توهم سرنگونی در استراتژی رجوی – قسمت پنجم

موضع گیری های مسعود و مریم رجوی درباره سرنگونی را تا مقطع سال 1379، در قسمت های قبل با هم مرور کردیم. توضیح دادم که چگونه رجوی بدون آن که توان سرنگونی داشته باشد با فریبکاری سعی داشت نفرات سازمان را در تشکیلات نگهدارد. در این قسمت به طور اجمالی به موضعگیری رجوی در سالهای بعد می پردازیم.

سال 80 وعده سال آخر و شروع نشست های طعمه

سال 80 مانند دیگر سالها شروع شد ولی کسی خبر نداشت که سال پر حادثه ای خواهیم داشت.
سال 80 با انتخابات ریاست جمهوری ایران و کاندید شدن آقای خاتمی همراه شد. رجوی انتخاب آقای خاتمی را به جام زهر تشبیه کرد و گفت که رهبری ایران او را قبول نخواهد کرد و آقای خاتمی در دور دوم انتخاب نخواهد شد و سمت و سوی حکومت ایران به سوی یک پایه شدن است . رجوی در ادامه گفت که این کار می تواند به سرنگونی حکومت ایران منجر شود و حکومت ایران سال آخر را می گذراند. اما این تحلیل رجوی هم مثل همیشه از پایه غلط بود. چون با انتخاب آقای خاتمی هیچ اتفاقی در داخل کشور نیفتاد و این رجوی بود که دچار لرزش شده و خطر فروپاشی را احساس کرد و نشست های مخوف طعمه را در سازمان جاری و ساری کرد. افراد باید در این نشستها می گفتند که ولنگاری سیاسی دارند در نتیجه ناخالص بوده و با نوشتن فاکتهایی در این زمینه دوباره در ارتش آزادی بخش نام نویسی کنند. البته این کار مانع ریزش نیرو در سازمان نشد .
در جریان نشست های مخوف طعمه حمله به برج های دوقلو آمریکا پیش آمد که رجوی خیلی از این حمله خوشحال بود و جشن گرفت و شیرینی پخش کرد و در جلسه ای گفت که اسلام ارتجاعی القاعده وقتی این گونه عمل می کند، اسلام انقلابی ما با دارا بودن انقلاب خواهر مریم چه ها خواهد کرد !
اکنون قصد نداریم به همه ابعاد و حرفهای رجوی در نشست بپردازیم ولی سال 80 هم به پایان رسید و خبری از سرنگونی حکومت ایران و جام زهری که رجوی پیش بینی کرده بود، نشد.

سال 82 سال سرنگونی صدام؛ ارباب رجوی

در انتهای سال 81 یعنی در 23 اسفند که تقریبا 11 روز قبل از حمله آمریکا به عراق بود رجوی نشستی در اشرف برگزار کرد. در این نشست رجوی گفت که آمریکا نمی تواند به عراق حمله کند و در این رابطه فاکت هایی از آمادگی مردم عراق و … بیان کرد. اما این تحلیل رجوی هم به شکست انجامید و آمریکا با تمام توان به عراق حمله کرد و حکومت عراق را سرنگون کرد.
رجوی در آن نشست گفت که اگر قرارگاه ما مورد حمله هوایی قرار گرفت چون در آن زمان سکوت بی سیمی برقرار است به فرماندهان شما گفته ام که این اقدام به منزله حرکت به سمت ایران است و باید عاشورا گونه به سمت مرز رفت . چندین قرارگاه سازمان مورد حمله هوایی قرار گرفت اما خبری از حرکت عاشورا گونه به سمت ایران نبود و در نهایت در اوج خفت و خواری در مقابل نیروهای آمریکایی تسلیم شده و به اشرف بازگشتیم و بعد از چند ماه کلا خلع سلاح شدیم .
و اما چیزی که بسیار مشهود بود مخفی شدن رجوی و فرار مریم رجوی به فرانسه بود. چون آنان گفته بودند که در موقع حمله آخر جلودار ارتش خود برای سرنگونی خواهند بود اما خبری از حرکت به سمت ایران و سرنگونی نبود و مریم رجوی از ترس جانش عراق را ترک کرد و این نیروهای بیچاره سازمان بودند که باید زیر بمباران کشته می شدند.
سال 82 با سرنگونی صدام و خلع سلاح سازمان گذشت و رجوی برای پیشبرد خطش دستور خط موازی در برخورد با نیروهای آمریکایی را صادر کرد و تا ته خط همکاری با ارتش آمریکا در عراق پیش رفت .
بعد از خلع سلاح و برای بقا سازمان، رجوی اعلام کرد ما همانند سال 50 که سازمان ضربه خورد و باعث دستگیری بنیان گذاران سازمان شد باید صبر کنیم تا شرایطی مانند بهمن 57 پیش آید. اما سال 82 هم با همه اتفاقاتی که به همراه داشت به پایان رسید و باز هم خبری از سرنگونی خیالی رجوی ها نشد!

سال 88 سال استارت سرنگونی

مریم رجوی در موقع تحویل سال 88 گفت صدای تیک تاکی که چند دقیقه پیش لحظه های پایانی را به سال نو رساند مبین دوران جدیدی است و سال 87 سال پر شکوه مقاومت و ایستادگی و سال اوج گرفتن رویارویی مردم ایران با حکومت بود و اشرف ایستاد و جهانی را به ایستادگی برانگیخت!

در مورد ایستادگی اشرف در قسمت خودش توضیح داده می شود اما رجوی در تاریخ 26 تیر همان سال با توجه به مسائل پیش آمده در ایران گفت استارت سرنگونی حکومت ایران زده شده است!

رجوی خوب می دانست که از ارتش وارفته و مسئله دارش سرنگونی در نمی آید به همین خاطر دلش را به مسائل و اتفاقات داخل ایران خوش کرده بود و شاهد بودیم که مسائل سال 88 به پایان رسید و خبری از سرنگونی رجوی نشد.

ادامه دارد…

هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا