ترس باند رجوی از سلطنت طلبان

نشست های متعدد کاخ سفید برای آلترناتیو سازی در ایران، باند رجوی را به وحشت انداخته و رحمان کریمی بعنوان رئیس سنی مریدان رجوی را واداشته که طی نوشتن یادداشتی در رسانه های مربوطه، نگرانی روسایش را ازاین موضوع آشکار کند.
رحمان کریمی مینویسد:
” مقاومتی که می دانست چه راه دشوار طولانی و سراسر آسیب و زیان در پیش دارد؛ یعنی از آغاز پیه همه مصایب و صدمات احتمالی را به تن مالیده بود”.
تمامی حوادث نشان داد که سازمان مجاهدین رجوی، کشور را درحکم سیب رسیده ای میدانست که عنقریب بدامن رجوی خواهد افتاد ودراین راه کافی بود که رجوی هرچه بیشتر جیغ بکشد وشعارهای توخالی بدهد و در این میان تحلیل علمی از اوضاع غائب بود. چرا که رجوی از درک این مقوله عاجز بوده و سیر زمان این مسئله را بخوبی نشان داد!
رحمان کریمی ترس خود از توجه کاخ سفید به سلطنت طلبان و دیگر گروه های ضدمردمی را اینگونه نشان میدهد:
“… از زمان دولت آقای ترامپ دیگران سر از پا نشناخته، آستین ها را بالا روفته و دهان طمع را گشوده که یا صاحب سفره شوند یا جایی در پای سفره پیدا کنند. چون نیک بنگریم این جماعت ظاهربین که فاقد تشخیص و تحلیل واقعی سیاسی هستند باورشان شد و انگار هنوز هم در شدن است که با آمدن دولت جدید آمریکا، رژیم کلاغ پر می شود”.
این قضاوت بیشتر ازهمه شامل حال خود فرقه ی رجوی بود وگرفتن تعهد ازاعضاء که تا پایان کار ترامپ درتشکیلات بمانند بدان معنی است که باند رجوی سفره ی گل وگشادی برای جلب توجه ترامپ باز کرده بود!
وجه مشترک فرقه ی رجوی با این گروه ها درآنست که همگی درغیاب مردم سرگرم داد وستد با کاخ سفید بوده وهستند و هیچ امیدی به مردم نداشته و اندک سرمایه گذاری هم بر روی” خلق قهرمان” نکرده اند.
دوباره:
” درست است که امروز رژیم … حکم گلوله باروت نم کشیده ای دارد که بر سر شمشیر دو تیغه یی اظهار وجود می کند. یک تیغه نیروهای مسلح بی رحم خودش و یک تیغه هم سیاست دوپهلوی استعمار ولی برای برانداختن آن قدرت از خود گذشته می خواهد، صبر و حوصله فوق ایوبی می خواهد، جان و هستی دادن های بی دریغ می خواهد”.
ظاهرا شما از نظریات اخیر خود دایر بر” پایان مماشات” دست کشیده اید و بازهم بر اثر سختی زمین، مشکلات و شکست هایتان را بر گردن” مماشات” میاندازید!
اگر انداختن این رژیم به صبر ایوب نیاز دارد، این کار نصیب باند رجوی عجول نخواهد بود.
بخصوص اینکه عمده نیروهایتان را در قلعه ی مانز پی نخود سیاه فرستاده اید ونیروی دیگری برای برانداختن رژیم نداشته و با واقع بینی که دراین عرصه پیدا کرده اید، روی حمایت مردم نیز حساب نمیکنید.
بازهم:
” دیر یا زود رژیم یا سرنگون می شود به اراده و همت خلق و نیروی پیشتاز آن یا سر انجام به حکم ماهیت ضد خلقی و تاریخی و فساد فراگیر ناعلاجش در خود فروخواهد ریخت. بهتر آن باشد که اجالتا پهلوان پنبه ها در خانه های خود به فراغت، استراحت بفرمایند”.
بکار بردن واژه ی” دیر”، یک امر جدیدی است که ازطرف شما مشاهده میکنیم. چرا که شماها دائما از سرنگونی قریب الوقوع صحبت میکنید و به اسرای قلعه ی مانز قول های قابل تحقق چند روزه وچند ماهه میدهید.
ازاین رو من مطمئن هستم که این نوشته ی آقای رحمان کریمی، هرگز به مانز نشینان نشان داده نخواهد شد.
سوی دیگر مسئله عبارت از این است که آقای رحمان کریمی، مایوس تر از گذشته شده که خوف آن دارم که این یاس، اورا دچار افسردگی بکند!
ضمنا، دلواپس استراحت رقبای خود نباشید، آنها مثل شما برج و بارو نمیسازند و وقت کافی برای استراحت دارند!
حمید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا