تابلوهای پیش روی رجوی
رجوی در حال حاضر مثال مار زخمی است و به دور خود می پیچد. نه راه پس و برون رفت از این بحران را دارد و نه تفاوتی در کل ماجرا می کند هر گونه تصمیمی که بگیرد فرقی ندارد رجوی به لحاظ سیاسی منزوی و سوخته شده است چون هر اقدامی که انجام دهد در نتیجه کار چیزی را عوض نخواهد کرد و جالب تر اینکه دیگر حامیانش هم متوجه شدند دیگر وقتش رسیده کنار بکشند و بیشتر از این خودشان را رسوا و انگشت نما نکنند.
پرونده رجوی پر از ترور و خشونت
از شروع مبارزه مسلحانه تا حالا رجوی همیشه تلاش کرد ورد زبانها باشد و گویا خودش را فردی مهم در تاریخ ملت ایران نشان دهد اما این آدم به محض این که شرایط را سخت می دید بر خلاف آنچه که نشان میداد ترسو و بزدل بود و تقریبا تمام کسانی که خشونت طلب و از تروریسم حمایت می کنند از لحاظ شخصیتی و در شرایط خاص ترسو و بی جربزه هستند.
صحبت های خواهری دردمند در دفتر انجمن نجات
موضوع بیماری خود را بهش توضیح دادم ولی با کمال تعجب دیدم که این بیماری صعب العلاجی که بدان دچار شدم برایش اهمیتی ندارد و آنقدر بی تفاوت و عادی می گفت کی اینطوری شدی و فکر می کرد من دارم برایش فیلم بازی می کنم. از عکس العمل سرد برادرم فهمیدم رجوی طی این سالیان با آنها به گونه ای برخورد کرده که مساله خانواده و وابستگان برایشان هیچ اهمیتی ندارد.
نامه مادری دردمند به پسرش اسکندر ارجمند
خوب میدانم که دوری از خانواده ات چقدر برایت سخت و طاقت فرساست ؛ خوب میدانم که با خواندن این نامه اکنون تو را دلتنگ تر از قبل می کنم اما اگر نگران حال مادر پیرت هستی باید بگویم که چند وقتی است بیمارم. بیماری که علتش دوری از تو است. قلبی که حال به درد آمده بخاطر ندیدن روی ماه توست. سال هایی که گذشت و تو در کنار ما نبودی اتفاقات خوشایندی در زندگی ما افتاد.
اینبار مجاهدین سرنوشتشان را با سرنوشت اسد گره زده اند
آقای رجوی امیدوار بود که با نگهداشتن و وقت کشی حداکثر! برای تخلیه اشرف، بتواند امتیازهای لازم را از آمریکا و متحدانش گرفته و نقش ارتش آزادیبخش سوریه را در ایران ایفا نماید. پیروزی انتخاباتی روحانی با شعار” تدبیر و امید” و حمایت اکثریت مردم ایران و چرخش نگاه بین المللی برای پیدا کردن راه حل مناسب و خروج مرحله ای ایران از محاصره اقتصادی، تمامی نقشه های آقای رجوی را نقش برآب کرد.
راه اندازی اعتصاب غذای دروغین برای مظلوم نمایی در کمپ لیبرتی!
فقط بین ۱۵ تا ۲۰ عضو فرقه رجوی پایه ثابت اعتصاب غذا هستند و سران فرقه به هر اف ام (سازماندهی بر اساس یگان) دستور تشکیلاتی داده اند افراد هر اف ام باید یک روز در اعتصاب غذا بعنوان سیاهی لشگر برای عکس و فیلم برداری شرکت کنند!افرادی هم که بعنوان پایه ثابت در اعتصاب غذا هستند همیشه در صف جلو عکس و فیلم برداری نشسته یا به حالت دراز کش باید باشند.
اعمال فشار سرکردگان مجاهدین برای جلوگیری از تماس اعضا با کمیساریای عالی پناهندگان
برخی مسوولان و سرکردگان گروه مجاهدین که در آلبانی به سر میبرند با اعمال فشارهای روحی و تهدید اعضای گروه و خانوادههای آنها سعی دارند تا مانع از جدایی این افراد از گروه شوند که از جمله این سرکردگان میتوان به اسماعیل مرتضایی معروف به جواد خرسان و فرزانه میدانشاهی اشاره کرد.
مجلس ترحیم شورای ملی مقاومت
در خصوص این افاضات مریم خانم باید گفت راستی از خودتان سوال کردید که این فاجعه اخیر در اشرف برای چه بود،عامل یا عاملین آن کی بودند. چرا 42 نفر باقیمانده را که شاهدان صحنه بودند قرنطینه کردید و در مقابل این صحنه سازی چه بدست آوردید و چرا به قوانین بین المللی تن در نمیدهید؟؟؟و راستی هیچ قصد تسویه حساب درونی در کار نبوده؟؟؟ اشرف شهر شرف چه شد؟
کمک ۱ میلیون دلاری آمریکا، پاسخ به درخواست رجوی است یا صرفاً یک دهن کجی
وزارت خارجه آمریکا برای این که تمام رابطههایش را از سازمان مجاهدین قطع نکرده باشد و از طرف دیگر بگوید صدای شما را شنیدم و دنبال حل و فصل کارهایتان هستم، کمک به صندوقی در سازمان ملل برای خدمت به مجاهدین میکند. به این ترتیب پاسخی هم برای طرف دعواهای داخلی خودش پیدا میکند که ما هم بر حسب تعهدمان کاری کردیم. اما واقعیت این نیست
حمایت فرقه رجوی از قاتلین و تروریست ها
سران گروه تروریستی رجوی به خصوص سرکرده جانی و خطرناک آن برای اینکه وجود کثیفش را نشان دهد، از شهادت سربازان زحمتکش و حافظ مرزهای کشورمان مطلبی نگفته و به اعدام 16 شرور و جانی خطرناک پرداخته و آن را به قول خودش محکوم کرده که البته حق با اوست چرا که یکی از همدستان عبدالمالک ریگی تروریست بوده و اکنون که او را از دست داده
خانواده طاهرلو: لعنت بر رجوی که جان برادرم را قربانی مطامع خود کرد
علیرضا طاهرلو که در داخل یک خودرو در کنار فرمانده اش کیانوش صلاح پور نشسته بود به صحنه آمد. خودرو ایستاد و علیرضا که در تمام مسیر به حرفهای فرمانده اش گوش میداد از خودرو پیاده شد و خود را در مقابل نیروهای عراقی به آتش کشید و در گذشت. مشخص شد که او را از قبل به لحاظ ذهنی نسبت به این کار کاملا آماده کرده بودند
خانواده ها و پادگان اشرف
چند سالی بود که خانواده ها برای دیدار با فرزندانشان با کلی مشکلات مالی و جسمی به عراق سفر می کردند تا شاید بتوانند بعد از چندین سال دوری از فرزندانشان با آنها ملاقات کنند. وقتی خانواده ای به درب پادگان اشرف مراجعه می کرد به مثابه خاری در گلوی رجوی فرو می رفت در مقابل سران فرقه رجوی عناصر دست نشانده خود را توجیه می کردند که با خانواده ها برخورد تند کنند که دیگر خانواده جرات نکند به درب پادگان اشرف مراجعه کند

