نامه یک مادر چشم انتظار به فرزندش

فرزند دلبندم آقای قدرت کریم بیگی کامران
 امیدوارم که با متن این نامه ودرد دل های من آشنا شده باشی.
درعرض 26 سال که شما خانه را ترک کرده اید، من هرگز نامه ویا تلفنی از تو نداشتم وحتی سالیان زیادی از محل اقامت ات خبری نبود که بعد ها شنیده شد در بین افراد مسعود رجوی زندگی می کنی وبهرحال از شنیدن این خبر خشک وخالی هم بسیار خوشحال شدم.
پدرت مدت ها در آرزوی دیدارتو بودکه با همین آرزوی دست نیافتنی زندگی را بدرود گفت وما را که درغیاب تو تنها بودیم، تنها تر گذاشت.
در فوت پدر گرامی ات، جدائی از تونقش بزرگی داشته است.

اینک با نوشتن این نامه مشحون از سوزوگداز وضمیمه عکس های خانوادگی بآن (خواهر، برادر، دامادوخودم)انتظاردارم آنرا دریافت کرده و وجدان ات ندا دهد که اقلاً یک ارتباط تلفنی با ما داشته باشی. همه فامیلان، دوستان وآشنایان سلام می رسانند وبیقراری شدیدی را برای شنیدن صدای تو ومشاهده "چهره" دوست داشتنی ات نشان می دهند.
توقع دارم که دوستان ویا روسای تو نیز دارای وجدان لازم دربرآوردن این ابتدائی ترین خواست من باشند.
شاد و سلامت باشی
مادرت:
 لعیا  آقا بالائی
برادرت کریم  بیگی کامران
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا