عزیزان دربند ما، نباید قربانی تحلیل های غلط رجوی باشد!

هر روزی که میگذرد، نمایش وحدت نظر سران جمهوری اسلامی ایران در پیگیری جدی مذاکرات هسته ای که در راستای ثبوت حسن نیت خود ومردم ایران به افکار عمومی جهانی وافشای زورگویی های طرف مقابل که هیئت حاکمه آمریکا زعامت آنرا بعهده دارد، بیشتر و واضح تر چهره مینماید. این امر که موجب تقویت مواضع جهانی دولت وملت ایران است سبب عصبانیت گروه مافیایی رجوی  شده وآنها را درسرهم بندی مسائل راست ودروغ و درهم ریختن مرزی که بین زعمای درجه اول کشور و نشریات چندی که نقشی در تغییر این عملکرد قاطع همه ی ارکان اصلی حکومت ایران  نمیتوانند داشته باشند، به زحمت میاندازد!!
 رجوی وشرکا درصدد القای آنند که گویا اختلاف نظر جدی در میان مسئولین درجه اول کشور وجود دارد که اینک درراه ساماندهی زندگی مردم و رفع مشکلاتی هستند که بطور ظالمانه ای ازطرف نظام جور، سلطه وتابعیت بر مردم ایران تحمیل شده است.
فرقه ی رجوی دو حالت را برای نتیجه ی مذاکرات هسته ای پیش بینی میکند:
1-  توافقی حاصل میشود و آنگاه ایران با تصاحب دارایی های بلوکه شده ی خود را بدست آورده و همراه تعامل بیشتر جهانی، این منابع را صرف بازسازی کشور ودرراستای تامین رفاه عموم وکسب رضایت آنها بکار میگیرد که این عمل نقش  آوارعظیمی را دارد که بر سر این گروه خراب شده ونیروهای منفعلش، فعال تر شده و باطرح سئوالات بیحد وحصری که دارند، شروع به ریزش بیشتر نموده و رجوی ها را در این وادی غربت بحال خود رها میکنند وآرزوهای دور ودرازشان را به یاس تبدیل کرده ورجوی لااقل با این وضعیت نمیتواند دارای تشکیلاتی باشد که حالا دارد.
2-  ویا اینکه توافقی حاصل نمیشود که دراینصورت ایران وضع گذشته را ازنظر بین المللی نداشته وبا کسب حقانیت در برقراری روابط بیشتر وخلاق تر با کشورهای دیگر، لقمه ی گلوگیری میشود که بلعیدن و یا درآوردن آن برای امپریالیست هایی که چیزی جز زبان سلطه را نمیدانند، مشکل ومشکل تر میشود.
دراین صورت است که ایران فعالیت هسته ای ولو صلح آمیز خود را با شدت بیشتری ازسر میگیرد وخواب راحت را ازچشمان خسته ی مدیران صهیونیزم وامپریالیزم می رباید، احتمالا به پیمان های می پیوندد که درصدد انداختن طرحی نو وتاحد ایجاد بانک موازی با بانک جهانی تحت هدایت آمریکا بوده ومیرود که برای هژمونی آمریکا دردسر زیادی ایجاد کند.
ایرانی که با مشاهده ی خلف وعده ی دنیای سلطه گر غرب، ناچار به روی آوردن به کشفیات علمی درعرصه ی صنعتی- کشاورزی شده ویک بازار بزرگ را ازدست کالاهای غربی- باوجود اینکه این کالاها اکثرا در آسیای شرقی تولید میشوند ولی آمریکائی اند- خارج میسازد.
هر دو حالت قضیه که اتفاق افتد، سلطه گران ضرر بیشتری ازما برده وبتبع آن مجاهدین باصطلاح خلق، صدمه میبینند وتشکیلات خود را ازدست میدهند.
طالع این هموطنان مافیایی ما دراین بوده که درتمامی این معادلات جهانی ومنطقه ای، حکم مرغ در عروسی وعزا را داشته وهمواره قربانی شوند.
این سرنوشت تنها ناشی از قضا وقدر نبوده وبلکه عملکرد وتحلیل خودشان نقش اصلی را در آن بازی میکند:
خود شیفتگی، جدا ازمردم بودن، خودرا محور عالم حساب کردن وارزیابی بسیار نادرست و ویرانگر از نیروهای خود وعدم تحلیل توازن قوای موجود درایران.
این موضوع هم شامل دهه ی 60 و هم حالت فعلی است ونتیجه ی این نگرش تخیلی ومالیخولیایی آنست که فرزندان دربند مردم در قلعه ی لیبرتی عراق، مجبورند که روزی صدبار بمیرند و زنده بمانند وچاره ای جز گوش کردن به تحلیل های آنچنانی رهبران خود خوانده ی شان نباشند.
آیا تداوم این وضع همیشگی و عملی است؟
تجربیات بی شمار بشری نشان داده که عملی نیست و رجوی ها تنها عرض خود میبرند وزحمت ما خانواده ها را میافزایند ودراین بین اسرای لیبرتی عراق است که بیشترین هزینه را می پردازند که ما جدا و با اصرار زیاد خواستار قطع این هزینه پرداختن کسان خود هستیم!
گروهی از اعضای خانواده های اسیر درلیبرتی عراق
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا