پایان یک دیکتاتور، ناکامی وجدان تیره بخت

گروهی از رهبران مجاهدین خلق در پی فشارهای اخیر دولت عراق برای اخراج از این کشور، به قاهره سفر کرده‌اند تا مشکلات خود را با مقامات مصر در میان بگذارند. روزنامه "المصری‌الیوم" چاپ قاهره به نقل از منابع آگاه اعلام کرد تعدادی از رهبران مجاهدین خلق، هفته گذشته به قاهره رفته‌اند تا موضوعات و مشکلات خود را با مصری‌ها در میان بگذارند. دولت مصر هنوز خبر دیدار مقامات خود با اعضای مجاهدین خلق را تأیید نکرده است اما انتظار می‌رود در صورت تأیید این خبر، قاهره باید خود را برای موج جدیدی از اعتراضات و پرسش‌های بین‌المللی به علت حمایت رسمی از تروریسم آماده کند. اعضای مجاهدین خلق، پس از ورود به کشور مصر همچنین در چند روز گذشته، مذاکرات فشرده‌ای را با سازمان حقوق بشر مصر، جمعیت رشد دموکراتیک و مرکز حقوق بشر قاهره انجام داده‌اند.
منبع: روزنامه "المصری‌الیوم" چاپ قاهره
تاریخ: ۶ بهمن ۱۳۸۷

دیکتاتورها وجه مشترکی دارند حمایت از تروریسم و خشونت طلبی یکی از ویژگی های حکومت های استبدادی ست. دیکتاتورها علیرغم هیبت و قدرت ترسناک شان، در پیچ های حساس تاریخی در هنگامه ی خیزش های مردمی و عصیان توده های به جان آمده از ستم دیکتاوری و فاشیسم، نهایت ترس را از خود بروز میدهند. دیکتاتورها وقتی با خشم متراکم ملت مواجه می شوند معمولا فرار را تنها گزینه می بینند. هر چند ادعا کرده باشند همچنان رویاروی ملت قرار خواهند گرفت و دست از سرکوب بر نخواهند داشت. سالها حکومت استبدادی و رژیم توتالیتر حسنی مبارک، ملت و کشور مصر را در موقعیت اسفباری قرار داده بود. هویت جمعی مردم متمدن مصر سالهاست تحت رژیم حسنی مبارک مورد انکار قرار گرفته است. امریکا و متحدان غربی اش نزدیک به سه دهه است که رژیم حسنی مبارک متحد استراتژیک خود در منطقه را حمایت کرده اند. حال برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن خواسته ها و مطالبات مشروع مردم مصر و توده های عرب به دیکتاتور نارو میزنند و دست از حمایت چنین رژیم های پوسیده ای در کمال ناباوری بر میدارند!!! آنها حتی به متحدان فاشیست خود نیز رحم نمی کنند به آنها پشت کرده و سعی دارند با چرخشی کامل، گستاخانه خود را حامی مردم عاصی و شورشی تحت اسارت فاشیست ها و دیکتاتورها قلمداد کنند؟!!

این تجربه ی مکرر در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی نیم قرن اخیر است. هژمونی و سیاستمداران نظام سرمایه داری جهانی (امپریالیسم جهانی) علیرغم ژست های دموکراسی خواهانه و شعارهای حقوق بشری تنها و تنها و دیوانه وار به "ارزش افزوده و سود بیشتر و افزونتر" فکر می کنند. برای آنها مهم نیست که رئیس جمهور مردمی و آزادیخواه همچون ـ آلنده سمبل پاکی و عدالت مردم شیلی ـ و یا ـ دکتر مصدق نماد آرزوها و رویاهای ملت ایران است ـ اگر آلنده و دکتر مصدق در مسیر و سمت و سوی تامین منافع نظام سرمایه داری جهانی و شرکت های چند ملیتی، تراست ها و کارتل گام بر ندارند و از منافع ملت های خویش حفاظت کنند بایستی سیاستمداران و مقامات دولت های مدعی حقوق بشر و دموکراسی (امریکایی و اروپایی) با بسیج و سازماندهی لمین های اجتماعی، لات ها، روسپی ها و نظامیان تشنه ی قدرت، دولت های دموکراتیک و مردمی دکتر مصدق و یا آلنده را با کودتای خونین سرنگون و با کشتار مردم خواهان دموکراسی و عدالت خواهی و تحمیل رژیم های سیاسی و پلیسی خشن و تبهکار روشنفکران و فرزندان آگاه ملت را مورد هجوم قرار دهند و یا قتل عام کنند و ملت ها را در مسیر توسعه، رشد همه جانبه و پیشرفت ناکام بگذارند و سالها فقر، بی عدالتی و استبداد محض را بر آنها تحمیل کنند؟؟؟ حسنی مبارک در افکار عمومی جهانی یک فاشیست بود و رژیم پلیسی و ضد دموکراتیک او سالها دست به اعمال تبهکارانه و خشونت بی حد و حصر میزد. توتالیتاریسم حاکم بر مصر اما در میان ناباوری افکار عمومی جهانی و مردم منطقه، سالها تحت حمایت همه جانبه ی " اوباما و دولت امریکا و سران اتحادیه اروپا " قرار داشت. دولتمردان امریکایی و اروپایی بارها حسنی مبارک را در آغوش کشیدند و رژیم مستبد او را طی سه دهه بیشرمانه ساپورت کردند در چنین دوران و لحظات، اوباما و سیاستمداران اروپایی انگار یادشان رفته بود رژیمی را تحت حمایت همه جانبه قرار داده اند که کمترین ارزش و اهمیتی به حقوق بشر نمی دهد و یکی از خشن ترین و بیرحم ترین حکومت های دنیای معاصر را رهبری و هدایت می کند.
وقتی اراده ی ملت قهرمان مصر بر این قرار گرفت که به مقابله با تبهکارترین رژیم دنیای معاصر بر خیزد و سرکوب و کشتار چند روز اخیر هیچگونه خللی در عصیان توده های تحت ستم مصر پدید نیاورد، اوباما و سایر سیاستمداران غربی در یک چرخش فریبکارانه خود را حامی ملت مصر قلمداد کردند!!! و یادشان رفته است حافظه ی تاریخی ملت مصر و ملت های دنیا و منطقه فراموش نکرده است که اوباما و هژمونی امریکایی و اروپایی سالهاست از دیکتاتوری حسنی مبارک حمایت کرده اند و فریبکاری آنان دیگر رنگی ندارد.
حال ملت های تحت ستم منطقه ی خاورمیانه و عرب با تکیه به " وجدان جمعی و خود آگاهی سیاسی " درک قانونمندی از تحولات سیاسی و اجتماعی دارند. آنها فهمیده اند که دوستان و دشمنان مردم کیانند؟
آنچه که مسلم است اینکه، دیکتاتورها و تروریست ها ماهیت یکسانی دارند اما شکل ها و چهره های متفاوت. آنها با مفاهیم دنیای مدرن و اصول مشترک انسانی، آزادی، عدالت، برابری، جامعه مدنی، توسعه سیاسی، دموکراسی و رسانه های گروهی آزاد و مستقل بیگانه اند. آنها از درک ضرورت آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی عاجز و ناتوانند.
در این میان سران مجاهدین خلق که این روزها در مواجه شدن با قیام ملت مصر و تحولات بوجود آمده در سیمای به اصطلاح آزادی به شانتاژ و فریبکاری روی آورده اند، حال و روز خوبی ندارند. چرا که بر همگان روشن است تروریست ها و دیکتاتورها سرنوشت یکسانی خواهند داشت. آن روز دیر نیست. آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا