتند تا به کشور ثالثی منتقل شوند. می‌گویند همکاری سازمان مجاهدین خلق در این انتقال که گمان می‌رفت موجی از مخالفت اعضای این گروه در قالب خودکشی‌های سازمان‌یافته را برانگیزد، عاملی کلیدی در تصمیم کلینتون برای خارج کردن سازمان مجاهدین از فهرست سازمان‌های تروریستی بود. روزنامهٔ نیویورک تایمز این گروه را به خاطر سازمان‌بندی فرقه‌ای‌اش تحت رهبری مریم رجوی، حمایت از عراق در جنگ با ایران و همکاری با صدام حسین در سرکوب کرد‌ها و شیعیان عراق، «فرقه‌ای سرکوبگر و مورد تنفر اکثر ایرانی‌ها و عراقی‌ها» توصیف کرده است. مقامات ایالات متحده نیز به این وجههٔ ناخوشایند اذعان کرده‌اند، به طوری که یکی از مقامات ایالات متحده پس از آنکه تصمیم خروج مجاهدین از فهرست سازمان‌های تروریستی اعلام شد به سی‌ان‌ان گفت: «خودشان را گروهی دموکرات، قانونی و شایستهٔ حمایت جلوه می‌دهند اما باور فراگیر در دولت آمریکا این است که این سازمان حالت فرقه‌ای دارد. هر چند خارج‌ کردن از فهرست، حمایت یا فراموش کردن کار‌هایشان از سوی ما تلقی می‌شود و به معنای آن نیست که نگرشمان راجع به رفتار کنونی‌شان را ناگهان عوض کرده‌ایم، اما ما این را که چه بوده‌اند فراموش نمی‌کنیم و آنچه که اکنون ادعا می‌کنند هستند را قبول نداریم.» سازمان مجاهدین خلق به رغم وجههٔ مشکوکی که دارد خود را به حامیان غربی گروهی دموکرات و مردمی و مخالف با حکومت ایران معرفی کرده است و حتی اغلب مریم رجوی را که به صورت تبعیدی در پاریس به سر می‌برد، بی‌آنکه هرگز در انتخاباتی در ایران نامزد شده باشد، «رییس‌جمهور منتخب» می‌نامد. برخی تحلیلگران هشدار داده‌اند که تصمیم ایالات متحده باعث می‌شود تا روابط این کشور با ایران خراب‌تر شود. به نوشتهٔ فریده فرحی، کار‌شناس مسائل ایران، این تصمیم بی‌شک سبب می‌شود تا عدم اطمینان رهبران تهران نسب به نیات ایالات متحده راجع به آیندهٔ ایران افزایش یابد، به خصوص آنکه مجلس نمایندگان آمریکا هم از سازمان مجاهدین خلق به عنوان طلایه‌دار تغییر حکومت در ایران حمایت کرده است. کاهش اعتماد هم احتمال مصالحه را کاهش می‌دهد که احتمالاً دستاورد دلخواه هواداران بانفوذ سازمان مجاهدین خلق در مجلس نمایندگان آمریکا و جاهای دیگر است. تاثیر تعیین کننده بر سیاست ایالات متحده سازمان مجاهدین خلق تاثیر تعیین‌کننده‌ای در ایالات متحده داشته است. این گروه در عین آنکه در گسترهٔ سیاست ایالات متحده هوادارانی برای خود دست و پا کرده، به طور تقریبی واکنش‌های منفی نمایندگان تمام جناح‌های سیاسی را نیز برانگیخته است. نومحافظه‌کاران نمونهٔ جالبی در این زمینه هستند. مثلاً پس از اینکه خبرگزاری‌ها در اوایل سال ۲۰۱۲ خبر دادند که سازمان مجاهدین خلق با حمایت اسراییل در ترور دانشمندان ایرانی دست داشته است، شماری از سخنگویان نومحافظه‌کاران از این گروه ستایش کردند. روزنامهٔ نیویورک پست، متعلق به روپرت مرداک در سرمقاله‌ای نوشت: «اگر سازمان مجاهدین در متوقف کردن روند ساخت بمب اتمی ایران نقش حساسی ایفا کرده باشد بیش از هر رییس‌جمهوری آمریکا که بتوان نام برد، شایستهٔ دریافت جایزهٔ صلح نوبل است.» نظریه‌پردازان همفکری چون ریموند تانتر نیز سازمان مجاهدین را «بهترین منبع کسب اطلاعات راجع به تخطی‌های بالقوهٔ ایران از پیمان منع تکثیر سلاح‌های هسته‌ای» نامیده‌اند و استدلال می‌کنند که «خروج از فهرست تروریست‌ها به این گروه امکان می‌دهد تا بتوان تغییر حکومت را روی میز تهران قرار داد.» در تجمع حمایت از این گروه در پاریس هم رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک اعلام کرد «سازمان شما را هم تروریست قلمداد کردن بی‌آبرویی محض است.» از سوی دیگر بسیاری از نومحافظه‌کاران نیز از این گروه نفرت دارند زیرا معتقدند که متحد شدن با آن در مسیر تغییر حکومت ایران، چیزی جز کوته‌بینی نیست، مثلاً مایکل رابین به شدت از پشتیبانان سازمان مجاهدین خلق انتقاد کرده و در واکنش به اخبار دست داشتن این سازمان در ترور دانشمندان ایران نوشت: «اسراییلی‌ها با بهره گرفتن از سازمان مجاهدین خلق، گروهی که در نظر ایرانی‌ها‌‌ همان طور جلوه می‌کند که جان واکر لیند، آمریکایی محکوم شده بابت کمک به طالبان در نظر آمریکایی‌ها جلوه می‌کند، بابت رسیدن به بهره‌ای کوتاه مدت خطر کرده‌اند و به هزینه‌ای کمرشکن چون متحدسازی ایرانیان زیر پرچم حکومت ایران تن داده‌اند. تسهیل روند تغییر دادن حکومت، راهبرد بسیار بهتری است. سازمان مجاهدین خلق نه تنها از پس چنین ماموریتی برنمی‌آید بلکه دخالت دادن آن‌ها سبب می‌شود چنین هدفی سال‌ها به تعویق افتد.» اعمال نفوذ سازمان‌هایی که با مجاهدین خلق همدلی دارند آرایهٔ موثری از حامیان را در واشنگتن دست‌وپا کردند تا بتوانند به نفع خارج کردن این گروه از فهرست تروریست‌ها دخالت کنند. به گزارش نیویورک تایمز، این تکاپو به «جلب حمایت جیمز وولزی و پور‌تر گاس دو رییس پیشین سازمان سیا، لوییس فریه رییس پیشین اف‌بی‌آی، مایکل موکاسی دادستان کل سابق، تام ریج نخستین رییس سازمان امنیت داخلی در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، جیمز لونز نخستین مشاور امنیت ملی رییس‌جمهور اوباما، جمهوری‌خواهان معروفی چون رودولف جولیانی شهردار سابق نیویورک و دموکرات‌هایی چون هوارد دین فرماندار سابق ورمونت و حتی دل دیلی مقام سابق امور ضد تروریسم وزارت خارجه، میچل رایس مشاور بلندپایهٔ سیاست خارجی میت رامنی/ پل رایان در تبلیغات انتخاباتی و سخنگوی این گروه منجر شد.» یک دلیل برای تنوع و گستردگی این فهرست می‌تواند پول زیادی باشد که شبکهٔ سازمان مجاهدین خلق برای جذب چهره‌های سر‌شناس خرج کرده است. روزنامه کریستین ساینس مانیتور به نقل از یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا نوشت: «هماهنگ کننده سخنرانی‌هایتان تماس می‌گیرد و می‌گوید بابت ۲۰ دقیقه سخنرانی ۲۰ هزار دلار نصیبتان می‌شود. هواپیمای خصوصی می‌فرستند و کار که تمام شد ۲۵ هزار دلار دیگر هم می‌دهند. گروهی هم می‌فرستند تا توضیح دهند راجع به چه چیزی حرف بزنید.» افراد و سازمان‌های هوادار سازمان مجاهدین خلق هزاران دلار به چندین نمایندهٔ مجلس آمریکا مثل ایلینا روس‌ لتینن، باب فیلنر، تد پو، مایک راجرز و دانا روهراباکر که همگی جمهوری‌خواه هستند هدیه داده‌اند تا صرف کارزارهای تبلیغاتی خود کنند. طیف بازها در حوزهٔ سیاست خارجی بستر اصلی حمایت از سازمان مجاهدین خلق را فراهم کرده‌اند. این طیف افزون بر حمایت ووزلی و سایر مقامات سابق دولت بوش از حمایت قوی باز‌ها در حوزهٔ ایران مثل جان بولتن، سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل و کمیته سیاست ایران (IPC) برخورد بوده است. هدف رسمی این کمیته که در ایالات متحده مستقر است «تقویت ایرانی‌ها برای تغییر دادن حکومت» است. کمیته سیاست ایران (IPC) در مقاله‌ای خارج کردن نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست تروریست‌ها را در صدر پیشنهادهای خود برای خط‌ مشی ایالات متحده در قبال ایران قرار داد. نویسندگان این مقاله نوشته بودند که «تداوم حضور سازمان مجاهدین خلق که گروه اصلی مخالف در ایران است در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا از سال ۱۹۹۷، به تهران اطمینان می‌دهد که تغییر حکومت از گزینه‌های روی میز کنار گذاشته شده است. خارج کردن مجاهدین از این فهرست علامت ملموسی به تهران و مردم ایران است که گزینهٔ جدید یعنی تغییر دادن حکومت به وضوح روی میز قرار گرفته است.» منتقدان سازمان مجاهدین خلق کارزار جلب حمایت از این سازمان را به کارزار کنگرهٔ ملی عراق (INC) تشبیه کرده‌اند که از گروه‌های تبعیدی عراق به رهبری احمد چلبی بود و در دهه‌های ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ برای ترغیب ایالات متحده به اشغال عراق فعالیت می‌کرد. کنگرهٔ ملی عراق خود را نزد حامیان غربی، جانشین بالقوهٔ حکومت عراق معرفی می‌کرد و به طیف بازها در حوزهٔ عراق امکان داد تا ادعا کنند که عراقی‌ها از وارد عمل شدن ایالات متحده حمایت می‌کنند. به نوشتهٔ علی فاطمی و کریم پاکروان از شورای ملی ایرانیان آمریکا، از نظر طیف بازهای حوزهٔ ایران نیز «مریم رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق و رییس‌جمهور خودخواندهٔ ایران، چلبی جدیدی برای آن‌ها است.» کمیته سیاست ایران بستری برای ایجاد ارتباط بین گروه‌های هوادار سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های هوادار کنگرهٔ ملی عراق بوده است. طبق تحقیقات وبلاگ سیاست خارجی ایالات متحده (لوب‌لاگ) که در سال ۲۰۱۰ انجام شده است «کمیته سیاست ایران در سراسر سال ۲۰۰۶ با چندین سازمان که نماینده یا رابط مستقیم کنگرهٔ ملی عراق بودند نشانی، حساب، کارکنان و حتی کارکنان ستادی مشترک با آن سازمان‌ها داشت. برخی از آن پیوند‌ها تا به امروز نیز ادامه داشته است.» تاریخچۀ سازمان سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۹۶۳ تاسیس شد و یکی از جناح‌های سیاسی پرشمار در ایران بود که در سال ۱۹۷۹ از سرنگونی شاه حمایت کرد. البته به گزارش روزنامۀ کریستین ساینس مانیتور مجاهدین تنها سازمانی بودند که در سال‌های منتهی به انقلاب به خشونت علیه آمریکایی‌ها دست زدند و در دههٔ ۱۹۷۰ مقامات دیپلماتیک و نظامی آمریکا را به قتل رساندند و مورد حمله قرار دادند. این گروه در سال ۱۹۸۰ در پی کشمکش‌های داخلی پس از انقلاب از ایران خارج شد و هزاران حمله علیه ایرانیانی انجام داد که «عوامل حکومت» قلمداد می‌کرد به طوری که در دههٔ ۱۹۸۰ در اوج فعالیت‌های خود روزی به طور متوسط سه نفر را از پای درمی‌آورد و دفا‌تر دیپلماتیک ایران در سراسر جهان را مورد حملات شدید قرار می‌داد. این سازمان طی یک روز در سال ۱۹۹۲ به طور هماهنگ به ۱۲ مرکز دیپلماتیک ایران در ۱۰ کشور جهان حمله کرد. سازمان مجاهدین خلق در میانهٔ دههٔ ۱۹۸۰ به عنوان مهمان صدام حسین در عراق مستقر شد و صدام پایگاه نظامی اشرف در شمال بغداد را در اختیار آن‌ها گذاشت. سازمان مجاهدین نه تنها در جنگ عراق و ایران دوشادوش عراقی‌ها جنگیدند بلکه در سرکوب شورش‌های کرد‌ها و شیعیان عراق به صدام کمک کردند که به ریزش حمایت‌ها از سازمان مجاهدین در ایران و عراق منجر شد. شورش شیعیان و کرد‌ها پس از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ با تحریک سازمان سیا درگرفت. پس از سقوط حکومت صدام در سال ۲۰۰۳ نیروهای سازمان مجاهدین در اردوگاه اشرف توسط آمریکا خلع سلاح شدند و این اردوگاه در سال‌های بعد هر از گاه مورد حملات دولت جدید عراق قرار می‌گرفت. در ‌‌نهایت هم دولت عراق که نگران در گرفتن خشونت‌های بیشتر یا بحران بود در پایان سال ۲۰۱۱ دستور به تعطیلی این اردوگاه داد. هواداران سازمان مجاهدین در غرب شرایط این اردوگاه را دستاویز قرار دادند تا برای دستور کار کلی این سازمان در واشنگتن حمایت جلب کنند و استدلال می‌کردند که علت بدرفتاری با اعضای این سازمان تداوم حضور آن در فهرست سازمان‌های تروریستی است. گزارش سال ۱۹۹۴ وزارت خارجه ایالات متحده کوشش‌ها و اعمال نفوذهای سازمان مجاهدین خلق را تحت‌الشعاع قرار داد زیرا در آن نتیجه‌گیری شده بود که مواضع دموکراسی‌خواهانه سازمان مجاهدین احتمال ندارد که جدی باشد. به گزارش روزنامه کریستین ساینس مانیتور، وزارت خارجه ایالات متحده با اشاره به پایبندی سازمان مجاهدین به نبرد مسلحانه، این واقعیت که بخش‌هایی از تاریخشان مثل استفاده از خشونت را تکذیب یا تحریف می‌کنند، رهبرانشان از شیوه‌های دیکتاتوری استفاده می‌کنند و اعضایشان رفتار فرقه‌ای دارند، نتیجه‌گیری کرده بود که سوابق رفتار ۲۹ سالهٔ سازمان مجاهدین نشان نمی‌دهد که به دموکراسی گرایش یا قابلیت دموکراسی‌خواهی داشته باشند. در آن گزارش تاکتیک‌هایی شرح داده شده بود که سازمان مجاهدین ۱۶ سال بعد یعنی در حال حاضر برای اعمال نفوذ در پیش گرفت. در آن گزارش خاطرنشان شده است که برنامه‌های خطرناک مجاهدین مبتنی بر جلب حمایت چهره‌های سر‌شناس عمومی است و سعی می‌کنند تا حمایت افراد سر‌شناس را در قالب سخنرانی جلب کنند. این گروه در سال ۲۰۰۱ رسماً کاربرد خشونت را محکوم کرد اما طبق تحقیقاتی که اف‌بی‌آی انجام داده است اعضای سازمان مجاهدین «به طور فعال در برنامه‌ریزی و انجام فعالیت‌های تروریستی دست دارند» که تازه‌ترین نمونهٔ آن در سال ۲۰۰۴ بود. ان‌بی‌سی در فوریه ۲۰۱۲ گزارش داد که اسراییل با هماهنگی سازمان مجاهدین خلق طی یک رشته عملیات دانشمندان هسته‌ای ایران را به قتل رساند. خارج شدن سازمان مجاهدین از فهرست سازمان‌های تروریستی ممکن است در‌ها را برای همکاری آیندهٔ این سازمان و ایالات متحده نیز باز کند. ترجمه: عباس زندباف

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا