دیدار خانواده منصور فدایی گوهری با مسول انجمن نجات گیلان
آقای حسین فدایی گوهری با نگرانی زجرآوری که خانواده اش را دربرگرفته است ضمن ملاقات با مسول انجمن درخصوص اعمال مشکوک وضدانسانی سران تشکیلات رجوی گفتند:” مادامی که به ماهییت ضد انسانی وضدمردمی دارودسته رجوی پی بردم با استدلال ودلیل وبرهان ثابت میکنم که فرقه رجوی با اعتقاد به اینکه” هدف وسیله را توجیه میکند” دست به هراقدام ناشایست وغیرمتعارف با توسل به مکر و حیله منافقانه میزند تا به حیات خفیف وخائنانه اش درخدمت اربابان امریکایی – عربستانی وصهیونیستها ادامه بدهد.
دیداری از روستا و منزل جهانگیر جمالی عضو اسیر رجوی درآلبانی
دراولین همایش انجمن نجات گیلان دررشت به استعداد 25 نفرازخانواده جمالی شرکت کردیم که مابعد آن ارتباطمان با شما کلید خورد ومدام برای کسب خبرازجهانگیر از روستای مان شیله وشت به رشت با تقبل بسا سختی ومرارت می آمدیم شاید که ثمره کار و تلاش مان را ببینیم. دراین سالیان ازبابت چشم انتظاری جهانگیرخانواده ما خیلی آسیب دید وازسرنکبت رجوی چه مصیبتها که نکشیدیم.
پیام دلسوزانه خانم سامره رضاپور مقدم به دایی اسیرش درلیبرتی – اسماعیل نیکزاد
سلام دایی عزیزم. سامره هستم دختر خواهر بزرگت سکینه، منو یادت هست؟ زمانی که تو اسارت صدام لعنتی بودی سپیده برات مینوشت الان من مینویسم تمام این نامه ها از دلتنگی خانواده بود دایی عزیرم زمانی که رفتی من کلاس دوم ابتدایی بودم الان دخترم کلاس هفتمه حساب کن چند ساله که نیستی حساب سالهایی که نیستی رو داری؟
نامه خانم صدیقه بازرگانی به خواهر اسیرش در فرقه رجوی
خدا را شکر از اسارتگاه اشرف و لیبرتی خلاص شدی، با خبرشدم رفتی انگلیس. چندین بار به دفتر انجمن نجات گیلان رفتم برات نامه نوشتم. یک بارهم یوماجون بردم انجمن نجات رشت، بااینکه پاهاش دردمیکرد، گفت خودم می خوام بیام رشت از آقای احمدی بپرسم چه خبر ازدخترم طاهره داره!
درد دل جگرسوز خواهری چشم انتظار به برادر اسیرش – مهدی نوروزی
سلام به تو برادر عزیزتر از جانم، مهدی عزیزم من طاهره هستم زمانی که تو رفتی سربازی من کلاس اول دبستان بودم. همیشه برات با ذوق نامه مینوشتم، مهدی عزیزم ما تو دوری تو خیلی سختی کشیدیم. مامان بعد از رفتن تو هیچ وقت شاد نبود جمع ما به خاطر وجود خوبی هات و شوخی هات و مهربونی هات گرم بود، مهدی جان همه ی ما چشم انتظار تو هستیم. تا کی دوری از خانواده! به چه قیمت؟! همه ی زندگی تو در دوری و فراق از خانواده گذشت به خاطر یک عده و گروه طرد شده که هیچ جای دنیا دیگه قبولشون ندارن و شما رو دستاویز خودشون کردن.
نامه ای عاشقانه به عمو اصغر
عموجان نمیدانم موفق به خواندن نامه من میشوی یا نه ولی من دوست دارم برایت بنویسم برایت از دلتنگی هایم بنویسم از بی قراری هایم از چشم انتظار بودن هایم از گوش به زنگ بودن هایم از پیگیری هایم در سایت های مختلف که شاید بتوانم عکسی و خبری از تو پیدا کنم نمیدانم این جدایی و فاصله تا به کی ادامه دارد و چه موقع خاتمه پیدا میکند و همچنان ما چشم انتظارت هستیم و خواهیم بود که به لطف خدا هرچه زودتر این جدایی تمام شود و حسرت عمو داشتن و به آغوش کشیدنش برایم کشته شود
یادداشت کوتاه جگرسوز یک خواهر دردمند از ظلم و جور رجوی
برادر خوب و مهربان و عزیزتر از جانم سلام. تو این سالهای دوری برای من ومادر اینقد سخت و طاقت فرسا بود وهست که مادرمون از فراقت انقد اشک ریخت و طاقت نیاورد و چشم انتظار ازاین دنیا رفت.امیرجان مادر رفت اما خواهرت مثل کوه پشتت میمونه حاضرم تمام لحظات عمرم فدای یه لحظه دیدنت بشه امیرجان داداش مهربانم نزار منم از ندیدنت ناامید از دنیا دل ببرم.
شادباش به خانواده های مقاوم گیلک
درآخرین انتقال اسرای لیبرتی به آلبانی بتاریخ 27 و28 مردادماه 1395 که شامل 155 نفر میباشد ؛ 9 تن ازاسرای نگون بخت از استان گیلان هستند که بدین وسیله به خانواده های چشم انتظارآنان شادباش میگوییم و آرزومندیم که درقدم بعدی رهایی نهایی اسرای مقیم آلبانی را به دنیای آزاد خاصه وطن وآغوش خانواده هایشان شاهد باشیم.
نامه خانواده های دردمند و چشم انتظار شالیکار گیلک به نخست وزیر آلبانی
طی ده سال گذشته ومسافرت پرهزینه به عراق موفق به دیدار با عزیزانمان نشدیم حال ازشما عاجزانه درخواست داریم دریک امرانسانی وخداپسندانه تسهیلاتی فراهم کنید که عزیزانمان بتوانند ضمن برقراری ارتباط تلفنی باخانواده هایشان ؛ سرانجام دیداری هم با والدین و بستگان خود داشته باشند.
شور و شعف فزاینده خانواده های چشم انتظار گیلک از انتقال اسرای لیبرتی به آلبانی
خانواده های گیلک و دردمند از ظلم وجور رجوی بطور شبانه روزی اخبار انتقال اسرای گرفتار از زندان لیبرتی به آلبانی را دنبال میکنند طوری که امروز اولین بار خبر انتقال 109 نفرازاسرای لیبرتی به آلبانی را به دفترانجمن نجات گیلان گزارش کردند وبا خوشحالی زائد الوصفی آرزو کردند که درآینده ای نه چندان دور شاهد انتقال تمام اسرا ازعراق ناامن به کشورآلبانی باشند ودرگذر ایام رهایی نهایی آنان ازچنگال رجوی را به جشن وپایکوبی بنشینند.
نامه تکان دهنده زهرا قلیزاده به عضو اسیر رجوی درآلبانی
آره برادرخوبم همه خواهان شما هستند شما سربازان وطن بودید که اغفال شدید. همه منتظرشما هستند. اینقدربه حرفهای دروغین این شیاطین وازخدا بی خبران گوش نده آنها فقط سنگ خودرا به سینه می زنند. داداشی عزیزم علی جان پدروخواهروبرادروفامیل وودوست وآشنا همه ازتومی پرسند همه به یاد شماهستندومنتظرند کی می آیی. منتظرندکه بیایی وچشمان همه مارا روشن کنی. دیگردوری وانتظاربس است کی میخواهد این لحظه های نفس گیر تمام شود.
دیدار خانواده رضا حسن زاده با مسول انجمن نجات گیلان
خانم فاطمه قاسمی پورکه به اتفاق همسرشان به دفعات برای رهایی رضا حسن زاده به عراق و اشرف و لیبرتی با تحمل بسا رنج و مشقات طی طریق کرده بودند گفتند” مادرشوهرم بالغ بر80 سال دارد وتقریبا هوش و حواس ندارد ولی نمیدانم چه حکمتی است مدام سراغ جگرگوشه اش رضا را میگیرد ووقتی به ایشان اطلاع دادیم رضا دیگردرعراق نیست خیلی خوشحال شد وازبستربیماری بلند شد وگفت پس بیاورید تا ببینمش ودرآغوشش بگیرم (گریه خانم قاسمی پور).”