افسانه ی رقص رهایی و ذهن بیمار رهبر عقیدتی مجاهدین – قسمت اول

بی شبهه، مفهوم مطلق انگاری و کیش شخصیت زائیده تفکر و ذهن انسان متعلق به دوران قرون وسطی و عصربربریت است. اینکه فرد و شخص ـ که در دنیای واقعی همانند همه انسانهاست همچون یک اسطوره در دنیای ذهن قلمداد گردد و مبدل به سوژه یا یک قدیس ماورایی و آسمانی در ذهنیت برخی از انسانها درمقاطع گوناگون تاریخی شود یک امر ناراست و بی شک یک بیماری فراگیر و پالس روشنی از تلاشی فردیت و هویت و ذات مستقل آدمهاست. انسان در دنیای معاصر با پایبندی به الزامات زیست جمعی و فردی از جمله دموکراسی، آزادی و برابری انسانها بسیاری از تابوها، افسانه ها واسطوره های ذهن تاریخی را به نقد و تحلیل منطقی کشیده است و سرانجام با حقیقت مفاهیم،رویدادها و واقعیت راستین خویش مواجه شده است. ولی همچنان بازتولید ذهن توسعه نیافته دردنیای مدرن ادامه دارد و در این میان مناسبات، ساختار و فضای فکری حاکم برفرقه مجاهدین یک نمونه عینی و مشخص است. اما چرا تابوها، ذهن بیمار، توسعه نیافته و متعلق به دوران بربریت ـ گاه خود را به شکلی آزاردهنده در دنیای مدرن، عصر تحولات دموکراتیک وعقلانیت انتقادی عیان و آشکار می کند؟ دکترعلی شریعتی اندیشمند و متفکر ایرانی معتقد است: عوامل انحطاط انسان سه چیز است: جهل، نفع و ترس … تیم مدیریت سایت نیم نگاه خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین و ارتش آزادیبخش تا به حال نتوانسته اید بگویید و سختتان بوده است. همه مشغول نوشتن شدند، یادم هست که یک نفر گفت که صفر صفر است وهرچه داشته نوشته و گفته است. مسعود گفت: محال است. مریم رجوی هم گفت: شما الان زن مسعود هستید و به هرحال هر زنی بعد ازازدواج حتما حرف وناگفته هایی برای شوهرش دارد. مسعود رجوی، آن خانم و بعضی دیگراز خانمها که همین موضع را داشتند، صدا زده ودر گوشی با آنها از نزدیک حرف می زد. در این حال تعدادی از خانم ها وضعیت به هم ریخته ای پیدا کردند و با گریه عنوان می کردند که موضوع هایی بوده که سال ها دردلشان نگه داشته اند و اذیتشان می کرده و خلاصه همه شروع کردند به حرف زدن که یک تعداد هم صحبت کردند. بعد چند نفراز نفرات دفتر که کارهای خدماتی و اداری مسعود و مریم رجوی را انجام میدهند، میز را برداشتند و شیرینی پخش شد و گفتند که وسط را خالی کنید. وقتی وسط خالی شد، با اشاره شهرزاد صدر یک آهنگ تند از بیژن مرتضوی که هنوز طنین آن در ذهنم است، پخش شد و در برابر چشمان حیرانم متوجه شدم که زنان ارشد شورای رهبری به وسط ملافه ها که خالی بودند، آمده و درحال درآوردن لباس هایشان هستند. مسعود گفت: بله لباس های شرک و جاهلیت را درآورید و این حوض شماست که بایستی درآن شیرجه بزنید و اینجا یگانه شوید تا دیگر در تمام صحنه های رزم و کار و مسوولیت مثل کوه استوار باشید!!؟ در این حین هرنفر که لباس هایش را در می آورد، کارکنانی از دفتر، آنها را جمع می کردند و همه را در نایلونی قرار می دادند و در آن را بسته و روی آن با ماژیک نوشته و می بردند و یک نفر مشغول رقص می شد. همینطورنفرات رو به زیاد شدن بودند و مریم به همه می گفت: لباس شرک و ریا را بکنید و به مسعود نزدیک شوید و یگانه شوید!! و همینطور متوجه شدم که مریم و چند نفر دیگر ازجمله گیتی گیوه چی و فائزه محبت کار و دیگران به دقت بقیه را زیر نظر دارند وتعدادی از اعضای ارشد مشغول صحبت و متقاعد کردن نفراتی هستند که از درآوردن لباس ابا دارند و یکی دو نفر را هم از جلسه خارج کردند. در این بین توقف کوتاهی به جلسه داده شد ومریم سخنرانی کوتاهی کرد وگفت: شما که هنر نکرده اید، شما امضای ایدئولوژیک و آرمانی داده بودید به مسعود و هرمقطع یا سرفصلی دوباره می دهید پس رقص رهایی برای شما چیست. این رقص، رهایی شماست. شما باور نداشتید که مسعود شوهرشماست، وگرنه یادتان هست و فیلمهایی حتما دیده اید. یک عقد کافی بود برای یک زن که تا ابد خودش را درحریم شوهرش ببیند. اگرسقف ایدئولوژیک امضا شده به رهبرعقیدتی سقف این سالن است، سقف ازدواج و زناشویی این میزاست، شما درک و فهم نادرستی دارید. برای این است که الان بعضی سختتان است لباستان را دربیاورید، وگرنه شیرجه میزدید دراین حوض!! مساله از خود شما حل میکند، وگرنه یک زن چشم ندارد زن دیگری را ببیند و با این مکانیزم شما حاضرید برای همدیگر جان بدهید و همدیگر را دوست دارید و حسادتهای زنانه و قالی از زیر پای همدیگر کشیدن جای خودش را به دوست داشتن یکدیگر می دهد وخیلی تشویق میکرد که ما صحنه های معاشقه مسعود با زن دیگری را نگاه کنیم. آخر جلسه همه یک بسته دیگر ازمسعود هدیه گرفته و جلسه تمام شد. اولین جلسه که ۵ ساعت به طول انجامید، ساعت ۴ صبح تمام شد و ما همگی به مقرهایمان برگشتیم. پس ازآن سلسله نشستهایی با خود مسعود و همینطور با مریم رجوی آغاز شد. ……………………………… معرفی خانم بتول سلطانی عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۹۸۶ به عضویت این سازمان درآمده و در سال ۲۰۰۶ با فرار از قرارگاه اشرف و تسلیم خود به کمپ نظامیان آمریکایی موسوم به تیف از این سازمان جدا شد. خانم بتول سلطانی در سال ۱۹۶۵ در ایران متولد شد.وی در سال ۱۹۸۶ با حسین مرادی ازدواج کرده و به پاکستان سفر نمود. در آنجا به سازمان مجاهدین خلق جذب شده و یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۸۷ به دستور سازمان به عراق رفت. درسال ۱۹۹۱ به دستورسازمان ازهمسرش جدا شده وفرزندان خود را نیز به دستورسازمان درهمان سال به اروپا فرستاد. در آن زمان فرزندان وی هاجر مرادی متولد ۱۹۸۷ در پاکستان ۵ ساله و میعاد مرادی متولد ۱۹۹۱ درعراق ۶ ماهه بودند. بعدها دختر وی با نام مستعار ستاره خبازان در جنوب سوئد و نزد یک خانواده ایرانی اقامت گزید و اما پسرش توسط یک خانواده ازعراق به هلند برده شد که بعد از مدتی سازمان به دلیل اختلافی که با آن خانواده پیدا کرد او را پس گرفت و به خانواده دیگری سپرد ولی آنها نیز دچار مشکل شده و نهایتا وی به یتیم خانه منتقل گردید. خانم بتول سلطانی در سال ۱۳۶۵ به عضویت سازمان مجاهدین درآمده و با خروج از ایران وارد مقر این سازمان در عراق شد. وی پس از طلاق سازمانی از همسر و جدایی از فرزندان در تمام نشست های ایدئولوژیک سازمان وفاداری خود به رهبران سازمان را اثبات کرده و حکم عضویت در شورای رهبری به عنوان بالاترین رده تشکیلاتی به وی ابلاغ شد. سلطانی سابقه حضور در مقرهای سازمان مجاهدین خلق در عراق، فرانسه و انگلیس را دارد. با گذشت زمان دیدگاه وی نسبت به سازمان تغییر کرده و با مشاهده برخی دوگانگی ها تصمیم به جدایی از سازمان مجاهدین خلق ایران را گرفت. خانم بتول سلطانی در سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ مصاحبه هایی با بنیاد خانواده سحر انجام داد که به سه بخش کلی تقسیم بندی میشوند. ۱٫ اولین سری مصاحبه ها که بطور کلی حاوی خاطرات خانم بتول سلطانی در طول حدود دو دهه عضویت در فرقه رجوی است. ۲٫ مصاحبه هائی که با موضوع پادگان های فرقه ای اشرف در عراق و مریم در فرانسه و تشابهات و کارکردهای آنان انجام شده است. ۳٫ مصاحبه هائی که با موضوع خودسوزی و عملیات انتحاری در فرقه رجوی به عنوان یک نمود فرقه ای و مغزشوئی صورت گرفته است. این مصاحبه ها به زبان های عربی و انگلیسی نیز ترجمه شده است. پس از جدایی خانم بتول سلطانی از سازمان مجاهدین خلق وی در مصاحبه ها و اعترافات خود به افشاگری درباره رهبران سازمان مجاهدین خلق دست زد. کارکرد خشونت و استفاده جنسی از زنان در سازمان محور صحبت های خانم سلطانی است. وی در گفته خود عنوان داشته است که مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق با زنان این سازمان ارتباط جنسی داشته است. نقض حقوق بشر و محرومیت از حقوق اولیه، درخواست های غیرانسانی از اعضای سازمان، حذف فیزیکی افراد ناراضی سازمان و استفاده ابزاری از اعضای سازمان جهت استفاده های تبلیغاتی از دیگر مواردی است که خانم سلطانی در صحبت های خود به آن اشاره کرده است. بتول سلطانی به خاطر این افشاگری ها از طرف مسعود رجوی رهبرعقیدتی مجاهدین تهدید شده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا