جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاهم 08 مرداد 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجاهم

وقتی به کمپ علوی برگشتیم، دیگر آن بهشت سابق نبود. تپه‌ها دیگر آن جلوه زیبا را نداشتند و دره‌ها دیگر سرسبز و باطراوت نبودند. همه بچه‌های مجاهدین(نوجوانان) باید وسایل‌شان را جمع می‌کردند و میان دیگر بخش‌های کمپ علوی، در کنار سایر اعضای مجاهدین، مجدداً سازماندهی می‌شدند. دوران خوش تابستان به پایان رسیده بود، هرچند تا […]

مریم قیطانی: کودک سرباز کشته شده در فروغ جاویدان 07 مرداد 1404

مریم قیطانی: کودک سرباز کشته شده در فروغ جاویدان

مریم قیطانی دختر نوجوانی بود که در “حماسه” خودکشی دسته جمعی فروغ جاویدان کشته شد. او متولد 1352 در تهران بود و فرزند پدر و مادر مجاهدی که باعث شدند فرزندشان دوران کودکی و آغاز نوجوانی را در زندگی تشکیلاتی در کمپ اشرف عراق، به دور از جهان آزاد سپری کند. مریم به هنگام عملیات […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و نهم 06 مرداد 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و نهم

نوامبر ۲۰۰۱، پس از چهار ماه ترسناک پر از تهدید، ضرب و شتم، تهمت، اتهامات و انزوای مطلق، (نشست‌های طعمه) بالاخره پایگاه‌های مختلف شروع به جمع‌آوری وسایل کردند و یکی‌یکی به سمت پایگاه‌های مرزی خود بازگشتند. این دوره سخت‌ترین آزمونی بود که از سر گذرانده بودیم، اما از آن جان سالم به در بردیم. البته […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و هشتم 25 تیر 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و هشتم

امیر یغمایی در قسمت قبل خاطرات خود از جلسه ای می گوید که مسعود رجوی به عنوان رهبر سازمان، جلسات غسل هفتگی را به عنوان هدیه به نیروها غالب کرد. حالا رهبر پا را فراتر گذاشته بود. حتی خیال‌ها، فانتزی‌های جنسی، خلوت‌ترین زوایای روان‌مان را هم می‌خواست. اسم آن جلسات را هم غسل هفتگی نهاد. […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و هفتم 24 تیر 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و هفتم

در قسمت قبل امیر یغمایی از جلسه ای که به مناسبت 11 سپتامبر گرفته شد، صحبت کرد. چند روزی از آن جلسات آزاردهنده می‌گذشت. جلساتی که دیگر تنها انتقاد یا بحث نبودند، بلکه صحنه‌هایی از تحقیر، حمله‌ی شخصی، و شکنجه‌ی روانی و جسمی بودند. آن روز، بار دیگر ما را به جلسه‌ی جمعی رهبری فراخواندند؛ […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و ششم 17 تیر 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و ششم

بعد از یکی از نشست‌های طولانی و فرسایشی با رهبری، در طول آن دوره‌ چهارماهه‌ “طعمه” در باقرزاده، به ما اجازه ورزش آزاد داده شد. خیلی‌ها از فرصت استفاده کردند و رفتند سراغ فوتبال در زمین‌های وسیع باقرزاده. من هم کنار یکی از زمین‌ها ایستاده بودم و داشتم بازی را تماشا می‌کردم. ناگهان دیدم برادر […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و پنجم 04 تیر 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و پنجم

“طعمه”، نامی بود که بعدها برای چهار ماهی انتخاب شد که در آن، هر لحظه‌اش انگار از دل جهنم بریده شده بود. مسعود رجوی، رهبر سازمان، سالی حداقل یک‌بار و گاهی چند بار ما را به جلساتی فرا می‌خواند. در خرداد تا تیر سال ۲۰۰۱، ما را به کمپ “بدیع‌زادگان” بردند تا در جلسات موسوم […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و چهارم 31 خرداد 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و چهارم

در قسمت قبل امیر یغمایی از جزییات شرکت در عملیاتی می گوید که او را دگرگون کرده است. بعد از عملیاتی که در آن شرکت کرده بودم، زندگی‌ام غرق در اندوه و حالتی سورئال و گنگ شد که تمام روزمرگی‌هایم را تحت‌تأثیر قرار داده بود. پس از شلیک هفتاد و هفت موشک به سمت پایگاه‌هایمان، […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و سوم 27 خرداد 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و سوم

در قسمت قبل امیر یغمایی از تصمیمی گفت که در پایگاه گرفته شد و اثری عمیق بر او گذاشت. در هر عملیات، یک “گروه پشتیبانی” وجود داشت. در عملیات‌هایی که در نزدیکی مرز انجام می‌شد، این گروه با عملیات‌چی‌ها تا “منطقه محرمه” یا همان (no mans land) میان ایران و عراق همراه می‌شد. آن‌جا یک […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و دوم 25 خرداد 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و دوم

قرار است یکی از دردناک‌ترین خاطرات زندگیم رو، در چند بخش بنویسم. روایتی که هنوز ته وجودم زنده‌ست. هر بار که بهش فکر می‌کنم، چیزی درونم می‌لرزد. نوشتنش حالم را خراب می‌کند، ولی برای ثبتش، مجبورم بنویسمش. این خاطره، فقط یک خاطره نیست — تکه‌ای از روحم، زخمی که هنوز بسته نشد است. “یک انسان […]

کودکی که نبود؛ روایت نسل سوخته در اردوگاه‌های فرقه رجوی 20 خرداد 1404

کودکی که نبود؛ روایت نسل سوخته در اردوگاه‌های فرقه رجوی

مقدمه در میان روایت‌های تلخ از فعالیت‌های فرقه رجوی، یکی از زوایای کمتر پرداخته‌ شده اما عمیقاً تکان‌دهنده، سرنوشت کودکانی است که در اردوگاه‌های این فرقه، به‌ ویژه در اشرف و لیبرتی، رشد یافتند یا از والدین‌شان جدا شدند. این کودکان، قربانیان خاموش ایدئولوژی‌ای شدند که خانواده را دشمن مبارزه تلقی می‌کرد و کودک را […]

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی‌ ام 13 اردیبهشت 1404

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی‌ ام

دهم آوریل ۱۹۹۹، روزی فراموش‌نشدنی بود. ترور یک ژنرال بلندپایه ایرانی، صیاد شیرازی، رخ داد و این اتفاق پیامدهای گسترده‌ای به دنبال داشت. در میان مجاهدین، همه منتظر واکنش و تغییرات احتمالی در شرایط سیاسی بودند. در آن زمان، من حدود ده ماه در کمپ اشرف بودم. پیامی از رهبر ظهر همان روز، فرماندهان اعلام […]

blank
blank
blank