بازیافت مردار رجوی توسط کاسه لیسان سازمان مجاهدین

در مورد جدا شدن از مناسبات جهنمی سازمان مجاهدین مطالب زیادی نوشته و گفته شده است اکنون قصد داریم به مطلبی اشاره کنیم که معلوم است درست به خال خورده و جیغ مفت خوران سازمان را در آورده است و فرقه تروریستی رجوی تصمیم گرفت دو تن از مفتخوران خود را مجبور کند تا با فریبکاری، رجوی را چهره ای پاک نشان دهند.
در گذشته همیشه روال در سازمان مجاهدین این گونه بود که وقتی فرد از مناسبات خارج می شود باید به او مزدور و نفوذی و بریده نام نهاد و همیشه با این حربه سعی می کردند نفرات جدا شده را خراب نموده و به افراد داخل مناسبات انگیزه بدهند.
اخیراٌ فردی به نام بهمن بازرگانی از اعضای قدیمی سازمان در زمان شاه در مورد وضعیت سازمان و رجوی در زمان شاه و اینکه وی چکار نموده تا از خطر اعدام بگریزد کتابی را به رشته تحریر در آورده است. از آنجایی که سازمان مجاهدین وظیفه خود می داند به اینگونه لجن پراکنی کند. دو تن از مسئولین بالای خود را به صحنه آورد تا چهره وی را خراب کنند و اینکه وی در زندان شاه بریده است و این رجوی بود که او را نگهداشت و سازمان را از خطر انشعاب نجات داد و اباطیلی از این مدل ….
اکنون اصلاٌ قصد نداریم به این بپردازیم که نوشته های آقای بهمن بازرگانی درست بوده یا خیر ولی چیزی که ما می توانیم مطرح کنیم این است که از عملکرد رجوی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به این نتیجه برسیم که آقای بازرگانی همانگونه که عنوان نموده مجاهدین از همان زمان محمد حنیف نژاد، باطنی و اسماعیلی مسلک با انضباط خیلی منسجم و دیسیپلین قوی حسن صباحی و البته خشونت طلب، خود شفیته، مستبد و توتالیتر بوده اند درست می باشد.
در جای دیگری آقای بازرگانی مطرح می کند که در درون سازمان حنیف نژاد این بنیان را گذاشته و در کله کادرهای سازمان این را کاشته بود که سازمان همه چیز آنهاست یعنی مهمتر از دین و وطن و شرافت شان است. سازمان سنت روابط دموکراتیک نداشت که بگوییم اینجا چرا غیر دموکراتیک برخورد کرد در این سازمان اگر کسی دموکراتیک برخورد کند باید غیر عادی بدانیم و تعجب کنیم.
در ادامه عنوان می کند که سازمان مجاهدین نمونه کاتولیکی است یعنی یک الگوی کاتولیکی که بدون رهبری سازمان مفهومی ندارد و سازمان مجاهدین این طور نیست که سازمانی دموکراتیک یا نیمه دموکراتیک باشد. تبادل نظر از پایین به بالا و از بالا به پایین باشد از اول همه چیز از بالا به پایین بوده است.
البته در مورد گفته های آقای بهمن بازرگانی باید گفت: با توجه به قرار گرفتن در مناسبات سازمان به مدت بیست سال به جد اکنون می توانم بر صحت حرفهای آقای بازرگان پافشاری کنم که وی در مورد مناسبات و ماهیت رجوی کم گفته و کم نوشته است.
در مورد روابط دموکراتیک در مناسبات سازمان هیچ وقت هیچ کس حق اظهار نظر در مورد خط و خطوط سازمان را نداشت و همه چیز از رجوی ساطر شده و باید حتماٌ اجرا می شود. کسی حق نداشت روی حرف رجوی چیزی بگوید ما همه مانند برده هایی بودیم که در دوران نوین به بردگی کشیده شده بودیم. هیچ وقت بحثی از بالا به پایین و برعکس در سازمان راه نیفتاد بلکه همیشه بحث ها توسط رجوی به پایین به صورت دستوری ابلاغ می شد و همه ملزم به اجرای آن بودند.
در مورد ماهیت باطنی و انضباط منسجم نیز باید گفت که روابط رجوی با افرادش به مانند شیوه اداره حسن صباح در قلعه الموت بود چون هیچ کس حق خارج شدن از محل خود را نداشت. رجوی فردی قدرت طلب و خشونت گرا و مستبد بود و حاضر نبود در مقابل شکست هایش به کسی جوابگو باشد و همیشه این نیروها بودند که باید بهای شکست وی را می پرداختند و او همیشه بربلندای کوه قدرت طلبی و خود شیفتگی بود و افرادش باید برای او جان می دادند تا او از خون اعضای نگون بخت خود در راستای خیانت استفاده کند. نقطه اوج این قدرت طلبی و خشونت گرا بودن وی را می توان در انجام ترورهای سال 60 و همکاری همه جانبه با صدام در جنگ عراق علیه ایران و دست گرفتن کاسه گدایی نزد سناتورهای غربی دید.
مسئولین کاسه لیس فرقه رجوی یعنی داوری و ابریشم چی بی غیرت چنان این سالها از بی گناهی رجوی از همکاری با ساواک داد سخن دادند و سالیان در این باره حرف زدند که انگار او هیچ کاری انجام نداده است این در حالی است که حتی خود مسئولین ساواک هم به این مسئله اشاره نمودند. سئوالی که وجود دارد چطور در مورد اعدام نشدن آقای بازرگانی اشتباه و دروغ است ولی در مورد رجوی این گونه نیست؟ شما سعی دارید چه کسی را فریب بدهید؟ مفت خورهای فرقه تروریستی رجوی از بس این کار را انجام دادند که مفت خوری جزیی از وجودشان شده است. چطور حرفهایی که دیگران در مورد رجوی شیاد مطرح می کنند دروغ است ولی شما درست می گوئید؟
یکی از فریبکاری تشکیلات سازمان و مسئولین فرقه که می توان بیان داشت این است که هر کسی بر علیه سازمان حتی انتقادی ساده بکند باید او را مزدور و نفوذی و بریده نامید چون وقتی رهبری سازمان یعنی رجوی مسئئولیت حرفهایی که می زند را قبول نکرده و پاسخگو نیست به طبع به هیچ کس هم حاضر نیست جواب بدهد که طی این سالها سازمانی که از اصول آن شعار مبارزه با امپریالیسم بوده اکنون در آغوش غرب چکار می کند؟
وقتی صحبت از شباهت فرقه رجوی با فرقه اسماعیلیه می شود، غیر از این است در فرقه اسماعیلیه هیچ کس حق خروج از آنجا را نداشت و اگر کسی جدا می شد باید کشته می شد اما رجوی زن باره گامی فراتر نهاده و دستور داد تا رحم زنان بیرون آورده شود و همه باید به عقد رئیس فرقه یعنی رجوی در آیند. آیا عملکرد این دو فرقه شبیه هم نیست؟ تازه رجوی زن باره گامی فراتر نهاده و تمام زنان عالم را برای خود می داند. این حرف نشان از اوج روح کثیف وی و زن بارگی وی دارد.
ملیجک رجوی در جای دیگری ادعای مسخره می کند که حتی مرده را می خنداند. او عنوان می کند که در سازمان درب ورودش بسته و درب خروج آن چار طاق باز است!!! آیا واقعا ٌ ملیجک رجوی اعتقادی به حرف خود دارد؟ مگر یادت رفته که رجوی در نشست های درونی مطرح می کرد که کسی حق خروج از سازمان را ندارد و او را به مدت دو سال در زندان سازمان و هشت سال در زندان ابوغریب می فرستادید و یا رجوی بحث خروج ممنوع را اورد تا کسی به فکر جدا شدن از سازمان نیفتد و یا رجوی جنایت کار در نشست های درونی روی کلت کمری خود می کوبید و عنوان می کرد که اگر ما در مبارزه شکست بخوریم وظیفه شماست که جدا شدگان را اعدام کنید. شما از کدام درب خروجی حرف می زنید؟ مگر تعداد زیادی از افراد را با فریبکاری از ترکیه و کشورهای همسایه به عراق نیاورید و وقتی به ماهیت شما اشراف پیدا کردند دیگر اجازه خروج به آنان ندادید؟ برای یادآوری ابریشم چی بی غیرت فاکتی از فهیمه اروانی عنوان کنم که زمانی در پذیرش بودم و نیروهای تازه وارد به آنجا آورده می شدند. این نیروها که همگی از دروغی که به آنها گفته شده بود حرف می زدند و مطرح می کردند که ما می خواهیم از عراق و سازمان برویم. مسئول آن قسمت یعنی فهمیه اروانی کاسه لیس بطور آشکار اعلام می کرد که آمدن به سازمان آسان است ولی رفتن به بیرون بسیار سخت است و حال این سئوال پیش می آید که بالاخره حرف کدام یک از شماها مزدوران را باید باور کرد؟
مگر تعداد زیادی توسط مسئولین فرقه به زندان و شکنجه گاههای شما در دبس و اشرف فرستاده نشدند و تعدادی هم جانشان را از دست ندادند؟ وای بر شما که این گونه واقعیت وجود مناسبات سازمان را وارونه به دیگران جلوه می دهید؟ کشتن افراد جدا شده از همان ابتدای بنیان گذاری سازمان رسم بوده و نمونه هایی هم در زمان شاه وجود داشت و نقطه اوج این کشتار در اشرف و پایگاههای سازمان در عراق بوده است. باید شعار ورود به سازمان سخت و خروج آسان را گل گرفت. مگر رجوی بعد از اینکه نفرات به بهانه نفوذی رفع ابهام شدند آنان را تهدید به مرگ نکرد که اگر حرفی از زندان و شکنجه بزنید و یا حتی با خودتان حرف بزنید سرتان را زیر آب می کنیم. نگفت؟ نشستی که حتی شما نیز حضور داشتید. چرا آنجا در این باره اعتراض نکردید که این از اصول اولیه سازمان نیست؟ پس معلوم می شود که شما هم مانند رجوی و او هم مانند حنیف نژاد بر اساس اصولی که پایه گذاری نموده بود حرکت می کند.
در یک کلام می توان گفت که اصولی که حنیف نژاد بنیان نهاد دقیقاٌ سازمانی با اندیشه های توتالیتر و خود شیفته و مستبد و خشونت طلب بوده است چون هیچ وقت اصولی بر پایه مبانی ارزش های اسلامی و انسانی بنیاد ننهاده شد و از همان ابتدا همیشه این سران فرقه بودند که باید به همه حکم می راندند و رجوی هم در کاکل این حکمرانی قرار داشت و سالیان همانند اسلاف خود این شیوه را دنبال نمود تا جایی که دیگر برایش وطن و شرافت و انسانیت مهم نبود و او بود که باید مورد احترام قرار می گرفت و او بود که باید به دیگران دستور می داد تا حکمش مورد اجرا قرار گیرد. رجوی در انتها به حدی از خیانت و بی شرافتی رسید که حاضر است در کنار جنگ طلبان غربی خواستار تحریم بیشتر و حمله نظامی به ایران شود. آری همانگونه که آقای بهمن بازرگان گفته بود سازمان مجاهدین از همان ابتدا روی هیچ اصول اسلامی و انسانی اعتقادی نداشته است. ما وقتی به هر قسمت از مباحث درون تشکیلاتی سازمان وارد می شویم و آنرا مورد بررسی قرار می دهیم یک نمونه هم وجود ندارد چه در زمینه سیاسی، ایدئولوژی و اجتماعی و مبارزاتی و خطی که رجوی روی آن اصول باقی مانده باشد.
در انتها باید به مفت خوران فرقه تروریستی رجوی یعنی عباس داوری که همیشه با این عنوان سعید محسن از مسعود حرف زده و او گفته که ما می رویم و تو باقی می مانی امورات خود را سر کرده و آن یکی یعنی ابریشم چی بی غیرت که زن خود را در سینی گذاشته و به رجوی هدیه داد اکنون سعی دارد مردار رجوی را از قبر در آورده تا دو باره بتوانند با زدن مقداری گلاب بوی گندیده وی را از بین ببرند ولی نمی دانند که بوی کثافت کاری رجوی تمام عالم را گرفته است و آنان اگر مردار رجوی را در هفت دریا هم غسل کنند از بین رفتنی نیست و بهتر است زیاد خودتان را خسته نکنید چون این مرده دیگر برای شما مرده با ارزشی نیست.
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا